eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 48819  
تاریخ انتشار: 3 بهمن 1394
print

«جنگ»،ریسک نهایی سقوط قیمت نفت

با پایان یافتن سال 2015، بسیاری در صنعت انرژی جهان دست به دعا برداشته بودند تا شاید قیمت نفت از سقوط بایستد و اقتصاد جهان که بیش از نیم قرن است، حول محور نفت حرکت می‌کند، نفس راحتی بکشد.

اگر دامنه دیدمان را کمی وسیع‌تر کنیم، متوجه می‌شویم که چندی پیش در ماه جون سال 2014، نفت برنت در بازار‌های جهانی 115 دلار به ازای هر بشکه معامله می‌شد. تحلیلگران بازار انرژی تصور می‌کردند که قیمت نفت در آینده همواره بالای 100 دلار باقی خواهد ماند و حتی به تدریج به سطح بالاتری نیز صعود خواهد کرد. این پیش‌بینی‌ها باعث شد که شرکت‌های عظیم انرژی صد‌ها میلیارد دلار در نفت قطب شمال، ماسه تار کانادا، سکوهای نفت آب‌های عمیق و شل سرمایه‌گذاری کنند. در آن زمان به اصطلاح به آن سرمایه‌گذاری‌ها «ذخیره غیرمتعارف» گفته می‌شد. استخراج از این منابع نفتی نه تنها سخت بلکه بسیار پرهزینه بود ولی تصور می‌شد با وجود قیمت بالای نفت طی مدت کوتاهی سود بسیار کلانی حاصل خواهد شد. به طرق اولی هزینه مساله‌یی نبود زیرا در نهایت قیمت یک بشکه نفت برای استخراج‌کننده 50دلار تمام می‌شد که در قیاس با قیمت نفت بالای 100دلار به‌صرفه و
سودزا می‌نمود.

در حال حاضر نفت برنت به زیر 30دلار در هر بشکه رسیده است، یعنی یک‌سوم قیمت 18ماه پیش و بسیار کمتر از قیمت تمام شده استخراج‌های نامتعارف. اما بدترین سناریو را آژانس جهانی انرژی (IEA) مطرح کرده است. به گفته این آژانس قیمت نفت تا سال 2020 به 50 تا 60 دلار نخواهد رسید و این قیمت شاید تا سال 2040 به 85 دلار برسد. این اتفاق مانند یک زلزله عظیم برای بازار انرژی بود که هم پروژه‌های «استخراج دشوار نفت» را به خاک نشاند و هم شرکت‌ها و دولت‌های حامی این پروژه‌ها را دچار مشکلات جدی کرد.

تاثیر سقوط قیمت نفت نه تنها بر شرکت‌های عظیم نفتی تاثیر گذاشته است بلکه صنایع وابسته (عرضه‌کننده تجهیزات، شرکت‌های حفاری، شرکت‌های کشتیرانی و غیره) را نیز که حیات‌شان به این شرکت‌ها وابسته است را نیز متاثر کرده این شرایط همچنین باعث شده است که قدرت جغرافیایی-سیاسی کشور‌های اصلی صادر‌کننده نفت کاهش یابد. بسیاری از این کشور‌ها از جمله نیجریه، عربستان، روسیه و ونزولا از هم اکنون دچار تنش‌های سیاسی (برای مثال به قدرت گرفتن گروه تروریستی بوکو حرام در نیجریه توجه کنید) زیادی شده‌اند. هرچه این روند سقوط قیمت ادامه داشته باشد شرایط نگران‌کننده‌تر و خطرناک‌تر خواهد شد.

