آنچه در ادامه خواهد آمد، داستان کوتاهی است مربوط به زمانی که من در حال گذراندن دوره آموزشی خبرنگاری در روزنامه محلی آکسفورد میل بودم. یک روز، پسربچهای که در رودخانه تمز در حال قایقسواری بود، به داخل رودخانه میافتد و غرق میشود.
پس از این اتفاق، سردبیر روزنامه مرا احضار کرد و به من گفت: «من از تو میخواهم روی این سوژه کار کنی، اما دقت کن به گونهای عمل کنی که حریم خصوصی خانواده آن پسر خدشهدار نشود چرا که والدین آن پسر، سوگوار هستند و من نمیخواهم کاری کنی که غصه و اندوه آنها بیشتر شود.» من این تصمیم سردبیر را تحسین کردم چرا که این کار در دنیای پر از رقابت روزنامهها امری متداول نیست و معمولا خبرنگاران روزنامهها به دستور سردبیر به هر دری میزنند تا خبرها و سوژههای داغی برای روزنامهشان تهیه کنند و برای این کار از مراجعه پی در پی به منزل افراد و گرفتن عکسهای متعدد دریغ نمیورزند.
آنچه که سردبیر روزنامه آکسفورد میل به من آموخت این بود که یکسری استانداردها و معیارها وجود دارد و بهترین زمان برای آزمودن این استانداردها هنگامی است که افراد تحت شدیدترین فشارهای رقابتی قرار دارند و متاسفانه در شرایط رقابتی، بسیاری از افراد، این استانداردها را فراموش میکنند. در مورد قضیه غرق شدن آن پسربچه، استاندارد عبارت است از عدم مختل کردن زندگی خانواده داغدار، درحالیکه بسیاری از روزنامهها از رعایت این استاندارد خودداری میکنند. به عقیده من، اگر ما به درست و حق بودن یک عمل ایمان داریم، باید آن را در هر شرایطی، حتی تحت شدیدترین فشارهای رقابتی، اجرا کنیم و به اصول اخلاقی پایبند بمانیم. بعدها که من بهعنوان مدیر مسوول فایننشال تایمز مشغول بهکار شدم، بارها پیش میآمد که افراد در شرایط بحرانی به من مراجعه میکردند و از من میپرسیدند: «آیا شما به ما اجازه میدهید به آن محل رفته و فلان کار را انجام دهیم؟» و زمانی که من میخواستم به آنها پاسخ دهم به یاد تجربهام در آکسفورد میل میافتادم و چنانچه احساس میکردم که آن کار نادرست و غیراخلاقی است، با گفتن یک «نه» قضیه را فیصله میدادم. همه کسانی که در جریان کسبوکار خود تحت فشارهای رقابتی قرار دارند، باید بدانند که زمان آزمون بزرگ استانداردها و معیارهای اخلاقی برای آنها فرا رسیده است و هنگام وجود فشارهای رقابتی است که افراد میتوانند پایبندی خود به اصول اخلاقی را ثابت کنند.
همه ما در معرض وسوسههای ناشی از چنین فشارهایی قرار داریم. وسوسههایی که به ما میگویند: «اگر من این کار را انجام ندهم، یک نفر دیگر آن را انجام میدهد، پس چه بهتر که از قافله عقب نمانم و خودم این کار را انجام دهم.» در پاسخ به این وسوسه باید چنین استدلال کرد که کار نادرست، غیرقابل پذیرش و غیراخلاقی است و حتی اگر انجام ندادن آن مساوی با از دست دادن موقعیت تان در عرصه رقابت باشد، باز هم انجام ندادن آن بهتر از انجام دادن آن است، چرا که شما میتوانید با پایبندی به استانداردها و اصول اخلاقی، اعتماد دیگران را به خود جلب کنید، در این حالت همه به این اعتقاد و اعتماد در مورد شما میرسند که شما کار نادرست و اشتباه را حتی اگر به نفع شما باشد، انجام نمیدهید. آری، شما با این تصمیم اخلاقگرایانه خود که البته اتخاذ آن دشوار نیز هست، میتوانید همیشه سربلند و سرافراز باشید.
• بهترین زمان برای آزمودن خود در رعایت استانداردها هنگامی است که شما تحت شدیدترین فشارهای رقابتی قرار دارید.
• اگر شما به درست بودن یک چیز ایمان و اعتقاد دارید، حتی تحت فشارهای رقابتی بسیار سنگین نیز باید آن را رعایت کنید.
• در هر صورت، شما از پایبندی به اصولتان منتفع خواهید شد، چرا که با این رفتار اخلاقگرایانه، دیگران به شما و کارتان ایمان و اعتماد پیدا میکنند.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/59917