eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 75481  
تاریخ انتشار: 7 مهر 1396
print

پول‌هایی که خرج نمی‌شوند

عموما به آن بخش از درآمد فرد که صرف هزینه‌های دوره فعلی نمی‌شود بلکه به منظور استفاده در دوره‌های بعد نگه داشته می‌شود پس‌انداز گفته می‌شود.

به عبارت دیگر، هر فرد بخشی از درآمد خود را صرف هزینه‌های جاری مانند خرید کالاهای مصرفی می‌کند و بخش مازاد را برای مصرف در دوره بعدی پس‌انداز می‌کند. به دلیل ماهیت حیاتی پس‌انداز در شریان توسعه اقتصادی، فهم عواملی که این متغیر کلیدی را در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت تحت تاثیر قرار می‌دهند نه تنها می‌تواند در ابعاد خرد یعنی در تصمیم خانوارها برای پس‌انداز، بلکه در نرخ پس‌انداز ملی نیز تاثیر‌گذار باشد.

عموما به آن بخش از درآمد فرد که صرف هزینه‌های دوره فعلی نمی‌شود بلکه به منظور استفاده در دوره‌های بعد نگه داشته می‌شود پس‌انداز گفته می‌شود. به عبارت دیگر، هر فرد بخشی از درآمد خود را صرف هزینه‌های جاری مانند خرید کالاهای مصرفی می‌کند و بخش مازاد را برای مصرف در دوره بعدی پس‌انداز می‌کند. به دلیل ماهیت حیاتی پس‌انداز در شریان توسعه اقتصادی، فهم عواملی که این متغیر کلیدی را در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت تحت تاثیر قرار می‌دهند نه تنها می‌تواند در ابعاد خرد یعنی در تصمیم خانوارها برای پس‌انداز، بلکه در نرخ پس‌انداز ملی نیز تاثیر‌گذار باشد. علاوه بر اهمیتی که پس‌انداز برای اقتصاد ملی دارد، برای خود پس‌انداز‌کننده که می‌تواند فرد یا خانوار باشد حائز اهمیت دو‌چندان است. چرا که از یک طرف خانواده همواره به دنبال آن است که مصرف‌های معمول آینده خود را تضمین کند و از طرفی به دنبال آن است تا در قالب افزایش درآمد، کیفیت و کمیت مصرف خود را بهبود بخشد. توجه به مقوله کلیدی پس‌انداز از یک طرف تا حدی مصارف دوره بعدی را برای خانوار در شرایط مطمئن قرار خواهد داد و از طرف دیگر با پس‌انداز در بازار‌های سودده فرد می‌تواند این مصرف به تعویق انداخته شده را در معرض نرخ سود قرار داده و بالطبع کیفیت و کمیت مصرف خود را با افزایش درآمد در دوره‌های بعد افزایش دهد.

تفکیک انگیزه از توانایی

در مقام تحریک رفتار پس‌اندازی خانوار‌ها، تفکیک دو عامل توانایی خانوار برای پس‌انداز و انگیزه خانوار به افزایش پس‌انداز حائز اهمیت ویژه است. این دو عامل تفاوت‌های ریشه‌ای و حیاتی با هم دارند. به عبارت دیگر توانایی خانوار برای پس‌انداز امری است که تا حد زیادی به میزان درآمد و هزینه‌های خانوار بستگی دارد و موضوعی تقریبا بیرونی است. در حالی که تغییر انگیزه برای پس‌انداز، به معنی آن است که خانوار در درآمد و هزینه‌های موجود، اهمیت ویژه‌ای برای مقوله پس‌انداز قائل شود و نسبت بیشتری از درآمد خود را پس‌انداز کند. بررسی‌ها نشان می‌دهد متغیرهایی نظیر درآمد سرانه و رشد آن، توزیع درآمد، خصوصیات و ویژگی‌های جمعیتی و مالیات‌ها بر توانایی افراد برای پس‌انداز تاثیرگذار هستند در حالی که متغیرهایی همانند نرخ بهره حقیقی، درجه توسعه مالی کشور، نرخ تورم و فرهنگ پس‌انداز بر انگیزه پس‌انداز اثرگذار هستند.

