eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 76678  
تاریخ انتشار: 7 آبان 1396
print

سکوت جهانگیری در مقابل شایعه کمرنگ شدن نقشش در دولت

«شما چطور این حق را برای خود قائل هستید که راجع‌به کاندیداتوری من که سابقه بیشتر و بهتری دارم اظهارنظر کنید. من از دهستان شروع کردم، شهرستان بودم، استاندار بودم، وزیر بودم، معاون اول هستم و طبیعی است که اگر بخواهم به دنبال مسوولیت جدیدی باشم باید خود را در معرض نظر مردم قرار دهم. چرا شما و دوستان‌تان آنقدر برآشفته‌اید؟»

این جملاتی بود که اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی و کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٦ در مناظره‌ای انتخاباتی خطاب به قالیباف گفت که کاندیداتوری همزمان معاون اول و رییس‌جمهوری را پدیده‌ای عجیب خوانده بود.

مرد محجوب اصلاحات که پله‌های سیاست را آرام آرام پیمود تا روزگاری در قد و قامت کاندیدای ریاست‌جمهوری پشت تریبون بایستد با اینکه می‌خواست انصراف از انتخابات را برای وزرات کشور ارسال کند اما چنان استوار پا به عرصه رقابت گذاشت که در میانه راه برخی می‌گفتند او آمده که بماند. اما جهانگیری آمده بود تا مکملی برای حسن روحانی باشد.

شاید پیش از آغاز مناظره‌های انتخاباتی کمتر کسی تصور می‌کرد که جهانگیری همان‌جایی بایستد که حسن روحانی در خرداد ٩٢ ایستاد. او به گونه‌ای عمل کرد که در کنار پویش #تا ١٤٠٠ با روحانی در فضای مجازی عده‌ای نیز سخن از «تا ١٤٠٨ با جهانگیری» بگویند. او توانست در سه مناظره سه‌ساعته بدنه اجتماعی حامی روحانی را قانع کند که گزینه مطلوب اصلاحات برای انتخابات است.

با این حال جهانگیری باید ردای کاندیداتوری را از تن در‌می‌آورد، پشت سر شیخ حسن روحانی می‌ایستاد تا او را تا پاستور بدرقه کند و در دولت دوازدهم باز هم همچون نوبه قبل دست راست رییس‌جمهوری باشد.

جهانگیری حالا هر چقدر در جلوت دولت پررنگ است در خلوت آن گویی با مصایب فراوانی مواجه است. او شاید به عنوان معاون اول دولت و در روز پر‌مشغله رییس‌جمهوری برای ملاقات و دریافت استوارنامه‌های سفرای فنلاند و تانزانیا، پیام رسان نگاه دولت اعتدال، در مراسم آیین بازگشایی نمایشگاه مطبوعات کشور پشت تریبون می‌رود و پیام تشکر رییس دولت را به اهالی رسانه ابلاغ می‌کند و از مسائلی سخن می‌گوید که یادآور روزهای مناظره است اما چه کسی است که شایعات و خبرهای رنگ و وارنگ درباره کمرنگ شدن نقش او و قهر او از دولت را نشنیده باشد. خبرهایی که گویا از کوچه‌پس‌کوچه‌های کاخ ریاست‌جمهوری به شکلی غیر رسمی در جیب رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفته است.

اخباری که دیروز به نقل از جهانگیری در مراسم افتتاحیه جشنواره مطبوعات در باب فساد نهادینه شده و رسانه‌هایی که نباید در بیان این فساد ریشه دوانده از صدر تا ذیل کشور لکنت زبان بگیرند و سکوت کنند، منتشر شد همه وضعیت و موقعیت اسحاق جهانگیری را به نمایش نمی‌گذارد.

