eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 55432  
تاریخ انتشار: 4 خرداد 1395
print

تبصره‌‌ای بر خصوصی‌سازی بزرگ‌ترین پالایشگاه کشور

پالایشگاه آبادان در حالی به عنوان یک پالایشگاه زیان‌ده و رکود دار تولید نفت کوره در صف واگذاری به شبه‌دولتی‌ها قرار گرفته است که پروژه‌های بهبود کیفیت و نوسازی همه پالایشگاه‌های واگذار شده تقریبا به طور کامل متوقف شده است.

پالایشگاه آبادان قدیمی‌ترین و در عین حال بزرگ‌ترین پالایشگاه ایران است. این پالایشگاه صد ساله به نوعی آیینه تاریخ صنعت نفت نفت ایران از ابتدا تا کنون محسوب می‌شود. حتی فراتر از آن بخش‌های مهمی از تاریخ معاصر ایران با سرنوشت این پالایشگاه گره خورده است.

وقتی انگلیسی‌ها به بهانه تامین امنیت پالایشگاه ابادان در جنگ جهانی اول جنوب ایران را اشغال کردند کسی در ایران نمی‌دانست دلیل واقعی اشغال کشور بی طرف ایران چیست و پالایشگاه آبادان چه نقش بی‌بدیلی در پیروزی انگلستان و متحدانش در اولین جنگ جهانی علیه امپراتوری‌های آلمان و اتریش-مجارستان و عثمانی و تغییر نقشه خاورمیانه و جهان خواهد داشت.

مردمان سرزمین اشغال‌شده و قحطی‌زده ایران بی‌طرف خبر نداشتند که وینستون چرچیل وزیر دریاداری وقت انگلستان طرح بلندپروازانه‌ای برای افزایش سرعت ناوگان جنگی بریتانیا با استفاده از سوخت مایع تولید شده در پالایشگاه آبادان دارد و حتی مدت‌ها پس از پیروزی انگلستان، ایرانیان نفهمیدند که چرچیل در یک سخنرانی کلیدی در مجلس عوام گفت: «پیروزی در این جنگ به دست آمد اما از این پس امنیت انرژی انگلستان نه در گلاسکو و منچستر که در عراق و پرشیا تامین خواهد شد.» و اینگونه خاورمیانه برای یک صد سال در مرکز سیاست خارجی انگلستان قرار خواهد گرفت.

اما مشکل امروز پالایشگاه آبادان ربط چندانی به این سابقه جالب تاریخی ندارد. پالایشگاه دولتی آبادان به دلایل مختلف امروز زیان‌ده است و علیرغم این زیان قرار است به بخش خصوصی واگذار شود. البته ناگفته پیداست که هیچ بخش خصوصی واقعی وجود ندارد که بتواند برای خریدن بزرگ‌ترین پالایشگاه ایران پول بپردازد و اگر هم به فرض محال توان تامین چنین حجمی از منابع مالی را داشته باشد دیوانه نخواهد بود که این پول را صرف خریدن یک پالایشگاه زیان‌ده آنهم در ابعاد پالایشگاه آبادان کند.

پالایشگاه آبادان یک پالایشگاه قدیمی است اما مشکل اصلی این پالایشگاه قدمت آن نیست. مشکل اصلی از منظر اقتصادی این است که قدیمی‌ترین پالایشگاه ایران علیرغم اجرای بعضی پروژه‌های نوسازی مانند کت‌کراکر جدید، همچنان قدیمی «مانده» است. پالایشگاه آبادان در حال حاضر رکورد‌دار تولید نفت کوره در میان پالایشگاه‌های ایرانی است و در حال حاضر 37 درصد از تولیدات این پالایشگاه را نفت کوره تشکیل می‌دهد. البته این عدد در صورت‌های مالی 27 درصد نمایانده می‌شود. ارزش نفت کوره حتی از نفت خام ورودی به پالایشگاه هم کمتر است و با این حجم از تولید نفت کوره زیان‌ده بودن این پالایشگاه قدیمی اصلا عجیب نیست.