یک توفان بی‌نقص

به‌طور کلی زمانی قیمت نفت بالا می‌رود که اقتصاد جهانی در رونق باشد، تقاضا رو به افزایش، عرضه‌کنندگان در حداکثر تولید خود و میزان مازاد عرضه ناچیزی در بازار وجود داشته باشد. از طرف دیگر زمانی قیمت تمایل به نزول دارد که مانند اکنون اقتصاد جهان ساکن یا رو به نزول باشد، تقاضای انرژی کاهش یافته، عرضه‌کنند‌گان نتوانند خود را با تقاضای بازار هماهنگ کنند و همچنین عرضه‌کنندگان از آینده خاطرجمع نباشند.

طی اوایل قرن 21 که بازار مسکن به شکل حبابی در حال رشد بود، اقتصاد جهانی رونق داشت. از طرف دیگر تقاضا به شکل انفجاری افزایش یافته بود و تحلیلگران با ترس در مورد رسیدن تولید جهانی به نقطه بیشینه حرف می‌زدند. دور از انتظار نبود که قیمت نفت برنت تا جولای 2008 به 143 دلار در هر بشکه رسید. با سقوط بانک لیمن برازرز در 15 سپتامبر ماشه سقوط اقتصاد جهانی کشیده شد، این شد که تقاضا برای نفت کاهش یافت تا جایی که در سپتامبر همان سال قیمت نفت برنت به 34 دلار در هر بشکه رسید.

با توقف چرخ کارخانه‌ها و بیکار شدن میلیون‌ها نفر، اکثر تحلیلگران تصور می‌کردند که قیمت نفت همچنان پایین بماند. اما وقتی که در اکتبر 2009 قیمت هر بشکه نفت برنت تا 77 دلار بالا رفت بسیار غیر منتظره می‌نمود. حدود 2سال بعد در فوریه 2011 قیمت نفت باز هم از 100 دلار گذشت و تا ژانویه 2014 وضع بر همین منوال ادامه داشت.

عوامل زیادی در افزایش دوباره قیمت نفت تاثیر داشتند اما مهم‌ترین آن اتفاقی بود که در اقتصاد چین افتاد. دولت چین تصمیم گرفت اقتصاد را با منتقل کردن سرمایه‌های عظیم به زیرساخت‌ها (از جمله ساخت پل، بزرگراه، جاده‌ها و غیره) رونق دهد. به دنبال آن افرادی که صاحب خودرو بودند در مناطق شهری چین به‌شدت افزایش یافتند و این باعث شد که تقاضا برای انرژی در این کشور به‌شدت بالا رود. بر اساس گزارش BP میزان مصرف فرآورده‌های نفتی در چین بین سال‌های 2008 تا 2013 به میزان 35درصد افزایش یافت و از 8میلیون بشکه در روز به 10/8میلیون بشکه رسید. اما چین تنها یک طرف قضیه بود. از طرف دیگر کشور‌های برزیل و هند هم خود را رسانده بودند و این بود که منابع متعارف تولید و استخراج نفت شروع به کاهش کردند و پاسخگوی تقاضا نبودند به همین دلیل شرکت‌های نفتی برای ورود به منابع غیر متعارف استخراج نفت از هم پیشی می‌گرفتند.

اما کم و بیش همه‌چیز برای مدتی در اوایل 2014 به حالت سکون رسید، به مرور با وارد شدن نفت حاصل از منابع غیر متعارف، مانند شل امریکا و ماسه تار کانادا شرایط تغییر کرد و این بود که قیمت آرام آرام مسیر خود را به سمت پایین تغییر داد. تولید داخلی نفت امریکا که از 7/5میلیون بشکه در سال 1990 به 5/5میلیون تا سال 2010 رسیده بود شروع به افزایش کرد تا جایی که امریکا در جولای 2015 بیش از 9/6میلیون بشکه در روز نفت تولید می‌کرد. به تدریج نفت شل داکوتای شمالی و تکزاس نیز وارد بازار شدند. کانادا نیز مسیری مشابه امریکا در افزایش تولید نفت پیمود. سرمایه‌گذاری عظیمی که روی نفت ماسه‌یی انجام گرفته بود به مرحله بهره‌برداری رسید. طبق گزارش BP تولید نفت کانادا که در سال 2008 نزدیک به 3/2میلیون بشکه در روز بود در سال 2014 به 4/3میلیون بشکه رسیده بود. فراموش نکنید که به این مازاد تولید باید نفت جدید اقیانوس اطلس که هم در برزیل و هم در غرب آفریقا تولید می‌شد را نیز اضافه کرد. در میان تعجب همگان با به سرانجام رسیدن جنگ امریکا در عراق، این کشور (عراق) تولید خود را یک میلیون بشکه در روز افزایش داد.

