شرایط اقتصادی کشور به گونهای است که به نظر میرسد سخن گفتن در مورد ضرورت برنامهریزی و تمرکز بخشیدن به توانها و ظرفیتها برای کاهش بیکاری، به هیچ شاهد، ادعا و استدلالی نیاز ندارد.
همه دولتها و مجلس ها، رفع بیکاری را جزو مهمترین شعارها و برنامههای خود اعلام داشته اند و چه در زمان رأی گیری و انتخابات و چه در زمان به کرسی نشستن و در اختیار گرفتن میزها، از برنامههای خود برای مبارزه با این پدیده شوم و تسهیلاتی که برای متقاضیان کار فراهم کرده اند، سخن گفتهاند. همه اینها نشان میدهد موضوع اشتغال تبدیل به مساله اقتصادی شماره یک جامعه ایران شده است.اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، دوری جستن از مباحث مقطعی و ضرورت نگاه عمیق و ریشهای به مقوله بیکاری است.
خطای برزگ در بحث اشتغالزایی آن است که جای رفع علتها به دنبال حذف معلول بودهایم. باید ریشههای بیکاری و حتی بازتولید بیکاری را جستوجو کرد، نه اینکه به دنبال راهکارهای موقت و مقطعی برای حذف بیکاری بود. در این میان اصلاح زاویه دید و بازآفرینی نوع نگرش ها، یک ضرورت اساسی است؛ اینکه باور داشته باشیم که شغلها به صورت خود به خودی و بدون مقدمه و یک شبه و ناگهانی به اقتصاد کشور روی نخواهند آورد.
اینکه تولید شغل در کوتاهمدت و بدون توجه به الزامات و مقدمات آن، نتیجهای جز بازتولید بیکاری، آن هم با تبعات و حاشیههای بالاتر نخواهد داشت. اینکه بهبود شرایط اشتغال، فقط و فقط در گرو رشد اقتصادی است و بدون آن، چارهای جز فربه کردن دولت و ایجاد میزهای جدید در بدنه دولت وجود ندارد و تجربههای قبلی نشان داده چنین برنامههایی در نهایت به تضعیف فعالان اقتصادی بخش خصوصی و هرز رفتن درآمدهای نفتی میانجامد.خوشبختانه مردم به این حد از آگاهی رسیده اند که بدانند اشتغالزایی از طریق افزایش میزهای دولتی و بزرگ شدن دولت، شرایطی را به وجود خواهد آورد که نتیجه آن جز بازتولید بیکاری نیست.
واقعیت حائز اهمیت این است که عمل به وعده تکرقمی کردن نرخ بیکاری و از آن مهمتر پایدار نگهداشتن منحنی نزولی آن، کاری نیست که از عهده این دولت یا آن دولت برآید، بلکه یک فرایند زمانبر است که نیاز به مقدمات اساسی دارد. برای فراهم ساختن شرایط کار و نجات از دور باطل بازتولید بیکاری در کشور، جای اینکه همه منتظر ایجاد شغل توسط دولت باشند، باید رونق و توسعه بخش خصوصی، مورد توجه قرار گیرد. دنیا به این نتیجه رسیده که ظرفیت دولتها برای اشتغالزایی بسیار محدود است و آنها نمیتوانند الزاما شغل آفرینی را به بهینهترین شکل اجرا کنند. تقاضای شغل باید از توسعه بخش خصوصی شکل گیرد و در این میان تنها کاری که از دست دولت برمیآید این است که عوامل ضد انگیزشی در اقتصاد ایران را مهار کند. دولت باید فکری به حال تقویت ارتباط صنعت با دانشگاه کند.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/75464