او شاید دیروز به رسانه‌ها توصیه کرد که در ماجرای فساد، لکنت زبان نگیرند و سکوت اختیار نکنند اما این روزها سکوت جهانگیری در برابر شایعات خموشی نقش او در دولت، خودش فریاد است. همین بود که اسحاق جهانگیری که هفته گذشته فرستاده رییس‌جمهوری به ترکیه، مهم‌ترین متحد استراتژیک ایران در منطقه بود تا در دیدارهایی دوجانبه به نیابت از رییس دولت تصمیم‌گیری کند مدتی است ترجیحش در سیاست داخلی سکوت است و چه کسی می‌تواند سکوت معاون اول دولت اعتدال را نشنود و نشنیده بگیرد؟

اما پرسش اینجاست؛ سرچشمه سکوت سیاستمدار کارکشته اصلاح‌طلب در دولت کجاست؟ چرا اسحاق جهانگیری، این زبان گویای اصلاح‌طلبان و رادیکال‌گریزان در انتخابات ریاست‌جمهوری بی‌اعتنا به همه حرف و حدیث‌های مرتبط با خود سکوت کرده است؟

دولت دوازدهم

«اکنون که دوره تبلیغات رو به پایان است و بحمدالله جناب آقای دکتر روحانی با عبور از میان همه بداخلاقی‌ها و بی‌انصافی‌ها توانسته است در معرض اقبال چشمگیر ملت قرار گیرد. من بار این مسوولیت را از خود برداشته می‌دانم و با اعلام کناره‌گیری از کاندیداتوری، تمام توان خود را در خدمت حمایت از دکتر روحانی و پیشبرد برنامه‌های آینده ایشان قرار می‌دهم.» این بخشی از بیانیه انصراف جهانگیری بود که شب ٢٦ اردیبهشت منتشر شد تا توصیفی باشد از نقش انتخاباتی جهانگیری. از همین رو شاید بسیاری انتظار داشتند اسحاق جهانگیری در دولت دوازدهم بیش از گذشته موثر باشد چه آنکه او همه داشته و اندوخته‌اش را خرج منافع ملی کرده بود با روحانی دوباره به پاستور برسد.

جهانگیری گرچه بر مسند معاون اولی باقی ماند اما مجموعه‌ای از اتفاقات دولت باعث شد این‌بار در مقابل دولت سکوت خود را تداوم بخشد. انتظار می‌رفت جهانگیری به واسطه نقش کلیدی و تکمیلی که در انتخابات ایفا کرد نقش موثرتری در چینش کابینه داشته‌باشد و شاید بتواند راه ورود به هیات دولت را برای هم‌مسلکانش هموار کند این اتفاق اما رخ نداد و جهانگیری در روند چینش کابینه تاثیرگذار نشد.

در جریان روند چینش کابینه، روحانی تصمیم گرفت سه لیست پیشنهادی از نزدیکانش دریافت کند. یکی از همین نزدیکان جهانگیری بود اما خروجی تصمیم رییس‌جمهور با لیست معاون اول خاصه در وزارتخانه‌های اقتصادی کمترین اشتراکی نداشت و پیشنهادات اقتصادی او برای کابینه نادیده گرفته‌شد. روحانی حتی گزینه جهانگیری برای وزارت صنعت را هم نپذیرفت.

همچنین با وجود اینکه در دولت گذشته مدیریت تیم اقتصادی بر عهده معاون اول بود اما این‌بار برای محمد نهاوندیان سمتی تازه خلق شد تا او معاون اقتصادی رییس‌جمهور در دولت دوازدهم باشد. شنیده‌ها از نهاد ریاست‌جمهوری حاکی از آن بود که صدای او حتی در مورد ضعف‌های تیم رسانه‌ای دولت شنیده نشد. تصویر جهانگیری اما برای بازیگران سیاسی، تجار، مردم کوچه و بازار و حتی جماعت کثیری از کارمندان و کارگزاران دولت چیز دیگری است. آنها او را مرد شماره ٢ دولت می‌دانند و با همین نگاه مراجعات و مطالبات و خواسته‌هایی در قواره مرد شماره دو دولت از او طلب می‌کنند اما اینکه پاسخی می‌گیرند یا خیر محل پرسش است. چه آنکه گویی کاری از دست اسحاق جهانگیری برای آنها بر‌نمی‌آید. این اما بازهم، همه مصایب این سیاستمدار کرمانی نیست. عمر دولت روحانی به سه ماه نرسیده برادر جهانگیری در کرمان بازداشت و به تخلفات مالی متهم شد.

