من همیشه جشنهای تولد، تعطیلات مذهبی و پیروزیهای بزرگ خودم را جشن میگرفتم.
اما هیچ گاه پیروزیها و موفقیتهای کوچکم را شایسته تقدیر و جشن گرفتن نمیدانستم.این جزو طبیعت جوامع مدرن است و ما انسانها کمتر برای چیزهای کوچک مثل یک ایمیل خوب یا یک گفتوگوی سازنده ارزش جشن گرفتن قائل هستیم.شاید کمی غیرعادی به نظر برسد که بخواهیم برای یک گفتوگوی خوب جشن بگیریم اما من به شما میگویم که این کار برای من شادی بسیاری به ارمغان آورده است.
روزی یکی از دوستانم به نام برایان در حال صحبت با من درباره تجربیاتش در محل کار بود. او به من گفت که همیشه به پروژههای شکستخوردهای که در آنها مشارکت داشته فکر میکند و نمیتواند و نمیخواهد اندیشیدن به آنها را کنار بگذارد. اظهار نظر برایان مرا به فکر فرو برد و من دریافتم که خودم هم این گونه رفتار میکنم و توجه بیش از اندازهای به پروژههای شکستخورده دارم و در نتیجه عامل حیاتی شادی درکار را کمتر مورد توجه قرار میدهم. من جزو آن دسته افرادی بودم که هفتهها و ماهها را صرف این کار میکردم بدون اینکه دستاورد خاصی برایم داشته باشد.اما پس از صحبتم با برایان تصمیم گرفتم به جای تمرکز کردن بر افکار منفی و ظاهر قضیه کمی عمقیتر عمل کنم.
جشن گرفتن موفقیتهای شخصی، ما را بهکار بهتر تشویق میکند. اگر شما بعد از اتمام یک کار در خود احساس رضایت و هیجان میکنید، اجازه ندهید تا این احساس مثبت زود به هدر رود. شما باید هوشیار باشید که چه عاملی باعث بروز این احساس مثبت شده و همان عامل را تقویت کنید. من یک جعبه پلاستیکی بزرگ دارم که پر از تکه کاغذهای کوچکی است که اشعار و ایدههای کاریام را روی آنها نوشتهام. تمام این نوشتهها پس از اتمام موفقیتآمیز کارهای قبلیام تولید شدهاند و به نوعی، نماد جشنهای کوچکی هستند که من برگزار کردهام. من میتوانم با مرور این تکه کاغذها، روند موفقیتهایم در گذشته را ببینم و از آنها برای انگیزه گرفتن کمک بگیرم.
راستی شما چه موقعیتهایی را جشن میگیرید و چرا؟ شما چگونه میتوانید لزوم جشن گرفتن چیزهای کوچک را به یاد داشته باشید؟ (علامت گذاشتن روی تقویم، یادداشت کردن در دفتر خاطرات یا گفتوگو با یک دوست). شما چگونه میتوانید هرکدام از این موفقیتها را جشن بگیرید؟ (با خرید یک هدیه، کمی جست و خیز کردن، تکیه دادن به صندلی و اندیشیدن به موفقیتها).
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/61425