مساله دیگر این بود که تقاضا دیگر جان سابق را نداشت و افزایش بیش‌از حد عرضه با تقاضای کمتر از سابق مواجه شد. بسته انگیزش چین برای اقتصادش از رونق افتاد زیرا تقاضای جهانی برای تولیدات این کشور کاهش یافت که آن نیز ناشی از عدم رشد اقتصاد امریکا، اروپا و ژاپن بود. پس از 3 دهه رشد بالای 10 درصد در چین نرخ رشد این کشور تک‌رقمی شد. پس تقاضای چین افزایش خواهد یافت اما دیگر به سرعت گذشته نخواهد بود.

در همان حال برنامه‌های صرفه‌جویی در مصرف سوخت امریکا افزایش یافت و این بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی در جهان تاثیر خود را بر بازار انرژی در جهان گذاشت. بعد از بحران اقتصادی، دولت اوباما به شرطی جنرال موتورز و کرایسلر را از بحران نجات داد که این دو شرکت در راستای تولید خودرو‌های به‌صرفه‌تر فعالیت کنند و چنین شد. به همین دلیل با افزایش استاندارد‌های مصرف سوخت در امریکا، تقاضای سوخت در این کشور به‌شدت کاهش یافت. طبق برنامه‌یی که کاخ سفید در سال 2012 اعلام کرد، میانگین مصرف سوخت در خودرو‌های تولید امریکا تا سال 2025 به میزان 54/5 مایل بر گالن خواهد رسید. میزان تفاوت مصرفی که انتظار می‌رود بین اکنون و آن تاریخ ایجاد شود به میزان 12میلیون بشکه در روز است.

در اواسط سال 2014، تمام این حوادث و اتفاقات دست به دست هم داد تا در بازار انرژی توفانی تمام عیار رخ دهد. در آن زمان تحلیلگران تصور می‌کردند که عربستان‌سعودی و متحدانش در OPEC به این کاهش قیمت عکس‌العمل نشان خواهند داد و با کم کردن تولید قیمت را تقویت خواهند کرد. اما در 27 نوامبر 2014، اعضای OPEC دور هم جمع شدند و طی این گردهمایی سهم تولید کشور‌های عضو بدون هیچ تغییری تمدید شد و این شد که فردای آن روز نفت 4 دلار دیگر سقوط کرد.

چشم‌انداز نا‌امید‌کننده

در اوایل سال2015 مدیران شرکت‌های نفتی امید خود را به برگشت قیمت نفت حفظ کرده و معتقد بودند این شرایط مانا نخواهد بود. اما آنچه تا پایان سال اتفاق افتاد هر امیدی را نقش برآب کرد.

کاهش سرعت اقتصاد چین و افزایش تولید نفت امریکا به کنار، مهم‌ترین عاملی که بحران قیمت نفت را به 2016 و فراتر از آن کشانده است عدم پیروی عربستان سعودی از سهم تعیین‌شده‌اش در OPEC است. برای مثال در 4دسامبر اعضای این کارتل رای به تمدید سهم خود در تولید دادند و این خود قیمت را 5درصد پایین آورد اما با وصف آن عربستان باز تولید خود را از میزان تعیین شده فراتر برد.

