اولین نشست «مجمع تمدنهای کهن» با حضور محمدجواد ظریف و نمایندگان ۹ تمدن باستانی دیگر در آتن آغاز به کار کرد.
محمدجواد ظریف در مجمع تمدنهای کهن گفت: باوجود اختلافات اجتنابناپذیر، نیازمند درک و احترام به اصول و ارزشهایی همچون کثرتگرایی، تحمل دیگران، اصلاحات، عدالت، حقوق بشر، دموکراسی و حکومتداری خوب هستیم.
وی گفت: ما بهعنوان نمایندگان تمدنهای کهن که در معرض طوفانهای سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراتوریها بودهایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقاء دو درمان «اعتدال» و «گفتوگو» برای بهبود بسیاری از بیماریهای این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم.
متن کامل سخنان محمدجواد ظریف در این نشست در زیر میآید:
به نام خداوند بخشنده مهربان
خوشوقتم از اینکه بهعنوان نماینده ایران در مجمع تمدنهای کهن شرکت میکنم. ابتکار تأسیس «مجمع تمدنهای کهن» اقدامی شایسته و ارزشمند است و بر به رسمیت شناختن نقش جاودان تمدنها در جهان متجدد و بههمپیوسته امروز دلالت میکند. از فرصت استفاده نموده از دوست و همکارمان، آقای نیکاس کوتزیاس برای ارائه ابتکار خردمندانه و بهموقع و نیز تمهیدات عالی و فوقالعاده برای گردهم آوردن دیپلماتها و دانشگاهیان در آتن بهمنظور تبادلنظر و برنامهریزی برای آینده، تشکر میکنم. همچنین مراتب قدردانی و تشکر خودم را از مردم و دولت یونان، بهواسطه مهماننوازی گرم سخاوتمندانهشان ابراز میدارم.
گردهم آمدن ما در اینجا، تلاشی عینی در جهت همافزایی سهم و مشارکت تمامی تمدنها-که بهواقع میراث مشترک بشری را تشکیل میدهند-برای پرداختن به چالشهای خطیری است که همه ما با آنها روبروییم؛ اعم از اینکه در محیط مختص به خودمان و یا بهصورت دستهجمعی و در مقیاسی جهانی باشد، در جهانی که پیچیده و مملو از انواع بحرانها و مطمئناً همراه با آیندهای پر از ابهامات و عدم قطعیتهاست. این نشست همچنین دلالت بر این دارد که علم، فناوری، پیشرفت و رفاه مادی-گرچه ثمراتش باکمال تأسف، بهطور نابرابر توزیعشده است-جملگی در حلوفصل مشکلات مشترک، ناموفق بوده و شکست خوردهاند و به نظر نمیرسد که نویدبخش آیندهای بهتر باشند. بر این اساس و نیز بهحسب تعریف، مدعای ضرورت توسل و اتکا به سهم و نقش تمدن، وظیفه و تعهدی بس عظیم است.
سخنانم در این مجمع، خلاصه و هدفدار و بهمقتضای معنایی است که ویژگی و ترکیب چنین مجمعی برای شرکتکنندگان و در سطحی کلیتر، برای جامعه بزرگ جهانی دارد. در اینجا و در ابتدای سخن خاطرنشان میسازم که هدف در اینجا بزرگداشت لفاظانه تمدنهای خود-یا بهعبارتدیگر، بخشیدن جایگاهی رفیع به این تمدنها- و نیز مدح و ستایش آنها یا توصیف ویژگیها، محاسن، خصوصیات یا دستاوردها در گذشته نیست-گرچه این تمدنها را نمایندگی میکنیم، به آنها افتخار میکنیم، میراث دار آنهاییم و به آنها مدیونیم. ذخایر غنی دانش موجود از تمدنهای کهن و باستانی، برای کارشناسان این رشته، دانشگاهیان و سایرین بهطور کامل شناختهشده و همچنان الهامبخش تحقیقات دانشگاهی میباشند. در این تلاش مشترک، بایستی به عواملی که به تمدنهای ما شکل داده و آنها را پایدار ساختهاند، بهعنوان هویتهای پویا و زنده بپردازیم، از گذشته درس بگیریم و از قبض و بسط آنها در امتداد سلسله تاریخ بیاموزیم.
