بانک مرکزی باید سیستم چندنرخی ارز که لانه فساد و رانتخواری است را با یک نرخی که احتمالا معدل نرخهای دلار، یورو، ین، یوآن، روبل و روپیه به نسبت میزان تجارت ایران با آمریکا، اروپا، ژاپن، چین، روسیه، و هند باشد تعویض و تعدیل کند. حمید زنگنه، استاد اقتصاد کلان و بانکداری دانشگاه وایدنر اعتقاد دارد که کاهش نرخ ارز به رکود اقتصای میانجامد و برای جلوگیری از رانت و فساد تکنرخی شدن ارز بر پایه معدل ۶ پول ملی را پیشنهاد میدهد.
در اخبار آمده است که نرخ ارزها به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است. ارزان شدن قیمت ارزها به معنی گران شدن ریال است که برای کنترل تورم مفید است ولی این امر صادرات کشور را گرانتر میکند. ارزانتر شدن واردات و گرانتر شدن صادرات که نتایج مستقیم کاهش نرخ ارزهاست به رکود اقتصادی میانجامد، چیزی که اقتصاد ایران باید از آن پرهیز کند. در این مقطع زمانی اگر دولت، قیمت ارزها را گرانتر نکند، ارزانتر هم نباید بکند. یکی از مهمترین کلیدهای اقتصادی در هر جای دنیا، بهخصوص در کشورهایی که با دنیای تجارت خارجی ارتباط حیاتی دارند، نرخ ارز است.
بعضی دستکاری نرخ ارز را مساوی «جنگ نرم» میدانند زیرا با دستکاری نرخ ارز، کشورها میتوانند اقتصاد خود را شکوفا و پویا کنند و در عین حال اقتصادهای کشورهای دیگر را کند و رکودی کنند. برای مثال نرخ گوشت گوسفند استرالیایی در ایران را در نظر بگیرید. اگر قیمت هر کیلو گوشت 5 دلار استرالیا باشد و قیمت دلار استرالیا2200 تومان باشد، یک کیلو گوشت 11000 تومان تمام میشود ولی اگر دلار استرالیا به هر دلیلی ارزان شود (بخوانید قیمت ریال گران شود) و به 2000 تومان نزول کند، گوشت استرالیایی 5 دلاری به 10000 تومان خواهد رسید و ایرانیان استطاعت خرید بیشتر گوشت استرالیایی را خواهند شد و واردات گوشت ایران از استرالیا افزایش خواهد یافت.
این عمل به اقتصاد ایران لطمه میزند و به اقتصاد استرالیا کمک میکند چون صادرات آنها افزایش مییابد. این ارزانی گوشت استرالیایی یک جنبه منفی دیگر نیز دارد و آن لطمهای است که به دامداران ایرانی خواهد زد. به این ترتیب که آنها کمتر میتوانند در بازار رقابت کنند و تولید خود را کاهش خواهند داد که برای اقتصاد ایران زیانبار است، برعکس اگر دلار استرالیایی گران شود (بخوانید قیمت ریال ارزان شود)، مثلا به 2400 تومان برسد، یک کیلوی گوشت گوسفند 5 دلاری استرالیا 12000 تومان خواهد شد که برای مصرفکننده ایرانی گرانتر خواهد بود و در نتیجه کمتر خواهد خرید و واردات ایران کاهش مییابد که به افزایش درآمد ناخالص ملی ایران کمک میکند و به اقتصاد استرالیا لطمه میزند.
این گرانی گوشت استرالیایی یک جنبه مفید دیگر نیز دارد و آن حمایتی است که از دامداران ایرانی بهوجود میآورد. به این ترتیب که آنها بهتر میتوانند در بازار رقابت کنند و تولید خود را بیفزایند که باز هم به پویایی اقتصاد ایران کمک میکند. سرمایه گذاری را میتوان از چند جنبه نگاه کرد. بازار سرمایه ایران نمیتواند جولانگاه سرمایههای کلان خارجی باشد چون بازار سرمایه ایران چندان عظیم نیست و آنقدر هم آزاد نیست که میلیاردها دلار بتواند در یک چشم برهم زدن وارد و خارج شود و سود حاصل کند آنطوری که در نیویورک و یا لندن انجام میشود، بنابراین سرمایهگذاری در بازار پول ایران برای سفتهبازان خارجی چندان جالب توجه نیست. در این جنبه فقط سفتهبازان و دلالان خرده پای بازار ایران فعالیت دارند، در نتیجه این جنبه را میتوان فراموش کرد.
سرمایهگذارانی که به ایران جلب میشوند آنهایی هستند که یا تاجرند و یا تولیدکننده. تاجران بیشتر به قیمت ارز توجه دارند. آنها بیشتر کسانی هستند که میخواهند در بازار77 میلیون نفری ایران سهمی داشته باشند. حضور این گروه در بازار ایران، در صورتی که انحصاری نباشد که رانتخواری را تشدید کند، ایجاد رقابت بینالمللی در اقتصاد است که بسیار مفید است. همانطور که اشاره کردم، تغییر قیمت ارزها میتواند یک شبه تمام سود آنها را به زیان تبدیل کند بنابراین برای این دسته از تجار خارجی ثبات قیمتها یا مکانیزمی که ثبات قیمت ارزها را بههمراه دارد بسیار مهم است.
بنابراین بانکها باید در خرید و فروش سلفی ارزها فعالتر شوند و این ذهنیت را از بین ببرند ولی بانک مرکزی نباید سیاست ارزی خود را بر این مبنا انسجام دهد. به طور کلی بانک مرکزی باید سیستم چندنرخی ارزها که لانه فساد و رانتخواری است را با یکنرخی که احتمالا معدل نرخهای دلار، یورو، ین، یوآن، روبل و روپیه به نسبت میزان تجارت ایران با آمریکا، اروپا، ژاپن، چین، روسیه و هند باشد تعویض و تعدیل کند. به این ترتیب نرخ ریال وابسته به هیچیک از پولهای خارجی به تنهایی نیست و تغییرات هرکدام از آنها تغییر چندانی در معدل تعدیل شده ریال با تجارت ایران نخواهد داشت.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/37502