دلایل زیادی برای سرباز زدن عربستان از کاهش تولید وجود دارد که یکی از آنها مقابله این کشور با ایران و روسیه به‌دلیل حمایت این کشور‌ها از دولت بشار اسد است. از جهاتی عربستان خود را در جایگاه بهتری از رقیبانش می‌بیند زیرا با دوام کاهش قیمت نفت این کشور چون هزینه استخراج پایین‌تری دارد بهتر می‌تواند مقاومت کند، از طرف دیگر کوسن گرم سرمایه‌گذاری‌های‌شان در غرب آنها را بی‌نیاز کرده است. اما تحلیل دیگری که خود عربستان نیز روی آن تاکید دارد این است که این کشور با پایین نگه داشتن قیمت‌ قصد دارد دیگر رقیبان ازجمله نفت شل را از بازار خارج کند. یکی از مقامات سعودی بهار سال پیش به فایننشیال تایم گفته بود:«هیچ تردیدی نیست که اگر چند ماه قیمت نفت پایین بماند سرمایه‌گذاران از سرمایه‌گذاری در نفت شل، آب‌های عمیق و نفت سنگین رویگردان خواهند شد.»

در حالی که عربستان دارد بیشترین تلاشش را برای هدف مورد نظرش می‌کند، شرکت‌های امریکایی در حال تطبیق دادن خود با نفت 30دلاری هستند و هزینه‌های خود را به‌شدت کاهش داده‌اند. شاید برخی از شرکت‌های کوچک‌تر ورشکست شده باشند اما آنچه واقعیت دارد این است که امریکا 9/2میلیون بشکه در روز تولید می‌کند که کمی از تولید این کشور در سال قبل بیشتر است.

به‌عبارت دیگر نفت حتی در قیمت 30‌دلار نیز باید تولید شود تا تقاضای جهان تامین شود. قیمت این کالا قرار نیست به این زودی‌ها بالا رود مخصوصا وقتی که ایران و عراق هر دو می‌خواهند تولید خود را افزایش دهند. با توجه به اینکه ایران طی چند سال گذشته زمین بازی را به عراق و دیگر کشور‌ها واگذار کرده بود اکنون میل بیشتری برای رشد و برگشتن به جایگاه سابقش دارد. درواقع تحلیلگران گفته‌اند که ایران طی یک دهه آینده می‌تواند میزان تولید خود را سه‌برابر کرده و از سه میلیون بشکه در حال حاضر به تولید 9میلیون بشکه در روز دست یابد.

برای سالیان متمادی ایران تحت تحریم‌های ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا بوده است و طی آن این کشور هم صادراتش به این کشور‌ها ممنوع بود و هم اینکه از ورود تکنولوژی جدید حفاری به ایران جلو‌گیری می‌شد. حال با اجرایی شدن برجام آن تحریم‌ها دیگر برداشته شده‌اند و این کشور می‌تواند تکنولوژی‌های روز را برای استخراج نفت وارد کند. طبق اطلاعاتی که وزارت انرژی ایالات متحده منتشر کرده است، تولید ایران در سال2016 می‌تواند روزی 600هزار بشکه افزایش یابد و این مقدار در سال‌های آتی بیشتر نیز خواهد شد.

اما سه اتفاق هست که در صورت وقوع باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد: جنگ در خاورمیانه به یک یا چند کشور اصلی تولید‌کننده نفت سرایت کند، عربستان تصمیم بگیرد میزان زیادی از تولید خود را کم کند یا اینکه تقاضای جهانی به‌شدت افزایش یابد.

چشم‌انداز یک جنگ جدید بین ایران و عربستان دور از انتظار به نظر می‌رسد و این دو قدرت نه تمایل و نه ظرفیت انجام چنین عملی را دارند. تصمیم عربستان مبنی بر تولید بیش از اندازه دیر یا زود دولت این کشور را دچار بحران درآمدی خواهد کرد.