در نگاه گذشتهنگر به خطوط کلی تمدن چندین هزارساله بشری، مشاهده میشود که تبادلات و تعاملات میان جوامع بشری، هر یک با خصوصیات ویژه خود، هرکدام به صور و درجات متفاوت و نیز در ادوار گوناگون، تمدن مشترک بشری را به ارمغان آوردهاند. استمرار تبادلات و تعاملات میان گسترهای وسیع از دستهجات بشری، از اولین روزهای ثبت تمدن بشری تا به امروز، به گفتگو و تفاهم از طریق ابزارهایی چون تعاملات فکری، ادبیات و هنر متکی بوده است. افتخار دارم که برای تأکید بر سهم و مشارکت ارزشمند ادبیات تمدنهای کهن در یکدلی و تحقق سرنوشت مشترکمان، شاهد مثالی زیبا و منحصربهفرد از سعدی، شاعر شهیر ایرانی قرن سیزدهم، تقدیم شما نمایم:
بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کزمحنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
این اسباب و علل، کارکرد خود را بهعنوان ابزاری برای اتکا، پرورش و استفاده تمدنی باهدف نهایی استمرار آن، حفظ کردهاند. معهذا، تفاوت میان جهان امروز و گذشته، در درجه پیچیدگی است که امروزه با آن روبروییم، این تفاوت خواه در رابطه با تعداد و تنوع بازیگران، خواه انواع چالشها در عرصههای گوناگون حیات بشری یا در رابطه با شبکه روابط پیچیده و بیشازپیش سردرگمی که پدید آمده، دیده میشود. درعینحال، حقیقت شاهکار هشتصدساله سعدی و نیاز به آن، امروزه و در عصر جهانیشدن نیز بهخوبی هویدا و آشکار است و به ما متذکر میشود که بشریت فقط یک «دهکده جهانی» نیست، بلکه «یک پیکر واحد انسانی» است که در آن هیچ عضوی را قرار و سود و رونقی نخواهد بود هنگامیکه سایر اعضا دچار درد و تالم اند.
بدیهی است که جامعه بشری امروزه با چالشهای مشترک و خطیری روبروست که طیف وسیعی از موضوعات همچون اهداف بهسختی دستیافتنی توسعه پایدار، حفاظت از محیطزیست و فقرزدایی برای بخش بزرگی از جامعه بینالمللی تا مبارزه با دو پدیده جدید را شامل افراطگرایی و تروریسم بهعنوان بیماریهای عالمگیر، دربر میگیرد. ماهیت جهانی شده و بههمپیوسته جریان امور در سراسر گیتی، ما را ناگزیر میسازد که برای مشکلات مشترک به راهحلهای مشترک روی آوریم. بهعلاوه، ازآنجاکه شاهد احیای گرایش به رویکردهای آزمایششده و شکست خورده-یکجانبه هستیم، تأکید مینمایم که باید به دنبال یافتن راهحلهای چندجانبه باشیم.
حقیقت عینی و علی الارض تغییر کرده و لذا متقابلاً باید در فوریت و در برخورد قاطع مشترک و دستهجمعی با این چالش توسط جامعه جهانی نیز تغییر ایجاد شود. بعلاوه، درست در همینجاست که نقش ویژه تمدنهای کهن مطرح و ضرورت مییابد. این تمدنها در مقایسه با سایر اعضای بسیار جوانتر جامعه بشری، از دانش، عمق فکری و معنوی، تجربه به بوته آزمایش گذاشتهشده و بصیرت تاریخی بهسختی به دست آمدهی بیشتر و قابلاتکاتری برخوردارند. با توجه به بزرگی این چالشها و فعالیت تعداد بیشماری از نهادهای رسمی و نهچندان رسمی درگیر در مقابله با آنها که ادعای ارائه چاره و راهحل نیز دارند و با توجه بهضرورت اجتنابناپذیر برخورد واقعی و عینی، با انگشتبر ضربان و پا بر زمین، تکلیف بر این مجمع حکم میکند که رویکردی متمرکز، دستور کاری تعریفشده و معتدل و ساختاری عملی را بهمنظور تضمین پیگیری فعال و مؤثر اهداف مشترکمان در پیش بگیرد. نه میتوان به محدودیتهای موجود در جهان بیتوجه بود و نه باید در دام آشنا و آسان ایده آلهای بلندپروازانه و غیرقابل دسترسی افتاد.
