eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 5832  
تاریخ انتشار: 20 خرداد 1391
print

اکونومیست: همه چیز به تصمیمات یک زن بستگی دارد

خطر بزرگ در کمین اقتصاد جهان

خطری بزرگ اقتصاد جهان را تهدید می‌‌کند و بسیاری از مسائل به یک زن بستگی دارد

نشریه معتبر اکونومیست با ارائه تحلیلی هشدار داده است که خطری بزرگ اقتصاد جهان را تهدید می‌کند و بسیاری از مسائل به عملکرد صدر اعظم آلمان، آنگلا مرکل بستگی دارد؛ سرمایه‌گذاران در آمریکا، آلمان و برخی دیگر از کشورها به سوی خرید اوراق قرضه خارجی هجوم آورده‌اند. دو احتمال وجود دارد: رکود جهانی یا وقوع یک فاجعه قریب‌الوقوع. اکنون بر عهده سیاستمداران اروپایی است که پاسخ نهایی و قاطع را به بحران یورو بدهند. اگر بتوانند به راه‌حلی قابل اعتماد دست یابند، لزوما این به آن معنا نخواهد بود که اقتصاد جهان راه همواری را در پیش خواهد داشت، اما اگر راه‌حلی به‌دست نیاید، وقوع یک تراژدی اقتصادی قطعی خواهد بود. امیدواری نسبت به ریاضت اقتصادی، برنامه‌های نجاتی که از پشتیبانی کافی برخوردار نبودند و فقدان مسیری مشخص برای همگرایی پولی و مالی که لازمه ادامه حیات پول واحد است، همگی از جمله دلایلی هستند که یورو را تا به این حد به فاجعه نزدیک ساخته‌اند. به دلیل آنکه آلمان تا حدود زیادی این نحوه مواجهه با مشکلات را تعیین کرده است، اکنون بیشتر سرزنش‌ها متوجه یک زن یعنی آنگلا مرکل است.


جدیدترین سرمقاله اکونومیست به اوضاع اقتصاد جهان اختصاص یافت
آنگلا؛ موتورها را روشن کن!

«همه به سوی قایق‌های نجات!» این پیام رک و صریحی است که بازارهای اوراق قرضه درباره اقتصاد جهان گوشزد می‌‌کنند. در آمریکا، آلمان و تعداد رو به کاهشی از اقتصادهای «امن»، سرمایه‌گذاران با شتاب به سوی خرید اوراق قرضه خارجی روی آورده‌اند. وقتی مردم آماده‌اند در ازای برخورداری از مزیت تملک اوراق دوساله آلمان، به دولت این کشور پول بپردازند و مایلند به دولت آمریکا بودجه‌هایی را برای یک دهه آینده قرض بدهند و در عوض بهره اسمی کمتر از 5/1 درصد بگیرند، تنها دو حالت می‌‌تواند وجود داشته باشد: آنها یا انتظار رکود و کسادی را دارند یا از وقوع یک فاجعه قریب‌الوقوع می‌ترسند. علت هر چه که باشد، بی شک چیزی در اقتصاد جهانی بسیار غلط پیش می‌‌رود. و آن چیز تلفیقی است از بی‌ثباتی در رشد اقتصادی و خطر روزافزون فاجعه مالی. اقتصادهای سراسر جهان رو به ضعف نهاده‌اند. رکود اقتصادی در حوزه یورو در حال عمیق‌تر شدن است. آمار ضعیف مشاغل آمریکا برای ماه‌های پی در پی حکایت از آن دارد که احیای اقتصادی آن به مشکل خورده است. به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین بازارهای نوظهور هم به یک دیوار مانع برخورد کرده‌اند. رشد تولید ناخالص داخلی برزیل کندتر از رشد تولید ناخالص داخلی ژاپن شده است. وضعیت هندوستان بد است. حتی کاهش رشد اقتصادی چین هم تشدید شده است. احیای اقتصادی جهان که پس از رکود پیشین اکنون خیلی زود رو به زوال می‌‌گذارد، نشان‌دهنده یک رکود اقتصادی به سبک رکود ژاپن است.
این اما در قیاس با خطر روز افزون فروپاشی یورو، اتفاق خوبی به نظر می‌رسد. اتحادیه اروپا، بزرگ‌ترین منطقه اقتصادی جهان، در خطر فروافتادن در ورطه ورشکستگی بانک‌ها، تعویق در بازپرداخت بدهی‌ها و رکود اقتصادی است.