اما افزایش ناگهانی در تقاضای جهانی برای نفت تقریبا محال است. این تنها به دلیل کند شدن اقتصاد چین و دیگر اقتصاد‌های در حال ظهور نیست، بلکه نکته‌یی ریز در اینجا وجود دارد که باید سعودی‌ها را بیشتر از نفت شل بترساند. خود نفت به‌عنوان یک کالا دارد جایگاهش را از دست می‌دهد.

با اینکه مصرف‌کنندگان بزرگ ازجمله چین و هند تمایل به استفاده از خودرو‌هایی با سوخت فسیلی دارند، بسیاری از کشور‌های صنعتی قدیمی‌تر در حال حرکت به سوی خودرو‌های هایبرید و الکتریکی هستند. با بیشتر شدن نگرانی‌ها درمورد تغییرات اقلیمی، بسیاری از افراد استفاده از دو‌چرخه و حمل‌و‌نقل عمومی را به خودرو‌های سوخت فسیلی ترجیح می‌دهند. به‌علاوه منابع انرژی تجدید‌پذیر مانند خورشید، باد و آب انرژی‌هایی هستند که طی قرن حاضر به‌شدت رشد خواهند کرد.

این روند باعث شده که برخی تحلیلگران پیش‌بینی کنند که به‌زودی مصرف نفت به میزان بیشینه خود خواهد رسید و بعد از آن طی دوره‌هایی از مصرف آن کاسته خواهد شد. به گفته امی میر جاف «افزایش جمعیت شهری در کنار پیشرفت‌های تکنولوژیکی در زمینه انرژی تجدید‌پذیر در آینده تقاضای نفت را کاهش خواهد داد». طبق گزارش وال استریت جورنال، در شهر‌های بزرگ جهان به نحوی فزاینده حمل‌و‌نقل عمومی در حال افزایش و کارا شدن است، محدودیت‌ها و جریمه‌ها برای مالکیت خودرو نیز رو به افزایش است. همه اینها باعث شده که در برخی شهر‌ها داشتن خودرو شخصی به‌صرفه نباشد.»

تغییر معادلات قدرت در جهان

کشور‌هایی که بخش زیادی از منابع‌شان را از طریق فروش نفت و گاز طبیعی تامین می‌کنند معمولا نفوذ زیادی به‌دست می‌آورند اما این نفوذ در حال رنگ باختن است. حاکمان این کشور‌ها که به‌وسیله قیمت بالای نفت پول زیادی برای خرج کردن داشتند در جای جای جهان برای خود محبوبیت می‌خریدند اما اکنون همه‌چیز راه عکس می‌رود.

دولت نیجریه برای مثال، 75درصد درآمدش را از طریق فروش نفت و گاز به دست می‌آورد، روسیه 50درصد و ونزولا نزدیک به 40درصد درآمد خود را مدیون فروش منابع نفت و گاز خود است. با پایین آمدن قیمت به یک‌سوم آنچه 18ماه پیش بود، درآمد این سه کشور به‌شدت کاهش یافته است.

در نیجریه، کمبود درآمد دولت در کنار فساد شایعی که وجود دارد رییس‌جمهوری گود لاک جان را از اعتبار ساقط کرده است و باعث شده گروه تروریستی بوکوحرام پا بگیرد. همین شد که رای‌دهندگان نیجریه‌یی وی را رها کرده و به ژنرال سابق، محمد البوهاری رای دادند. از زمانی که بوهاری بر مسند نشسته است شروع به مبارزه با فساد کرده و سعی کرده بوکوحرام را تا جای ممکن تضعیف کند؛ از آن طرف نشانه‌هایی از تنوع‌گرایی در اقتصاد مشاهده می‌شود.