اما خط قرمز معاون اول که رییس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم هست نه خانواده و نزدیکان که قانون است با این حال در سخنرانی‌اش این را هم فراموش نکرد که بگوید کاش برخوردها سیاسی نباشد.

چیدن اتفاقات گوناگون کنار هم باعث بروز یک شایعه شد. شایعات می‌گفت حلقه نزدیکان رییس‌جمهور تصمیم گرفته‌اند معاون اول را محدود کنند. او البته در همان ساعت‌های انتشار شایعه مشغول مذاکره با مقامات ترکیه بود تا راهی برای بحران منطقه بیابند.

مجموعه این عوامل در کنار هم شاید سکوت این ماه‌های جهانگیری را توجیه کند. سکوتی که به نظر می‌رسد ادامه‌دار باشد اما قطعا نباید و نمی‌تواند به حذف جهانگیری منجر شود چرا که روحانی به خوبی می‌داند اسحاق جهانگیری نماد و نمایی از بدنه اجتماعی او در کابینه است و تضعیف او به مثابه نادیده گرفتن آرایی است که به نام حسن روحانی به صندوق ریخته‌شده است.

جهانگیری در تمام این چهار سال هربار که در کانون شایعات قرار گرفته با سکوت آن را از سر گذرانده است. این‌بار هم سیاستش همان سکوت است. پوشه مدارک شخصی او شاید یک‌بار دیگر و در بهار ١٤٠٠ لازم شود. این‌بار دیگر انصرافی در کار نخواهد بود. این را می‌شود از تبار سیاست‌ورزی اسحاق جهانگیری برداشت کرد.

اسحاق جهانگیری کیست؟

سیاستمدار کرمانی‌زاده سال‌های آغازین انقلاب یک دانشجوی ٢١ ساله بود که در سال ٥٨ کار خود را از روستاهای بم آغاز کرد. نخستین شغل رسمی او پس از دستور امام برای تشکیل جهادسازندگی در یکی از دهستان‌های مرزی سیستان و بلوچستان بود. پس از آن هم مسوولیت جهاد سازندگی جیرفت را برعهده گرفت.

جهانگیری همان‌طور که خود در مناظره تلویزیونی در پاسخ به قالیباف بر آن تاکید داشت پله‌های سیاست را آرام آرام و با کار اجرایی بالا آمد. سال ٦٣ مسوول جهادسازندگی کرمان شد. محبوبیتش در استان به ویژه جیرفت که مسوولیت خود را در این شهرستان آغاز کرده‌بود آنقدر بود که راهی پارلمان شود. از همین روی در دوره دوم و سوم مجلس نمایندگی‌ مردم جیرفت را در مجلس برعهده گرفت.

پس از اینکه از نمایندگی مجلس فارغ شد بر صندلی غلامحسین کرباسچی تکیه زد. زمانی که کرباسچی راهی تهران شد تا به ساختمان شهرداری برود، اسحاق جهانگیری بر صندلی او در استانداری اصفهان نشست تا استانداری در دولت دوم اکبر هاشمی‌رفسنجانی را هم به کارنامه اجرایی‌اش بیفزاید.

دوره ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی فصل تازه‌ای را در مسوولیت‌های او ایجاد کرد. جهانگیری در جای و جایگاهی نشست که تخصصش بود. با تصدی وزارت معادن و فلزات به کابینه اول راه پیدا کرد. اما تجربه وزارت او به همان ٤ سال ختم نشد، چرا که در دولت دوم هم سید محمد خاتمی او را برگزید و او وزیر صنایع و معادن شد.