احتمال خروج یونان از حوزه یورو پس از انتخابات 17 ژوئن در این کشور، وخامت اوضاع بانک‌های اسپانیا و از هم‌پاشیدگی جریان سرمایه در مرزهای اروپا، همه از علل افزایش این خطر هستند. این بار اما مقابله با چنین مشکلی دشوارتر خواهد بود. در سال 2008 مقامات بانک‌های مرکزی و سیاستمداران با یکدیگر همکاری کردند تا از وقوع رکود اقتصادی جلوگیری کنند. امروز اما سیاستمداران سرگرم مبارزات خودشان هستند و گر چه تکنوکرات‌ها در بانک‌های مرکزی می‌توانند و باید کارهای بیشتری انجام دهند، اما مهمات کمتری در اختیار دارند.
ساخته شده در آتن، وخیم شده در برلین هیچ‌کس نمی‌خواهد این سناریوهای فاجعه‌بار را امتحان کند. اکنون بر عهده سیاستمداران اروپایی است که پاسخ نهایی و قاطع را به بحران یورو بدهند. اگر بتوانند به راه حلی قابل اعتماد دست یابند، لزوما این به آن معنا نخواهد بود که اقتصاد جهان راه همواری را در پیش خواهد داشت. اما اگر راه‌حلی به دست نیاید، وقوع یک تراژدی اقتصادی قطعی خواهد بود. سرنوشت اقتصاد جهان تا حد بسیار زیادی به صدراعظم آلمان، آنگلا مرکل بستگی دارد.

از یک جنبه ناعادلانه است که تنها مرکل را مورد سرزنش قرار دهیم. سیاستمداران همه نقاط دنیا کوتاهی کرده‌اند، از دهلی که اصلاحات در آن متوقف شده تا واشنگتن که در آن نزاع میهن‌پرستانه منجر به ترکیب کشنده‌ای از افزایش مالیات‌ها و کاهش بودجه شده است. در اروپا همان‌طور که آلمانی‌ها هرگز از اشاره به این نکته دست نمی‌کشند، سرمایه‌گذاران نگران دولت محتاط مرکل نیستند چون سلف او ساختار اقتصادی کشور را ده سال پیش با روش دردناکی تغییر داد. بلکه مشکل، بی‌اعتمادی نسبت با کشورهایی است که به آن خوبی اداره نمی‌شوند و در آنها اصلاحات اعمال نشده است.

اما نباید هم بیش از حد دلسوزی کرد. در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که مزیت‌های گذشته چندان به درد زمان حال نمی‌خورند: اگر یورو دچار فروپاشی شود، آلمان متحمل ضررهای بسیار خواهد شد. کاهش رتبه برخی از بانک‌های آن در هفته گذشته نشانه‌ای از همین واقعیت است. به علاوه خطاهای مسلم در یونان، ایرلند، پرتغال، ایتالیا، اسپانیا و سایر کشورهای مقروض، طی سه سال اخیر همراه شده است با خطاهایی که کشورهای اعتباردهنده مرتکب شده‌اند. تمرکز امید بخش بر ریاضت اقتصادی، توالی برنامه‌های نجات که از پشتیبانی کافی برخوردار نبودند، اجتناب از تدوین مسیری مشخص برای همگرایی پولی و بانکی که لازمه ادامه حیات پول واحد است، همگی از جمله دلایلی هستند که معلوم می‌سازد چرا یورو تا به این حد به فاجعه نزدیک است. به دلیل آنکه آلمان تا حدود زیادی این نحوه مواجهه با مشکلات را تعیین کرده است، اکنون بیشتر سرزنش‌ها متوجه برلین است.