آنچه باید در این مرحله اولیه و البته حساس فعالیت مجمع به آن پرداخت، رسیدن به یک تفاهم کلی و جمعی در خصوص مفاهیم و اصول فراگیر و بنیادینی است که به فعالیتهای آتی ما شکل و جهت میبخشد. بایستی هنجارها و اصولی چون تنوع، فراگیر بودن، تحملپذیری، اعتدال، گفتگو، عدالت، حقوق بشر، دمکراسی و حکومتداری شایسته را، علیرغم تفاوتهای اجتنابناپذیر در خصوص بهکارگیری و اجرای آنها، شناخته و به آنها احترام بگذاریم. ما بهعنوان وارثان تمدنهای کهن با برخورداری از درک و فهم تاریخی عمیق از اینکه پیروزیها و شکستها تنها دورههای کوتاهی در گذشته چند هزارساله بودهاند، بایستی الگوهای رایج (پارادایمهای)، همچون «حق باقدرت است» و حذف را که در اشکال گوناگون خود موجب خونریزی و تخریب در سراسر تاریخ شده و خشونت، توسعهنیافتگی و افراطگرایی به همراه آوردهاند، به چالش بکشیم. این الگوی رایج مدتهای مدیدی بر روابط میان جوامع و ملتها حاکم بوده و باعث جنگ، جنایت، اشغال، سرکوب، تبعیض و آوارگی گشته است. تروریسم و افراطگرایی شایع که امروزه فراروی کشورها و مناطق سراسر جهان ازجمله غرب آسیا، مهد بسیاری از تمدنهای کهن، قرار دارد، محصول چنین الگوی منسوخی است.
جامعه بشری امروزه بهشدت محتاج پذیرش تنوع غنی در درون و میان تمدنهاست. وارثان تمدنهای کهن دارای یک مسئولیت تاریخی برای پیشگام شدن در ترویج گفتگو و مشارکت همگانی بر اساس احترام متقابل و موضع برابر برای ایجاد یک الگوی جدید از سیاستهای جهانی هستند. در سال 1988، آقای خاتمی رئیسجمهور سابق ایران و رئیس سازمان اجلاس اسلامی – که اکنون سازمان همکاری اسلامی نامیده میشود – با تلفیق میراث تمدن ایرانی و ارزشها و آموزههای رفیع اسلامی، ابتکار «گفتگوی تمدنها» را ارائه داد که به اجماع مورد استقبال مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت و سال 2001 بهعنوان سال گفتگوی تمدنهای سازمان ملل نامگذاری گردید. گفتگوی نشات گرفته از این فرضیه که منابع خرد و دانش ذاتاً متنوع هستند و هر تمدن دستاوردهای زیادی برای عرضه کردن دارد، تمدنها را متقابلاً غنی و همافزا کرده و باعث رجعت از «الگوی محرومیت» به «الگوی گفتگو و مشارکت همگانی» شده است. در سپتامبر 2013 نیز رئیسجمهور روحانی، ابتکاری مشابه را به مجمع عمومی سازمان ملل، بنابر همان ضرورت تغییر الگو و پارادایم، عرضه کرد و خواستار «جهان عاری از خشونت و افراطگرایی» (WAVE) شد که مورد تصویب مجمع قرار گرفت.
با این نتیجهگیری به اظهاراتم خاتمه میدهم که ما بهعنوان نمایندگان تمدنهای کهن که در معرض طوفانهای سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراتوریها بودهایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقای دو درمان برای بسیاری از بیماریهای این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم: گفتگو و اعتدال.
از توجه شما سپاسگزارم.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/69700