پایان دولت خاتمی برای جهانگیری آغاز دوران عسرت بود. او هم مثل بسیاری از کارگزاران دولت هاشمی و خاتمی، گوشه‌نشین شد. چهار سال اول ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی بود. زمانی که فارغ از سیاست می‌توانست با دانشجویان بگذراند اما از سال ٨٨ همچون بسیاری دیگر از اصلاح‌طلبان به بازنشستگی اجباری رسید و ترجیح داد دغدغه‌های رسانه‌ای خود را در ماهنامه صنعت و توسعه متمرکز کند.

دهه ٩٠، دهه بازگشت جهانگیری بود. روز پایانی ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری او جایی حوالی میدان فاطمی در خودرو منتظر بود تا ببیند تصمیم آیت‌الله هاشمی چیست. قرار بود اگر هاشمی نیاید جهانگیری در انتخابات ثبت‌نام کند. دقایقی مانده به پایان مهلت قانونی ثبت‌نام خبر رسید که هاشمی در راه وزارت کشور است. هاشمی به وزارت کشور رفت و جهانگیری مدارک ثبت‌نامش را یک جای مطمئن گذاشت تا شاید روزی به کارش بیاید که آمد.

خرداد ٩٢ همه‌چیز برای اصلاحات شکل دیگری رقم‌خورد. محمدرضا عارف از گردونه کاندیداهای انتخابات کناره‌گیری کرد تا اصلاح‌طلبان به روحانی رای دهند که روزگاری با روحانیت اصولگرا گعده‌ می‌کرد و خاستگاهش جامعه روحانیت مبارز بود. اما این تمام ماجرا نبود. قرار شد حسن روحانی در میان انبوهی از هم‌طیفان، دست راست خود را از میان بانیان پیروزی‌اش برگزیند. همین شد که مرد مرضی‌الطرفین اصلاحات هم دوشادوش روحانی راهی پاستور شد. اصلاح‌طلبی که ٨ سال با سید محمد خاتمی در هیات دولت نشست و چند سال بعد فرستاده اصلاح‌طلبان در دولت روحانی شد. جهانگیری به انتخاب رییس‌جمهور معاون اول او شد.

بازگشت دوباره اسحاق جهانگیری اما کم‌حاشیه نبود. حضور یک اصلاح‌طلب شناسنامه‌دار بر جایگاه دومین مرد قدرتمند پاستور پیش‌بینی فشارهای گوناگون را سخت نمی‌کرد اما استرات‍ژی مرد شماره دو دولت سکوت بود.

یکی از پر سروصداترین حواشی برای معاون اول ماجرای رانت ٦٥٠ میلیون یورویی بود. یک سال از روی کار آمدن دولت و حضور اسحاق جهانگیری در جایگاه معاون اولی نگذشته بود که ماجرای واردات دانه‌های روغنی از سوی شخصی به نام «م. م» با کمک و همراهی برخی مسوولان دولت از سوی رسانه‌های اصولگرا آغاز شد و نام رانت ٦٥٠ میلیون یورویی بر آن گذاشتند. همان زمان گرچه رسانه‌های این جریان نامی از اسحاق جهانگیری نبردند اما تلویحا او را به دست داشتن در رانت ٦٥٠ میلیون یورویی متهم کردند؛ موضوعی که یکی از بانیان آن احمد توکلی، نماینده مجلس نهم بود. این شایعات زایش شایعات دیگر را به دنبال داشت. برخی رسانه‌ها آن زمان از اختلاف میان حسن روحانی و جهانگیری در مورد همین موضوع که رسانه‌های جریان راست تمایل داشتند آن را رانتخواری دولت یازدهم بنامند، خبر می‌دادند. عده‌ای هم فراتر رفته و گفته بودند روحانی دیگر نمی‌خواهد با جهانگیری کار کند. استراتژی جهانگیری اما سکوت بود.