ونزوئلا نیز شک سیاسی مشابهی را تجربه کرده که بی‌ربط به نزول قیمت نفت نبوده است. زمانی که قیمت‌ها بالا بود هوگو چاوز درآمد به‌دست آمده از نفت را برای ساخت خانه، کمک به نیازمندان و طبقه کارگر استفاده می‌کرد و این محبوبیت زیادی برای خودش و حذب اتحاد سوسیالیستی به همراه آورد. او همچنین حمایت کشور‌های منطقه را نیز به دست آورد زیرا با سوبسید نفت به کوبا، نیکاراگوئه و بولیوی نفت می‌داد. بعد از مرگ چاوز در مارس2013، جانشین او نیکولاس مودورو نیز خواست همین روند را ادامه دهد اما قیمت نفت همراهی نکرد. این باعث شد حذب چاوز به مرور محبوبیتش از دست برود. در 6دسامبر حزب دست راستی اکثریت کرسی‌های پارلمان این کشور را دراختیار گرفت.

اما وضعیت در روسیه همچنان سیال باقی مانده است. آقای ولادیمیر پوتین در حال لذت بردن از قدرت فراگیر و محبوبیت زیادش است و در سوریه و اوکراین در خط مقدم قرار گرفته است. اما باز سقوط قیمت نفت در کنار تحریم‌های اعمال شده بر روسیه نشانه‌هایی از نارضایتی را نشان می‌دهد. درواقع برخی از تحلیلگران معتقدند که پوتین با وارد شدن در سوریه قدمی بسیار مخاطره‌آمیز برداشته است و احتمال دارد با این کار وضعیت اقتصادی کشورش را دچار مشکل کرده باشد. اما شاید وارد شدن روسیه در درگیری‌های روسیه، قدرت چانه‌زنی این کشور را در برابر کشور‌های غربی برای برداشتن تحریم‌ها افزایش داده باشد. اگر اینچنین باشد پوتین بازی خطرناکی را شروع کرده که عواقبش چه خوب و چه بد متوجه شخص وی خواهد بود.

عربستان سعودی به عنوان بزرگ‌ترین صادر‌کنند نفت نیز مانند دیگر کشور‌ها تاثیر‌های مشابهی از کاهش قیمت نفت پذیرفته است. اما از لحاظی این کشور در موقعیت بهتری قرار گرفته است. با شروع شک‌های قیمتی این کشور ذخایر خارجی خود که بالغ بر 750میلیارد دلار بود را خارج کرده و از این پول برای هزینه‌های دست و دلبازانه‌اش چه در داخل و چه در خارج بهره می‌برد. برخی از این هزینه‌ها صرف تجاوز این کشور به یمن می‌شود که انگار به ویتنام سعودی تبدیل شده است. اما این منابع طی سال گذشته به 90میلیارد دلار کاهش یافته است و دولت اعلام کرده باید برخی هزینه‌های عمومی کسر شود.

این منتقدان را به فکر فرو می‌برد که خانواده سعودی تا چه مدت می‌توانند عدم مدیریت خود را بر دوش مردم بگذارند. حتی اگر سعودی تصمیم بگیرد تولید خود را کاهش دهد تا قیمت بالا برود، بعید به‌نظر می‌رسد که درآمد این کشور به قدری بالا برود که از پس همه ولخرجی‌های حال حاضر بر بیاید. مطمئن باشید که عواقب زلزله قیمتی هنوز نیز به اندازه واقعی خود نرسیده است.

قیمت‌ها روزی بالا می‌روند و این اجتناب‌ناپذیر است اما با جهانی که رو به ‌سوی انرژی سبز می‌رود احتمال اینکه باز هم بشکه‌ نفت بالای 100دلار معامله شود دور از ذهن به نظر ‌رسد. هرچه برای کشور‌های صادر‌کننده نفت اتفاق بیفتد باید گفت نظام قدرت جهانی که بر پایه قیمت سرسام آور نفت شکل گرفته بود اکنون رو به فناست. این شاید برای برخی به‌ویژه شهروندان کشور‌های صادر‌کننده نفت مانند ونزوئلا و روسیه چالش‌بر‌انگیز باشد. اما کاری نمی‌شود کرد جز اینکه همراه با جهان تمام کشور‌ها به سمت منابع جدید انرژی حرکت کنند.

منبع :  تعادل

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/48819