واژه «مالیات سبز» به دسته ای از اقدامات سیاست مالیاتی گفته میشود که با «قانون مقدمات اصلاحات مالیاتی زیستمحیطی» تدوین شدهاند. این واژه در سال 1999توسط مخالفان این قانون به وجود آمد و به زبان رایج به مالیاتی گفته میشود که به مصرف انرژی تعلق میگیرد.
در چارچوب این قانون - به استثنای مالیات برق - مالیاتگذاری جدیدی به وجود نیامده است، بلکه قوانین مالیاتی موجود به گونهای تغییر پیدا کرد که هدف از آنها حمایت از محیط زیست باشد: یعنی از یک طرف با افزایش مالیات میزان مصرف انرژی و به عبارت دیگر رفتارهای مخرب محیطزیست و از طرفی دیگر با استفاده از تکنولوژی بهینهتر کاهش یابد.
اهداف طرح
طرح مالیات سبز در آغاز دهه 80 میلادی (1980) توسط اقتصاددان سوئیسی هانس کریستف بینسوانگر پدید آمد. هدف مالیات سبز این است که فاکتور «انرژی» را از طریق افزایش مالیات مواد سوختی و گرمابخش و همچنین برق تحت تاثیر قرار داد و با افزایش هزینهها بتوان راهی برای صرفهجویی در مصرف انرژی فسیلی پیدا کرد. شرکتها باید به سمتی سوق داده شوند که با بهکارگیری فناوری پیشرفته، هزینههای خود را کاهش دهند. علاوه بر این، افزایش مالیات باید کاهش هزینه بیمه بازنشستگی را در پی داشته باشد تا بتوان شرایط بازار کار را بهبود بخشید.
ریشه مالیات سبز در اندیشههای اقتصاد کلان
قیمت انرژیهای فسیلی مانند نفت نمیتواند در طولانیمدت در بازار ثابت بماند؛ چرا که منابع طبیعی انرژی فسیلی محدود هستند و فرضیه اوج نفت میتواند به زودی تحقق یابد یا از حد هم بگذرد.اگر به طور طولانیمدت و با دیدی پایدار نگریسته شود، نفتخام با قیمت کنونی بسیار ارزان است؛ ولی در آینده بسیار گران خواهد شد. مالیات نفتخام در واقع باید به افزایش قیمت نفتخام منجر شود تا بتوان راه را برای بالابردن قیمت هموار کرد و بازار را در زمان لازم برای این افزایش قیمت آماده کرد. به این ترتیب باید خودروهای کم مصرفتر با قیمتی مناسبتر عرضه شود و همین امر پیشرفت تکنولوژی را در این زمینه برانگیزد.
کامیابی برای یک نفر به منزله ناکامی بقیه افراد
در اینجا این پرسش مطرح است که آیا اصولا مالیات سبز یک موفقیت محسوب میشود؟ پاسخ این سوال بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسیم. «انجمن اقتصاد بازار زیست محیطی- اجتماعی» آن را به عنوان یک کامیابی و موفقیت تلقی میکند. مالیات سبز باعث شده که مصرف نفت خام در عرض چند سال کاهش یابد. البته میزان این مالیات چندین سال است که در حدود 17 میلیارد یورو به قوت خود باقی مانده است. به نقل از این انجمن، با دید درصدی، سهم مالیات در مجموع حتی کاهش هم یافته است. این انجمن خواستار افزایش مرتب مالیات سبز است. به بیان دامیان لودیگ، مدیرعامل انجمن «برای خنثی کردن تورم، مالیات محیطزیست از سال 2003 باید حداقل تا 10 میلیارد یورو افزایش مییافت.»
متخصصانی همچون کای اشلگهمیلش در «انجمن اقتصاد بازار زیستمحیطی- اجتماعی» و معاون «بودجه سبز اروپا» براین باورند که با این وجود اصلاح مالیات زیستمحیطی در آلمان گامی موثر در جهت پایداری و توسعه پایدار است.«مجمع اتاق صنایع و بازرگانی آلمان» نظر دیگری بر این جریانات دارد. راینر کامبک مدیر بخش مالیات مجمع میگوید: «مالیات سبز تنها برای مراجع مالیاتگذار یک موفقیت محسوب میشود.» او مالیات سبز را به عنوان عاملی تاثیرگذار در جهت مقاصد اجتماعی نمیداند. مثلا در مورد برق، علاوه بر سهم بالای پرداختی «قانون انرژیهای تجدیدپذیر» مالیات برق هم باید در این بین پرداخت شود. او میگوید: «اگر شهروندان و سیاستگذاران همه از بالا بودن سهم قانون انرژیهای تجدیدپذیر شکوه میکنند، مالیات برق قطعا یک بار اضافی برای آنها محسوب میشود.» در کنار این مسائل بیمه بازنشستگی هم حل نشده باقی میماند. به گفته کامبک در تصمیمات مربوط به بازنشستگی دیده میشود که صندوق های ثروتمند، مورد ازدحام هزینههای اضافی قرار گرفتهاند. به همین دلیل این متخصص مجمع خواستار کاهش اساسی مالیات برق شد. چرا که در اتحادیه اروپا حداقل میزان مالیات برق 0/05 سنت بر کیلوواتساعت است، اما در آلمان شرکتها باید میزان 1/537 سنت را بپردازند.