پس طبق معمول انچه می‌ماند شبه‌دولتی‌ها هستند و پالایشگاه آبادان هم‌سرنوشت پالایشگاه‌های دیگری خواهد شد که پیش از این به بخش خصوصی واگذار شده‌اند. همان سرنوشتی که مدیران نفتی دولت یازدهم به بارها و به کرات زبان به نقد ان گشوده‌اند و بخشی از مشکلات فعلی صنعت نفت در بخش پایین‌دستی را ناشی از مدل خصوصی‌سازی اجرا شده در این صنعت دانسته‌اند و امروز خود دقیقا مطابق همان مدل قصد دارند پالایشگاه آبادان را به بخش خصولتی بسپارند.

*اولین قربانی واگذاری پالایشگاه‌ها
اولین قربانی این شیوه خصوصی‌سازی، پروژه‌های بهبود کیفیت و و بهینه‌سازی پالایشگاه‌های کشور است که به کاهش تولید نفت کوره، افزایش تولید فراورده‌های با ارزش مانند بنزین و گازوئیل و در نتیجه سودآوری بیشتر پالایشگاه‌ها منجر می‌شود.

بدون اجرای این پروژه‌ها هم میزان تولید فرآورده‌های با ارزش افزایش نخواهد یافت و هم کیفیت آنها تغییر نخواهد کرد و تجربه نشان داده است که بعد از واگذاری عملا این پروژه‌ها بر زمین خواهد ماند.

نمونه‌های واضحی در این باره وجود دارد. طرح بنزین‌سازی پالایشگاه بندرعباس که سال‌ها پیش خصولتی‌ها سهام آن را خریده‌اند در سال گذشته تنها 2 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.

واحد RFCC پالایشگاه اصفهان که سهام آن هم سال‌ها پیش به شبه‌دولتی‌ها واگذار شده همزمان با طرح بهبود کیفیت و افزایش ظرفیت پالایشگاه اراک کلید خورده است. واحدهای جدید پالایشگاه اراک سال 91 وارد مدار تولید شدند و امروز با کیفیت‌ترین بنزین و گازوئیل کشور را تولید می‌کنند اما واحد RFCC پالایشگاه اصفهان هنوز هم وارد مدار تولید نشده است. دلیل این مساله هم روشن است. سهام پالایشگاه اصفهان به بخش خصوصی واگذار شده است اما پالایشگاه اراک هنوز دولتی است و تعهدات دولت برای بهبود کیفیت و افزایش ظرفیت تولید فرآورده‌های نفتی باعث بهره‌برداری به موقع از بخش های جدید پالایشگاه اراک شده است.

پالایشگاه تبریز که باز هم به بخش شبه‌خصوصی واگذار شده شرایط بهتری ندارد. پروژه‌های کاهش تولید نفت کوره در این پالایشگاه هم روی زمین مانده و این پالایشگاه هم 27 درصد نفت کوره تولید می‌کند.

*چرا خصولتی‌ها طرح‌های پالایشی را تکمیل نمی‌کنند؟
تکمیل پروژه‌های افزایش ظرفیت برای صاحبان سهام پالایشگاه‌ها قاعدتا باید به دلیل کاهش تولید فراورده‌های بی‌ارزش و افزایش میزان و کیفیت محصولات با‌ارزش‌تر مانند بنزین و گازوئیل مطلوبیت زیادی داشته باشد.

