eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 69447  
تاریخ انتشار: 29 فروردین 1396
print

زایش مشاغل جدید با دگردیسی بنگاه‌های کوچک

عملکرد دولت یازدهم در حوزه تولید و اشتغال را می‌توان ازجمله نقاط مورد نقد تیم روحانی دانست. گرچه نوک پیکان نقدها در این زمینه به دولت یازدهم معطوف شده اما با واکاوی ریشه‌های اصلی این مشکل به مواردی برمی‌خوریم که از شرایط نابسامان اقتصادی که طی دولت پیشین به ارث مانده، حاصل شده است.

با این حال، یکی از نقدهایی که به عملکرد اقتصادی دولت وارد شد این بود که بیشترین توجه خود را به بنگاه‌های کلان معطوف کرده است. این انتقاد با این توجیه وارد می‌شد که بنگاه‌های کوچک گرچه سهم ناچیزی در رشد اقتصادی کل دارند اما نقش چشمگیری در اشتغال خواهند داشت. البته دولت در سال گذشته تسهیلات و شرایط ویژه‌یی را هم برای خروج 7هزار و 500بنگاه کوچک و متوسط درنظر گرفت تا با بازگشت آنها به مدار تولید، در اشتغال هم بهبود حاصل شود.

باوجود نقدهایی که به نوع نگاه دولت به بنگاه‌های بزرگ، متوسط و کوچک وارد می‌شد اما مطالعاتی که در این خصوص انجام شده، نشان داده است که بنگاه‌های کوچک با کمتر از 20 نفر کارکن کمترین سهم را در اشتغال کل دارند. در همین رابطه گزارشی که اخیرا توسط معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی انتشار یافته، نشان می‌دهد که مجموع سهم بنگاه‌های کوچک و متوسط با کمتر از 100نفر کارکن، قابل مقایسه با بنگاه‌های بزرگ با 100نفر کارکن و بیشتر است.

این گزارش که با عنوان «در کشورهای در حال توسعه چه کسی شغل ایجاد می‌کند؟» نشان می‌دهد که بنگاه‌های کوچک بیشترین سهم را در ایجاد فرصت‌های شغلی جدید، بالاترین رشد فروش و رشد اشتغال دارا هستند، درحالی که بنگاه‌های بزرگ، رشد بهره‌وری بالاتری دارند. بررسی‌ها براساس سابقه فعالیت و اندازه بنگاه بیان می‌کند، بنگاه‌های نوپا بیشترین رشد را در ایجاد فرصت‌های شغلی جدید، فروش و بهره‌وری دارند و بنگاه‌های بزرگ باسابقه، بیشترین سهم را در اشتغال کل دارا هستند. در ادامه این گزارش آمده است که موتور رشد، تعداد کارآفرینانی است که سریع‌تر رشد پیدا می‌کنند و با هدف توسعه بیشتر پیش می‌روند. بنابراین اولویت سیاست‌گذاران باید روی تعریف و ترویج SME‌هایی که هدف رشد و توسعه بالا را دنبال می‌کنند، تمرکز یابد.

شناسایی مهره‌های اصلی ایجاد اشتغال

نقشی که بنگاه‌های کوچک و متوسط یا همان SMEها در ایجاد فرصت‌های شغلی و بهبود شرایط اقتصادی ایفا می‌کنند، یک سوال کلیدی برای سیاست‌گذاران است. در کشورهای مختلف چندین میلیون دلار سهام جهت حمایت از تقویت رشد SME‌ها اختصاص داده می‌شود. اما داده‌های سیستماتیک محدود و دانش اندکی در جهت سیاست‌های حمایتی برای SME‌ها به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. درخصوص رشد اندازه بنگاه‌ها، شواهد تجربی پیچیده‌یی وجود دارد و کاملا روشن نیست که آیا SME‌ها یا سایر بنگاه‌ها، سهم معناداری در ایجاد فرصت‌های شغلی در کشورهای مختلف دارا هستند یا خیر.

در پژوهش حاضر، ابتدا داده‌های جامع و کاملی برای SME‌ها براساس مولفه‌های کل اشتغال، ایجاد فرصت‌های شغلی و میزان رشد در بخش‌های رسمی در 104 کشور در حال توسعه آورده شده است. در مرحله بعد رابطه بین اندازه بنگاه، رشد اشتغال و بهره‌وری براساس میزان درآمد کشورها آزمون شده است. نمونه‌ها شامل 49370 بنگاه از 104کشور است که برای دوره زمانی 2006 تا 2010 میلادی موردبررسی قرار گرفته‌اند. در این پژوهش، بر بخش‌های رسمی اقتصاد تمرکز شده است، زیرا نتایج مطالعات درخصوص اقتصادهای رسمی و غیررسمی بیان داشته‌اند، زمانی که بنگاه‌های غیررسمی سهم زیادی در فعالیت‌های اقتصادی در کشورهای در حال توسعه دارند، رشد و توسعه از طریق افزایش بهره‌وری در بنگاه‌های رسمی محقق می‌شود. همچنین عملکرد بنگاه‌های غیررسمی نشان داده که حتی در مقایسه با بنگاه‌های کوچک رسمی، بهره‌وری بسیار کمی را دارا هستند.

