شاید از خودتان بپرسید چگونه میتوان یک ایده را به یک کسبوکار تبدیل کرد؟
تابستان امسال برای من فصل موفقیتآمیزی بود چرا که توانستم مکمل غذایی گیاهی خود را برای نخستین بار به بازار معرفی کنم.
شاید از خودتان بپرسید چگونه میتوان یک ایده را به یک کسبوکار تبدیل کرد؟
آنچه در ادامه میخوانید خلاصهای از تجربیات من طی دو سال گذشته است که با کمک آن میتوانید ایدههای خود را عملی کنید:
۱. تا میتوانید بازخورد دریافت کنید، البته از افراد مناسب
«آیا مردم از ایده من استقبال میکنند؟» این احتمالا نخستین سوالی است که به ذهن شما خطور میکند. ببینید احساستان به شما چه میگوید. نخست آنکه محصول شما باید بتواند نیازی را برطرف کند، که تاکنون هیچ محصولی قادر به رفع آن نبوده است. اگر برای این سوال جوابی نیافتید، ایده جدیدی را امتحان کنید.
اگر فکر میکنید که ایده شما عملی است و از آن استقبال میشود، آن را با دیگران در میان بگذارید. از دایره دوستان و اقوام فراتر روید چرا که نزدیکان شما، برای آنکه شما را دلسرد نکنند به شما چنین جوابهایی میدهند: «ایده جالبی است. من با آن موافقم». چنین بازخوردهایی سازنده و بیطرفانه نیستند. من به جای مشورت با نزدیکان، با چند کارآفرین موفقی که میشناختم ملاقات کردم، با کارآفرینانی که در صنعت داروسازی پیشگام هستند تماس گرفتم، به افراد متخصص ایمیل فرستادم، در انجمنهای تخصصی سایتها عضو شدم و از تمامی این افراد خواهش کردم تا به من بازخورد ارائه دهند. علاوه بر این در سایت خودم یک نظرسنجی اینترنتی برگزار کردم و تا جایی که امکان داشت از نظر مشاوران و کارشناسان استفاده کردم.
ایده اول من به نتیجه نرسید، دومی هم همینطور. تلاش میکردم خودم را نبازم. دوباره از نقطه اول شروع کردم. دریافت بازخورد و نظرخواهی از دیگران آسان نیست به خصوص اگر در میانه راه بفهمید که ایده شما کارآمد نیست. اما فراموش نکنید که دریافت بازخورد بخش مهمی از فرآیند تولید محصول است. اگر از بازخورد دیگران استفاده نکنید، ممکن است پول و زمان خود را صرف ایدهای کنید که نهایتا محکوم به شکست است.
۲. دست به کار شوید
«اگر رویایی در سر دارید، در راه رسیدن به آن قدم بردارید. جایی که جرأت هست، نبوغ و قدرت و جادو نیز هست. همین حالا دست به کار شوید». این نقل قولی از «استیون پرسفیلد» نویسنده مشهور آمریکایی است. او در کتابی تحت عنوان «کار را انجام دهید» به تفصیل به این موضوع پرداخته است که بزرگترین دشمن خلاقیت، مقاومت و تمایل به حفظ وضعیت موجود است.
گام بعدی تبدیل ایده به محصول است.
قانون شماره یک: ایده شما باید به قدری منحصر به فرد باشد که دیگران نتوانند ساده از کنارش بگذرند. هر چقدر فکر کردهاید کافی است، حالا باید دست به کار شوید و اگر لازم بود، از دیگران کمک بگیرید. در این مرحله من مواد اولیه و گیاهانی را که در ذهن داشتم، با یکدیگر ترکیب میکردم و از افرادی که در سلامت کامل به سر میبردند میخواستم تا این ترکیبات را امتحان کنند. سپس وبسایت خودم را راهاندازی کردم. آزمایش ترکیبات مختلف 6 ماه به طول انجامید.