نیت خوب با اجرای بد
از دید منتقدان، اهمیت مالیات سبز به ویژه به دلیل وجود موارد بسیار متعدد معافیت برای مشاغل صنعتی که مصرف انرژی بسیار بالایی دارند، بسیار قابل تامل است. به دلیل نقصان انگیزه سرمایهگذاری برای مدرنسازی یا بازسازیهای صنعتی، مالیات سبز تاثیر کاربردی چندانی ندارد. مشکل دیگر مالیات سبز این است که نقش محوری زیستمحیطی آن تحتالشعاع کاهش قانونی مبلغ بیمه اجتماعی قرار گرفته و این از دید منتقدان نکتهای بسیار اختلافبرانگیز است. اگر مالیات سبز بتواند از یکسو بر کاهش میزان مصرف انرژی تاثیر دلخواه را بگذارد، نمیتواند از سوی دیگر به هدف مورد نظر برای توسعه پایههای مالی بیمه اجتماعی برسد. نقد بر مالیات سبز هم به این دلیل وارد است که اگرچه آن مالیات سبز نامیده میشود، اما برخلاف عنوان و هدف اصلیاش در درجه اول برای کاهش هزینه بیمه اجتماعی استفاده میشود. منتقدان همچنین با نظر به بهینه بودن و عدالت اجتماعی نواقصی در مالیات سبز میبینند: از یک طرف مواد آلاینده محیط زیست بسته به نوع مصرف آنها به گونهای دیگر تولید میشوند که این باعث تردید و ناکارآمدی است. از طرف دیگر مالیات سبز بهعنوان مالیات مصرف، خانوارهای کمدرآمد را بسیار بیشتر از خانوارهای پردرآمدی که تنها قسمت کمی از درآمدشان صرف مالیات سبز میشود، تحت فشار قرار میدهد.
معافیت حملونقل هوایی از مالیات سبز
گرچه هواپیماها باعث آلودگی زیستمحیطی بالایی میشوند، اما حملونقل هوایی از مالیات سبز آزاد است. این امر میتواند سه دلیل داشته باشد:
- گفته میشود که شرکتهای حملونقل هوایی تمام هزینههای مسیر پروازشان را خود تامین میکنند.
- باید از ایجاد نقطه ضعف برای شرکتهای هواپیمایی آلمانی جلوگیری شود.
- توافقهای بینالمللی باید مورد احترام قرار گیرند.
مخالفان مسافرتهای هوایی معاف از مالیات سبز، مزیت رقابت پروازهای ارزان با سفرهای زمینی با اتوبوس و قطار را بهعنوان آسیب فزایندهای برای محیطزیست میبینند.
ناکارآمدی در مناطق مرزی
در مناطق مرزی رانندگانی که توریست بنزینی در کشورهای همسایه هستند، از مالیات سبز تخطی میکنند. در نتیجه این عمل بسیاری از پمپ بنزینها در مرزهای آلمان بسته شدند. به همین دلیل بحث بر این بود که در مناطق مرزی مقررات ویژهای تعیین شود، اما به اجرا نرسید.
با صداقت مالیاتی به سوی اهداف زیستمحیطی
حمایت از مردم تنها در صورتی امکانپذیر است که درآمد مالیاتی بسیار هدفمند و برای مقاصد زیستمحیطی معنادار (گسترش انرژیهای تجدیدپذیر، بهینهسازی انرژی و شبکه مدیریتی متناسب با آن) همچنین برای خنثیکردن هزینههای مازاد برای شهروندان مورد استفاده قرار بگیرد. به طور مثال، میتوان از افزایش قیمت بنزین درصورت برداشتن مالیات خودرو نام برد. اگر افزایش مالیات تنها برای جبران کمی درآمد مالیاتی یا جبران درآمد پایین حاصل از صادرات نفت و گاز انجام شود، این برخلاف صداقت مالیاتی است و زیرپاگذاشتن حق مالیاتپردازان، شهروندان، رایدهندگان و مردم محسوب میشود. به دلیل رشد مناسب قیمت سوخت و نفت، کارشناسان آبوهوای آلمانی در کنفرانس آب و هوای اتحادیه اروپا در پاریس 2015 درمورد تغییر و افزایش مالیات سبز و توسعه و تبدیل آن به مالیات CO2 به گفتوگو پرداختند. بنا بر نظر متخصصان، این امر با توجه به رشد قیمت سوخت و نفت امکانپذیر خواهد بود. آنها بر این باورند که این درآمد مازاد به خوبی میتواند برای کمک به پناهجویان استفاده شود. پرسش اینجاست که با توجه به صداقت مالیاتی چرا این مالیات «سبز» و «CO2» نامیده میشود و نه برای بازتاب تبلیغاتی مالیات «پناهجویان».
راینر اشورتفگر
مدیر شرکت Creventis Services
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/46598