از آنجا که در شرایط فعلی، صنعت فولاد در جهان با فراز و نشیبهای زیادی مواجه شده و بحران و رکود آن، کشور ما را نیز تحت تاثیر قرار داده پرواضح است که هر کشوری برای ارتقا و حفظ صنعت خود و پویایی آن، استراتژی و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را اجرایی و عملیاتی میکند تا بتواند در شرایط مختلف، ادامه حیات دهد.
در سال جاری که اثرات رکود و بحران جهانی صنعت فولاد کشورمان را نیز تحت تاثیر قرا ر داده متاسفانه تاکنون راهکارهای لازم و عملی و جدی برای حمایت از این صنعت مهم توسط دولتمردان اتخاذ نشده و هر روز در گوشه و کنار کشور بهویژه در عرصه رسانههای مختلف، ناله و فریاد مدیران و کاشناسان این صنعت را در کشور را میشنویم یا شاهد تعطیلی و زیانده شدن این صنایع هستیم.
همگان میدانیم که مدیران شایسته صنعت فولاد کشور در شرایط تحریمهای ظالمانه دشمن ثابت کردند که میتوانند صنعت فولاد کشور را استوار و پابرجا نگه دارند اما آنچه این صنعت مهم و حیاتی را در معرض خطر جدی و سقوط قرار داده، خودتحریمیهای داخلی و باز کردن درهای واردات بدون توجه به شرایط رقابتی حاکم در جهان و... است.
به اعتقاد اغلب کارشناسان و مدیران عالی این صنایع اگر در همه ابعاد چه در تهیه و تامین مواد اولیه، فروش و صادرات اصول صحیح رقابت حاکم باشد، صنعت فولاد کشور میتواند در عرصه رقابت جهانی نیز با افتخار به حیات خود ادامه دهد اما متاسفانه عدم تعرفه مناسب در زمان خود، افزایش قیمت مواد اولیه و انرژی در داخل کشور بالاتر از قیمتهای جهانی و عدم برنامهریزی و تدابیر فوری و لازم دولتمردان در این خصوص باعث شده است که صنایع فولاد کشور در سراشیبی سقوط جدی قرار گیرند.
وقتی مدیران عالی دوقطب بزرگ فولاد کشور یعنی ذوبآهن اصفهان و فولاد مبارکه با ارائه راهکارهای لازم به مسوولان ذیربط، هر روز این خطر بزرگ را برای کشور یادآور میشوند، دیگر از صنایع زیردستی و پاییندستی چیز دیگری جز نابودی نمیتوان انتظار داشت.
سوال مهم این است که چرا مسوولان سکوت کردهاند و چرا فراموش کردهاند روزهای طلایی را که این صنایع مهم و بزرگ در رشد و توسعه صنایع بزرگ وکوچک دیگر نقش آفرینی میکردند و حتی دولتمردان را در عرصههای مختلف مورد حمایت قرار میدادهاند.
با نگاه کوتاه به تاریخ پرافتخار صنعت بزرگی همچون ذوب آهن اصفهان در مییابیم که چگونه این مجتمع بزرگ صنعتی بهعنوان مادر صنعت فولاد کشور در رشد و توسعه این صنعت و مهمتر از همه تربیت مدیران لایق و نیروی انسانی توانمند که هماکنون بسیاری از آنها خود در راس مدیریت شرکتهای بزرگ تولیدی و صنعتی کشور منشأ خدمت و اثر هستند، نقشآفرینی کرده است.
تقدیم 285 شهید، 1400 جانباز، 14 هزار ایثارگر و 86آزاده، برگ زرین دیگری از خدمات ارزشمند این مجتمع عظیم صنعتی به انقلاب و ملت بزرگ ایران است.
وقتی به تاریخ و فراز و نشیبهای این مجتمع عظیم صنعتی نگاه میکنیم، شاید بتوان گفت دهه هفتاد یکی از دورههای مهم برای حرکت در جهت رشد و توسعه بود که با مدیریت جهادی گامهای موثری برداشته شد.
در آن دوره مدیران عالی این شرکت با بهرهگیری از اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی و همچنین حمایت مسوولان وقت، این صنعت مهم را دگرگون کردند.
اقداماتی همچون بازسازی و نوسازیهای اساسی، ایجاد بسترهای مناسب برای رشدو توسعه، ایجاد بیش از 16 هزار هکتار فضای سبز که خود بزرگترین جنگل مصنوعی کشور به حساب میآید، توجه ویژه به نیروی انسانی و افزایش بهرهوری و تکیه بر خودباوری و مدیریت توانمند داخلی و... را میتوان از مهمترین شاخصههای آن دهه نامید.
البته تلاش و همت همه مدیران در دورههای بعدی را نیز نمیتوان نادیده گرفت اما در شرایط فعلی به نظر میرسد تنها مدیریت توانمند کافی نیست، گرچه شرط ضروری برای رشد و شکوفایی است اما سازوکارهای دولتمردان و قانونگذاران در کشور نیمه مهم و گمشده این مسیر پرفراز و نشیب است.
بنابراین شایسته و ضروری است قبل از اینکه شاهد خرد شدن استخوانها و پایههای اصلی صنعت فولاد کشور همچون ذوبآهن اصفهان باشیم، مسوولان با جدیت و فوریت خاص، اقدامات لازم و مناسب را برای حمایت جدی از صنعت فولاد کشور اتخاذ و عملیاتی کنند.
اهم اقدامات فوری پیشنهادی برای ادامه حیات صنعت فولاد کشور
1- افزایش فوری تعرفه واردات و حتی ممنوعیت واردات
2- اتخاد تدابیر و تصمیمات لازم برای کاهش قیمت تمام شده
3- ایجاد بستر و زمینه مناسب برای صادرات و رفع موانع موجود در این زمینه
4- ایجاد تدابیر حمایتی جدی از صنعت فولاد
5- توجه به افزایش بهرهوری با اجرای برنامههای مختلف توسط مدیران عالی صنایع فولاد
6- ایجاد نشاط و انگیزه در کارکنان این صنعت با ارائه راهکارهای لازم
7- بهرهگیری از دانش روز دنیا
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/46063