قانون شماره دو: تا جایی که ممکن است کارها را خودتان انجام دهید تا از کم و کیف فرآیند تولید و عرضه محصول باخبر شوید و محصول خود را بهتر بشناسید. به عنوان مثال، ۵۰۰ بسته اول داروی مکمل را خودم بستهبندی کردم. جالب اینجاست که طی بستهبندی، اطلاعاتی درباره این بخش از فرآیند تولید کسب کردم که سابقا دربارهاش چیزی نمیدانستم. سپس دفترچهای تهیه کردم و بالای هر صفحه، برنامه همان روز را نوشتم. در پایان هر روز، رویکارهایی که انجام شده بود خط میکشیدم. این استراتژی به من کمک میکرد تا در مدت زمان کوتاه، کارهای بیشتری انجام دهم. اگر شما هم طبق این دو قانون عمل کنید، در عرض یک سال یا یک سال و نیم، محصول شما آماده عرضه به بازار خواهد بود.
۳. از اولین مشتریان خود قدردانی ویژه کنید
اگر برای اجرای مرحله اول و دوم به اندازه کافی وقت و انرژی گذاشته باشید، حالا محصولی خواهید داشت که آماده معرفی به بازار است. صرف نظر از تاکتیکها و استراتژیهایی که برای معرفی محصول خود اتخاذ کردهاید، تلاش کنید تا ۱۰۰ مشتری اول خود را شاد و راضی نگه دارید. از آنها قدردانی کنید و غافلگیرشان کنید. در هفتههای اول معرفی محصول، اولین مشتریان شما باید اولویت اصلی شما باشند پس تا میتوانید روی آنها تمرکز کنید.
من برای قدردانی از ۱۰۰ مشتری اولم، روشهای مختلفی را امتحان کردم. برای آنها کارت پستال فرستادم، به تک تک آنها ایمیل زدم و شخصا از آنها تشکر کردم و برایشان دستور تهیه غذاهای سالم و مواد اولیه تهیه آن غذاها را نیز فرستادم. از آنها میخواستم تا به من بازخورد ارائه کنند و به سوالات آنها با صبر و حوصله پاسخ میدادم. تلاش میکردم در تعامل با این افراد پاسخ این سوال را پیدا کنم که آیا محصول من، تاثیر مثبتی در زندگی این افراد داشته است یا خیر. مطمئن بودم که اگر بتوانم رضایت ۱۰۰ مشتری اول را جلب کنم، این بدین معناست که کسبوکار من تا حدی به ثبات رسیده است.
۴. در زندگی خود تعادل ایجاد کنید
همزمان با تولید این محصول، فرزند اول من به دنیا آمده بود و ناچار بودم به صورت تمام وقت کار کنم. اما با وجود مشغله زیاد تلاش میکردم تا ورزش، تغذیه سالم و معاشرت با دوستان و نزدیکانم را نیز در برنامههایم بگنجانم.
تحقیقات نشان داده است که کارآفرینانی که سبک زندگی سالمتری دارند، در کار خود موفقترند. من هم تلاش میکردم تا سبک زندگی سالم برایم تبدیل به یک عادت شود و جنبههای مختلف سلامتی را در نظر داشتم. برای سلامت جسمانی ورزش میکردم یا غذای سالم میخوردم، برای سلامت روان کتاب میخواندم یا تلاش میکردم چیزی یاد بگیرم، برای سلامت احساسی با دوستان و خانوادهام معاشرت میکردم و برای سلامت معنوی دعا میخواندم و شکرگزاری میکردم. در برنامهریزیهای روزانهام این چهار جنبه را میگنجاندم تا به مرور نتیجه زندگی سالم بر من نمایان شد.
اگر شما نیز این چهار مرحله را پشت سر بگذارید، احتمال این که ایده شما عملی شود، دو چندان میشود. طبیعتا موانعی نیز بر سر راه شما وجود خواهند داشت، اما اگر شما به مهارتهای لازم مجهز باشید، این موانع را از سر راه خود برخواهید داشت.
تبدیل ایده به محصولی که شما نخستین ارائهدهنده آن هستید، یکی از لذتبخشترین، هیجانانگیزترین و در عین حال چالشبرانگیزترین تجربیات زندگی است. اگر ایدهای دارید، هنوز دیر نشده است، بهتر است اقدام کنید.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/44928