تحریک توانایی پس‌انداز

به محض این که اهمیت افزایش پس‌انداز در هر دو سطح خانوار و ملی روشن شد از یک طرف لازم است سیاست‌گذاران محیط کلان اقتصاد را به سمتی سوق دهند که خانوار توانایی بیشتری برای پس‌انداز داشته باشد و از طرفی خود خانوار با تعیین ترکیب مناسبی از کار- استراحت می‌تواند توانایی به پس‌انداز خود را متحول سازد. افزایش درآمد سرانه و رشد مداوم آن متغیری است که به حد زیادی می‌تواند توانایی افراد را برای پس‌انداز بهبود بخشد.

به تعبیری دیگر، هر چه درآمد قابل تصرف فرد (منظور درآمد بعد از کسر مالیات است) بیشتر باشد فرد فرصت بیشتری برای پس‌انداز خواهد داشت. اگر چه تغییر درآمد سرانه در کوتاه‌مدت کاری دشوار است با این حال افزایش درآمد سرانه در بلند‌مدت هم می‌تواند تابعی از سیاست‌های سیاست‌گذار و هم تابعی از تلاش هر فرد برای تنوع‌بخشی به درآمد خود و افزایش سهم خود در تولید ملی باشد. توزیع درآمد دومین متغیری است که می‌تواند توانایی افراد به پس‌انداز را تحریک کند. بدون شک در هر اقتصاد میل به پس‌انداز در میان طبقات مختلف درآمدی یکسان نیست. تجربه مطالعات بین‌طبقه‌ای بودجه خانوار حاکی از آن است که میل به پس‌انداز طبقات بالاتر درآمدی به مراتب بیشتر از طبقات پایین است.

به عبارت دیگر، فردی که در طبقات بالاتر درآمدی قرار دارد مصرف خود را به اشباع رسانده است و از حدی به بعد هر چه درآمد او افزایش یابد، این درآمد منجر به افزایش پس‌انداز خواهد شد تا مصرف. بنابراین توجه به مقوله توزیع درآمد می‌تواند به حد قابل توجهی میل به پس‌انداز اجتماعی را تحریک کند. مالیات سومین عامل مهمی است که توانایی افراد برای پس‌انداز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. افزایش مالیات در یک جامعه درآمد قابل تصرف در جامعه را کاهش می‌دهد و از سمت دیگر منجر به افزایش مخارج دولت می‌شود. به عبارت دیگر مالیات از مصرف خانوار گرفته می‌شود و به مصرف دولت افزوده می‌شود. بنابراین یکی از عواملی که نقش دولت در تحریک پس‌انداز را افزایش می‌دهد کاهش مخارج بی‌رویه و به دنبال آن کاهش نرخ مالیات است.

تحریک انگیزه پس‌انداز

مهم‌تر‌ از عواملی که توانایی خانوار را به پس‌انداز افزایش می‌دهند، عواملی هستند که انگیزه او را در شرایط موجود برای افزایش پس‌انداز تحریک می‌کنند. اولین عاملی که می‌تواند انگیزه افراد برای پس‌انداز را افزایش دهد افزایش جذابیت بازار پس‌انداز است. به عبارت دیگر افراد زمانی که جذابیت بازار پس‌انداز را مشاهده می‌کنند نه تنها تلاش می‌کنند تا درآمد‌های مازاد خود را به سرعت در بازار پس‌انداز کنند بلکه تلاش خواهند کرد از مصرف‌های غیر‌ضروری خود به نفع پس‌انداز کسر کنند. این جذابیت در گرو نرخی است که وجوه پس‌اندازی افراد را افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر هرچه نرخ سود پس‌انداز بالا باشد انگیزه افراد برای افزایش پس‌انداز افزایش خواهد یافت.

دومین عاملی که می‌تواند جذابیت بازار پس‌انداز را افزایش دهد مزیت‌هایی است که بانک‌ها می‌توانند برای سپرده‌های سپرده‌گذاران تعیین کنند. این جذابیت‌ها می‌تواند به میزان قابل توجهی از درجه توسعه مالی کشور‌ها و سالم بودن فضای بانکی متاثر شود. فرهنگ‌سازی در حوزه تصمیمات خانوار کلیدی‌ترین عاملی است که انگیزه پس‌اندازی افراد را تحریک می‌کند. به عبارت دیگر هر چه افراد اهمیت پس‌انداز را بیشتر درک کنند تصمیمات خود در حیطه انتخاب بین پس‌انداز - مصرف بی‌رویه را به سمت کاهش مصارف بی‌رویه و به نفع افزایش پس‌انداز سوق خواهند داد.

منبع :  دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/75481