رقابت‌ SMEها با بنگاه‌های بزرگ

یافته‌ها نشان می‌دهد بنگاه‌های کوچک کمترین مشارکت را در اشتغال کل در کشورها دارا هستند، اما اشتغال بخش SME‌ها قابل مقایسه با بنگاه‌های بزرگ است. در کشورهای مورد بررسی، میانه و میانگین سهم تعداد استخدام کارکنان نیمه‌وقت و تمام‌وقت در بنگاه‌های با کارکنان کمتر از 20نفر، به‌ترتیب حدود 20.21 و 16.48درصد است. درحالی که اگر کل بنگاه‌های کوچک و متوسط (کمتر از 99نفر) درنظر گرفته شود، میانه و میانگین سهم اشتغال به‌ترتیب 47.94 و 45.45 درصد می‌شود. در بنگاه‌های بزرگ (100 نفر کارکن و بیشتر)، میانه و میانگین سهم اشتغال به‌ترتیب برابر 52.06 و 54.55درصد است. همچنین رابطه معنادار منفی بین GDP سرانه و سهم بنگاه‌ها‌ی کوچک در اشتغال نشان داده شده است، به‌طوری که سهم مشارکت بنگاه‌های کوچک در اشتغال در کشورهای با درآمد پایین در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا بیشتر است. دیگر مطالعات یک ارتباط قوی مثبت بین شرکت تازه تاسیس و درآمد سرانه یافته‌اند. براساس این یافته‌ها گفته می‌شود که از مشخصه‌های کشورهای با درآمد بالا، نرخ بالای ورود و حجم معاملات بنگاه‌های کوچک نسبت به بنگاه‌های بزرگ است.

اشتغال در گذر از بنگاه‌های کوچک به SMEها

اگرچه بنگاه‌های کوچک سهم زیادی در استخدام کل نیروی کار دارا نیستند، اما اکثر فرصت‌های جدید شغلی توسط این بنگاه‌ها ایجاد می‌شود. نتایج حاصل از تقسیم‌بندی براساس میزان درآمدی کشورهای مختلف، پیشنهاد می‌دهد که شرکت‌های کوچک به سمت SME‌های بزرگ رشد یابند.

بررسی آمار مقطعی در نمونه کشورها نشان می‌دهد زمانی که در کشوری فرصت‌های شغلی جدید ایجاد شده است، سهم بنگا‌ه‌های کوچک کمتر از 20 کارکن در ایجاد مشاغل 45/34درصد بوده است. حتی در کشورهایی که با کاهش فرصت‌های شغلی مواجه بودند، بنگاه‌های کوچک سهمی معادل 36/54درصد در ایجاد اشتغال داشته‎‌اند.

یافته‌ها نشان می‌دهد که بنگاه‌های کوچک علاوه بر بالاترین میزان رشد اشتغال، بیشترین افزایش را در رشد فروش داشته‌اند اما رشد اشتغال و فروش با رشد بهره‌وری توام نبوده و شرکت‌های بزرگ‌تر، رشد بهره‌وری بالاتری داشته‌اند. همچنین شرایط سنی بنگاه روی اندازه آن مورد بررسی قرار گرفته که با آزمون این متغیرها، این نتیجه حاصل می‌شود که شرکت‌های بالغ بزرگ با 100نفر کارکن و بیشتر از 11سال سابقه، سهم نسبتا زیادی در مقایسه با دیگر انواع بنگاه‌ها براساس اندازه و سابقه مختلف در اشتغال کل دارند. با این حال بنگاه‌های کوچک و کم سابقه(کمتر از 20کارکن و کمتر از 5 سال سابقه) دارای بیشترین میزان نرخ اشتغال‌زایی هستند. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که بنگاه‌های کمتر از 5 سال سابقه در مقایسه با واحدهای قدیمی از بیشترین رشد اشتغال و فروش بالاتر همچنین رشد بهره‌وری در زمانی که اندازه بنگاه، شرایط کشورها (براساس میزان درآمد و سهم اقتصاد غیررسمی)، صنعت و سال ثابت فرض شده است، برخوردار هستند.