در سال‌های دولت یازدهم جهانگیری بدل به اصلاح‌طلبی شد که حالا همه از رابطه مناسبش با مقامات ارشد نظام هم خبر داشتند. او به سمت فرماندهی قرارگاه اقتصاد مقاومتی انتخاب شده بود و این انتخاب محصول هرچه بود ربطی به حضور او در یک تشکل سیاسی لیبرال مسلمان نداشت. چه آنکه در سرمای رابطه اصلاح‌طلبان و حاکمیت هم او به همراه موسوی لاری و مجید انصاری در بهمن ٩١ به دیدار رهبری انقلاب رفته بود.

اگرچه جهانگیری در قالب دیدارهای رسمی و کاری در این مدت بارها با رهبری انقلاب دیدار و جلسه داشت اما جنس دیدار زمستان ٩٥ با دیدارهای قبلی تفاوت داشت. جهانگیری این‌بار رفته بود تا درباره رابطه اصلاح‌طلبان با رهبری حرف بزند. دیداری که مسوولیتی تازه بر دوش او گذاشت روایتش از آن دیدار این‌گونه بود: «البته ارتباط همیشه بوده است اما، از سال ٨٨ به بعد مقداری این ارتباط دچار مشکل شد. وقتی هم در همانجا توضیح داده شد ایشان{رهبر انقلاب} در پاسخ به طرح این موضوع گفتند که از طرف ما که اصلا قطع رابطه‌ای نبوده و ما مشکلی نداریم حال اگر تمایل دارید که ارتباطی از سوی دوستان باشد، خود شما (بنده) باشید.»

جهانگیری حالا نه‌فقط نماینده اصلاح‌طلبان در دولت که راه ارتباطی آنها با رهبری معظم انقلاب نیز شده بود.

اما اندکی قبل از انتخابات ٩٦ داستان تازه‌ای از شایعه رابطه شکرآب روحانی و جهانگیری منتشر شد. حضور یک کاندیدا در کنار روحانی اصرار اصلاح‌طلبان بود گرچه همان زمان زمزمه‌های نارضایتی روحانی از این طرح شنیده‌ می‌شد. می‌گفتند روحانی راضی به کاندیداتوری‌اش نیست. هرچه بود روز شنبه ٢٦ فروردین ١٥ دقیقه مانده به اتمام نام‌نویسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری درهای وزارت کشور بسته شد اما اسحاق جهانگیری هنوز از پله‌های ستاد انتخابات پایین نیامده‌ بود تا صفحه نخست شناسنامه‌اش را روبه‌روی لنز دوربین عکاسان بگیرد. همه منتظر تصمیم مهم مرد شماره دو دولت بودند. در حالی که محمدباقر قالیباف در سالن برای خبرنگاران سخنرانی می‌کرد، خبر حضور جهانگیری در ستاد انتخابات منتشر شد تا خبرنگاران سخنرانی تکنوکرات اصولگرا را نصفه و نیمه رها کنند و به استقبال جهانگیری بروند و برای نخستین بار فریم عکسی را از ثبت‌نام معاون اولرییس‌جمهوری در یک انتخابات به ثبت برسانند.

«در کنار روحانی هستم» نخستین رونمایی جهانگیری از نقش محول‌شده پس از ثبت‌نام بود؛ گزاره‌ای که حضور در سایه جهانگیری را به اثبات می‌رساند. تصمیمی که آنقدر برای معاون اول سخت بود که از آن به عنوان سخت‌ترین تصمیم زندگی سیاسی‌اش یاد کند و دیر رسیدن به ستاد انتخابات را توجیه. این تصمیم اما باز به شایعات دامن زد؛ شایعه اختلاف میان معاون و رییس.