در خارج از آلمان، در مورد کارهایی که لازم است مرکل برای نجات پول واحد انجام دهد، اجماع شده است. اجماع مذکور این موارد را در بر می‌‌گیرد: تغییر جهت از ریاضت اقتصادی به سمت تمرکز بسیار بیشتر بر رشد اقتصادی، تکمیل پروژه پول واحد با تشکیل اتحادیه بانکی، پذیرش شکل محدودی از یک‌کاسه کردن بدهی‌ها برای ایجاد دارایی‌های امن مشترک و اجازه دادن به اقتصادهای منطقه برای کاهش تدریجی بار بدهی‌های‌شان. اینها توصیه‌هایی است که مدام توسط واشنگتن، پکن، لندن و اغلب پایتخت‌های حوزه یورو تکرار می‌‌شوند. اما چرا محتاط‌ترین سیاستمدار قاره به این اقدامات دست نزده است؟

منتقدان مرکل به ترسو بودن او اشاره می‌‌کنند که از یک جنبه حق با آنان است. مرکل هنوز برای مردم آلمان واقعا توضیح نداده است که مجبورند بین یک ایده تنفرانگیز (نجات مالی همنوعان نالایقشان) و یک واقعیت ویرانگر (پایان یورو) یکی را برگزینند. یکی از دلایلی که اغلب آلمانی‌ها با یک‌کاسه‌کردن بدهی‌ها مخالفند این است که به اشتباه تصور می‌‌کنند یورو می‌تواند بدون آن به حیات خود ادامه دهد. مرکل اما استراتژی دوسویه شجاعانه‌تری دارد. نخست او بر این باور است که درخواست او برای ریاضت اقتصادی و امتناعش از نجات هم نوعان تنها راه‌های ایجاد اصلاحات در اروپا هستند و دوم اینکه اگر فاجعه به واقع روی دهد، آلمان می‌تواند به سرعت همه را نجات دهد.

او برای فرض نخست بی‌تردید موفقیت‌هایی را هم به عنوان شاهد در اختیار دارد که مهم‌ترین آنها کناره‌گیری سیلویو برلوسکونی در ایتالیا و دوره گذار در اروپای شرقی است، اصلاحاتی که تا همین اواخر باورنکردنی بودند. اما هزینه‌های این استراتژی به سرعت رو به فزونی گذاشته است. رکودی که بر اثر ریاضت‌های بیش از حد بوجود آمد، تاییدی است بر شکست این استراتژی. در بخش اعظم اروپا فشار بار بدهی‌ها رو به فزونی است و همزمان افراط‌گرایی‌های سیاسی هم مشاهده می‌شود. این رویکرد موجب کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران و افزایش خطر وقوع یک فاجعه برای یورو شده است. این ایده آلمان که همه می‌توانند در لحظه آخر نجات یابند و می‌توان به عنوان مثال با تزریق نقدینگی توسط بانک مرکزی اروپا یک کشور را نجات داد، به نظر می‌رسد ایده بسیار پرخطری است. با توجه به اقتصاد اسپانیا که کاملا با بانک‌هایش اداره می‌شود، به نظر می‌رسد حتی مرکل هم نتواند کاری برای آن بکند.

گر چه اقتصاد جهان هنوز مجبور است در سایر نقاط دنیا هم با نادانی‌های سیاستمداران و رشد ضعیف دست و پنجه نرم کند، اما می‌‌تواند گامی عظیم برای اجتناب از فاجعه بردارد. و این خانم مرکل به شما بستگی دارد!

منبع :  روزنامه دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/5832