هفته گذشته برندگان جایزه نوبل معرفی شدند و در این میان ریچارد تیلر آمریکایی برنده این جایزه معتبر در اقتصاد شد. این اقتصاددان که متولد ۱۲ سپتامبر سال ۱۹۴۵ و ۷۲ ساله است، کرسی اقتصاد و علوم رفتاری در مدرسه تجارت دانشگاه شیکاگو بوث را در اختیار دارد. نظریات وی در زمینه «فاینانس رفتاری» بسیار مشهور است و با افراد معتبری همچون دنیل کانمن همکاریهایی داشته است. بهطور کلی دریافت این جایزه را میتوان موجب اقبال و توجه هرچه بیشتر به اقتصاد رفتاری در جهان دانست.
آکادمی علوم سلطنتی سوئد در هنگام دادن جایزه نوبل به تیلر اعلام کرد که این جایزه را بهدلیل «تحقیقات و فعالیتهای وی که منجر به ساخته شدن پلی میان تحلیلهای اقتصادی و روانشناسانه از فرآیند تصمیمگیری فردی شدهاند»، اهدا کرده است. به عقیده آکادمی نوبل، «یافتههای تجربی وی و بینشهای نظری او در ایجاد زمینه جدیدی برای اقتصاد رفتاری که به سرعت درحال گسترش است، مفید بوده است.» گرفتن نوبل اقتصاد برای ریچارد تیلر و اقتصاد، به معنی گسترش توجه و بازتر شدن فضا برای اقتصاد رفتاری خواهد بود. نکته جالب توجه دیگری که در مورد نوبل گرفتن ریچارد تیلر وجود دارد، این است که وی نهمین فرد منتسب به دانشگاه راچستر محسوب میشود که مفتخر به دریافت جایزه نوبل شده است. ریچارد تیلر زمانی در این دانشگاه تدریس میکرد و دومین استاد اقتصاد از این دانشگاه است که توانسته به این جایزه معتبر بینالمللی دست یابد.
این جایزه را میتوان گام کوچکی برای تیلر و جهش بزرگی برای اقتصاد رفتاری دانست. با تمام این سخنان زندگی تیلر داستان عجیبی است از پیروزی مردی که در محافل معتبر با عنوان تنبل معروف شده است. دنیل کانمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۲، در مورد تیلر گفته است: «بهترین نکته در مورد تیلر و چیزی که وی را از همه چیز بیشتر مشخص میکند، آن است که وی تنبل است.» حتی، اقتصاددانی به نام شروین روزن که مشاور تز تیلر بوده، در مورد وی گفته است: «ما از وی انتظار زیادی نداشتیم.»
داستان اینکه چگونه یک مرد تنبل به این جایزه معتبر دست یافت نیز شاید به اندازه جایزهای که وی بهدست آورده است، مهم باشد. وی گروه بزرگی از افراد موفق را متقاعد کرده است که دیدگاه خود را تغییر بدهند. اما این دیدگاه چیست؟ وی به فرضهای مربوط به سادهسازی بیش از حد حمله کرده است و موارد جدیدی را مطرح کرده است که تا حدودی با دیدگاههای پیشین در اقتصاد در تعارض است. بهمدت چند دهه، بسیاری از اقتصاددانان باور داشتند که نظریات متعارف اقتصاد به اندازه کافی خوب عمل میکنند و موارد نقضکننده آن چندان زیاد نیستند و به همین دلیل نیز قابل چشمپوشیاند. هرچند افراد بشر مانند شخصیتهای مکانیکی عمل نمیکنند، اما در مدلسازیهای اقتصادی و فرموله کردن سیاستهای اقتصادی، آنها کموبیش این چنین در نظر گرفته میشوند.
این رویکرد نئوکلاسیکی به اقتصاد به رغم این ایراد، به هیچوجه دور از ذهن نیست. این نگرش به اقتصاددانان اجازه میدهد رویکردی انعطافپذیر، قدرتمند و سازگار داشته باشند که رویهمرفته مفید است. با این وجود، پروفسور تیلر مباحث را در حوزه آکادمیک و نیز جهان سیاستگذاری تا حدودی متحول کرده است. اقتصاد رفتاری اکنون جایگاه قابل احترامی را در سازمانهای مهمی چون بانک جهانی بهدست آورده است و ذهن محققان مختلف را در مورد اینکه این شاخه جدید از اقتصاد ارزش مطالعه و بررسی را دارد، متقاعد کرده است. تیلر در گام نخستی که در این راه برداشت، در سال ۱۹۸۰ اولین مقاله خود در زمینه اقتصاد رفتاری منتشر کرد که نتایج مهمی در پی داشت.
یکی از تکنیکهایی که وی بهکار گرفته نگاه و مراجعه به حقایق است و این فکتها نه تنها آمار بلکه حقایق هر روزهای را در مورد وجود بشر شامل میشوند. از غذاهایی که برای خوردن آنها صبر نداریم گرفته تا پولی که در حسابهای مختلف میگذاریم و موارد بسیار دیگر، همواره در تصمیمات ما اثر میگذارند. وی با استفاده از چنین حقایقی معتقد است که رفتارهای بشر اهمیت زیادی دارند. وی آزمایشهای تجربی زیادی نیز در این خصوص انجام داده است. کانمن فکر میکرد «تنبلی» ویژگی مشخص و بارز تیلر است، اما شاید تنبلی اصولا مساله خاص و ویژهای نباشد. پروفسور تیلر پی برد که اغلب ما تنبل هستیم. بیشتر ما نمیخواهیم شدیدا در مورد باورهایمان فکر کنیم یا آنها را به چالش بکشیم. اکنون این مرد «تنبل» میتواند دریچههای جدیدی رو به اقتصاد بگشاید.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/76260