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که به طور متوسط در کشورهای مختلف، بنگاه‌های کوچک کوچک‌ترین سهم را در اشتغال کل معادل 20درصد از کل نیروی کار تمام وقت و پاره وقت دارا هستند و بنگاه‌های کوچک و متوسط نیز نیمی از کل نیروی کار را شامل می‌شوند. با وجود مشارکت اندک بنگاه‌های کوچک در کل اشتغال، بیشترین فرصت‌های شغلی ایجاد شده در بین کشورهای با گروه‌های درآمدی مختلف از طریق این بنگاه‌ها ایجاد می‌شود.

در این رابطه پیشنهاد شده است، بنگاه‌های کوچک، رشد و به سمت بنگاه‌های متوسط سوق پیدا کنند. متوسط آمار در بین کشورها نشان می‌دهد که بنگاه‌های کوچک حدود 45.34درصد از فرصت‌های جدید شغلی را ایجاد کرده‌اند. حتی در کشورهایی که فرصت‌های شغلی کاهش یافته، نتایج نشان می‌دهد که در بنگاه‌های کوچک 36.54 درصد شغل ایجاد شده است.

ایجاد شغل به رشد بالاتر نمی‌انجامد

یافته‌های این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که در شرایط رکود اقتصادی اغلب میزان اشتغال در بنگاه‌های بزرگ کاهش می‌یابد. البته آنچه درخصوص بنگاه‌های کوچک باید در نظر داشت، این است که طبق نتایج اگرچه بنگاه‌های کوچک بیشترین رشد را در اشتغال و فروش دارند اما این امر به وسیله رشد بهره‌وری محقق نشده است. در مقابل بنگاه‌های کوچک، بنگاه‌های بزرگ از رشد بهره‌وری بالاتری برخوردار هستند. این حقیقت که بنگاه‌های کوچک رشد بهره‌وری کمتری نسبت به بنگاه‌های بزرگ دارند، این امر را توجیه می‌کند که چرا ایجاد شغل به رشد بالاتر منتج نمی‌شود. با توجه به اینکه بعد از بحران مالی سال 2008میلادی ایجاد شغل به عنوان مهم‌ترین موضوع برای سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران تبدیل شد براساس یافته‌های تحقیق می‌توان به این نتیجه دست یافت که بنگاه‌های کوچک نقش مهمی در ایجاد شغل دارند.

این امر حتی در شرایطی که کل فرصت‌های شغلی رو به نزول باشد، صادق است. بنابراین می‌توان پیشنهاد کرد که SME‌ها باید بخش اولویت‌دار هر اقتصادی باشند. اما باید این موضوع مد نظر قرار گیرد که در SME‌ها هنگامی که تعداد نیروی کار افزایش می‌یابد و فرصت‌های جدید شغلی ایجاد می‌شود، رشد بهره‌وری به میزان بنگاه‌های بزرگ افزایش نمی‌یابد بنابراین صرفا افزایش تعداد شغل‌ها مهم نیست. این نتایج به سیاستمداران اخطار می‌دهد که توجه آنها بیشتر به سمت ایجاد شغل با کیفیت بالاتر که به رشد منتج می‌شود، معطوف شود.

سیاست‌گذاری همسو با تسهیل فعالیت SME ها

در این پژوهش بر این امر تاکید شده که برای تحقق رشد و افزایش بهره‌وری نیاز است که سیاست‌ها بر موانع احتمالی پیش روی فعالیت‌های SME‌ها تمرکز پیدا کنند که برای این موضوع به ترتیب می‌توان به مواردی مانند فقدان دسترسی به منابع تامین مالی، نیاز به برنامه‌های آموزشی تجارت، توجه به سایر محدودیت‌ها مانند مالیات، مقررات و رانت اشاره کرد. به علاوه سیاست‌های ارتقای کارآفرینی و نوآوری در راستای فعالیت بنگاه‌ها باید در راستای یکدیگر مهم قلمداد شوند چراکه فقدان پویایی از محدودیت‌های مبرهن در کشورهای درحال توسعه است و در این زمینه بنگاه‌های نوپا می‌توانند نقش مهمی داشته باشند زیرا این بنگاه‌ها به بهره‌ور بودن در جهت ایجاد رشد سریع‌تر گرایش دارند. یافته‌های پژوهش‌های پیشین در این رابطه نشان داده است که یک ناهمسانی بنیادی بین کارآفرینان در کشورهای درحال توسعه وجود دارد به طوری که اغلب کارآفرینان علاقه‌مند به ایجاد بنگاه‌های بزرگ نیستند. درحالی که موتور رشد، تعداد کارآفرینانی است که سریع‌تر رشد پیدا می‌کنند و با هدف توسعه بیشتر پیش می‌روند. پس اولویت سیاست‌گذاران باید روی تعریف و ترویج SME‌هایی که هدف رشد و توسعه بالا را دنبال می‌کنند، تمرکز یابد.

منبع :  تعادل

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/69447