اینکه چرا بخش خصوصی یا خصولتی علیرغم سودآوری بیشتر تکمیل پروژه‌های بهبود کیفیت و افزایش ظرفیت این پروژه‌ها را جلو نمی‌برند پاسخ ساده‌ای دارد. واقعیت آن است که سهامدار خصولتی حتی قبل از بر عهده گرفتن مدیریت پالایشگاه هم سود خود را برده است. آنها سود خود را از محل تولید فراورده نبرده‌اند. در واقع هلدینگ‌های شبه‌دولتی در بسیاری موارد سهام شرکت‌های پالایشی را به قیمت دفتری تملک کرده‌اند و سپس بخش قابل توجهی از این سهام را به قیمت 2 تا 3 برابر قیمت دفتری در بورس فروخته‌اند و در ترازهای مالی خود سود قابل توجهی را ثبت کرده‌اند.

در عین حال مدیران این هلدینگ‌ها هم با توجه به اینکه به صورت غیر مستقیم از سوی دولت منصوب می‌شوند می‌دانند که قرار نیست اصطلاحا به پای پالایشگاه پیر شوند و بعد از مدتی محل مدیریت آنها تغییر خواهد کرد و به همین دلیل برای اجرای پروژه‌های زمان‌بر که سود آن در آینده نصیب پالایشگاه خواهد شد تمایلی نشان نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند سود کلانی را در زمانی کوتاه از طریق بازی با سهام واحدهای خود در بورس کسب کنند.

افراد از همه جا بی‌خبری که سهام این پالایشگاه‌ها را خریده‌اند هم در ابتدا از وضعیت حاکم بر پالایشگاه‌ها بی خبر بودند و فقط چشم به جهش سهام پالایشگاه‌ها در بورس دوخته بودند.

در کنار همه این موارد نباید از نقش حاکمیتی وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی نیز در این مورد غافل شد. شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی از یک سو با تنظیم دقیق و درست روابط مالی خود با شرکت‌های پالایشی می‌تواند به تسهیل کسب و کار این واحدهای بزرگ کمک کند. این تحول مهمی است که هنوز از تحقق آن خبری نیست و مدیران پالایشگاه‌های خصوصی گاه و بیگاه زبان به نقد آن می‌گشایند.

اما از سوی دیگر شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی با تاخیر در اجرای استانداردهای اجباری و جریمه شرکت‌هایی که به موقع کیفیت محصولات خود را به سطح استاندارد نمی‌رسانند عملا خصولتی‌ها را تشویق می‌کنند که پروژه‌های کاهش تولید نفت کوره و افزایش تولید محصولات با ارزش را رها کنند و بازی در بازار سهام را ادامه دهند.

*از خصولتی‌ها چه انتظاری می‌توان داشت؟
با همه این شرایط وزارت نفت خصوصی‌سازی یکی از نمادهای صنعت نفت ایران یعنی پالایشگاه قدیمی و بزرگ آبادان را در دستور کار قرار داده است. اما سؤال اینجاست که آیا وزارت نفت به این فکر کرده است که چه کسی پول کافی برای خریدن این پالایشگاه را خواهد داشت؟ و به فرض وجود پول کافی وقتی به تصریح مسئولان دولتی این پالایشگاه زیان‌ده است به چه امیدی آن را خریداری خواهد کرد؟

همچنین وزارت نفت به این فکر کرده است که با واگذاری این پالایشگاه امنیت تامین سوخت چطور مدیریت خواهد شد؟ آیا برای تامین مالی طرح‌های توسعه پالایشگاه‌ها که در حال حاضر به طور کامل متوقف شده است فکری شده است؟

از یاد نبریم که وضعیت پالایشگاه آبادان به مراتب از وضعیت پالایشگاهی مانند پالایشگاه اصفهان وخیم‌تر است و باید پرسید چه ضمانتی وجود دارد که با واگذاری آن طرح‌های توسعه‌ای آن جلو بروند و تولید نفت کوره این پالایشگاه زیان‌ده از 37 درصد به یک رقم مطلوب برسد؟

آیا می‌توان الزامی را طراحی کرد که بعد واگذاری سهامداران جدید نتوانند از چنین کاری شانه خالی کنند؟

منبع :  خبرگزاری فارس

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/55432