با این حال اسحاق جهانگیری باز هم استراتژی سکوت پیش گرفت و ترجیح داد به همه شبهات و شایعات در مناظرات پاسخ دهد. زمانی که حسن روحانی تصمیم گرفته ‌بود آرام‌تر از مناظرات سال ٩٢ باشد جهانگیری تمام قد پشت دولت روحانی ایستاد و به مرد شماره یک مناظره اول مبدل شد.
مناظره‌های اردیبهشت ٩٦ نگاه‌ها به جهانگیری را تغییر داد. بدنه اجتماعی اصلاحات او را به عنوان کاندیدای مطلوب پذیرفته‌ بودند و حتی جسته‌گریخته می‌گفتند کنار رفتن جهانگیری چندان هم به صلاح نیست. او چنان درخشیده بود که اصولگرایان گمان می‌کردند می‌توانند با برجسته کردنش روحانی را کنار بزنند. جسارت اصلاح‌طلبانه او مقبول افتاده‌بود از همین روی او بیش از ٤ سال مانده تا انتخابات ١٤٠٠ به یک کاندیدای بالقوه تبدیل شد. اصلاح‌طلب اهل تساهلی که هم ارتباط خوبی با حاکمیت دارد و هم مطالبات بدنه‌اجتماعی خاستگاهش را به خوبی می‌شناسد.

باید به انتظار نشست و دید اصلاح‌طلبان چه واکنشی در قبال سکوت جهانگیری خواهند داشت؟

برای سرمایه‌های اجتماعی محدودیت ایجاد نکنیم

صبح دیروز، ۶ آبان، بیست‌و‌سومین نمایشگاه مطبوعات در مصلای تهران افتتاح شد. این‌بار اما طبق عادت مالوف ۴ سال گذشته رییس‌جمهوری برای اجرای آیین بازگشایی به مصلی نرفت و در عوض این مرد دوم کابینه، اسحاق جهانگیری بود که راهی مصلای تهران شد تا ضمن سخنرانی برای رسانه‌ها بار دیگر اصلاح‌طلبانه از وضع برخی محدودیت‌ها برای سرمایه‌های اجتماعی کشور انتقاد کند.

البته جهانگیری در خلال سخنرانی به علت غیبت حسن روحانی اشاره کرد و گفت که پیام‌رسان تشکر از اصحاب رسانه از سوی حسن روحانی است و رییس‌جمهوری با وجود میل و رغبت اما به دلیل «کثرت کار» امکان شرکت نیافته است. حسن روحانی همزمان با اجرای آیین بازگشایی نمایشگاه مطبوعات در ملاقات با سفرای فنلاند و تانزانیا، استوارنامه آنها را دریافت کرد.  در میانه سخنرانی، معاون اول به لایحه سازمان نظام رسانه‌ای نیز گریز زد، لایحه‌ای که مدت‌ها است از مجلس به دولت در حال رفت‌و‌آمد بود و بیش از یک سال در کمیسیون‌های مربوطه دولت بررسی شد. جهانگیری تنظیم و پیگیری این لایحه را تاکیدی بر فراهم شدن امنیت شغلی برای اصحاب رسانه دانست؛ کسانی که نیازمند امنیت روانی و شغلی هستند و دولت، مجلس و قوه قضاییه تلاش کنند تا با قانون، مطبوعات در متن جامعه قرار بگیرند و سعی نکنند با استفاده از قانون، مطبوعات را از متن به حاشیه ببرند.

اما شاید بتوان گفت جهانگیری حرف‌های اصلی‌اش را برای پایان سخنرانی خود گذاشته بود. همانجا که از محدودیت برای سرمایه‌های اجتماعی کشور انتقاد کرد: این سرمایه‌های اجتماعی در ۴ سال گذشته نقشی بسیار مهم‌تر از سیاستگذاری‌های کارآمد دولت برای کشور انجام دهند چرا که اگر اعتماد مردم به آینده کشور وجود نداشت، بازگرداندن ثبات به اقتصاد کشور امکان پذیر نبود. سرمایه‌های نمادین کشور برای روزهای مبادا به کار خواهند آمد. چه اصراری است که به این سرمایه‌های نمادین کشور چوب حراج زده شود.

ممکن است من با صحبت‌هایم ١٠٠ نفر را بسیج کنم، دیگری با صحبت‌هایش هزار نفر و یکی دیگر با صحبت‌هایش توانایی بسیج کردن میلیون‌ها نفر را داشته باشد به همین دلیل است که باید از سرمایه‌های نمادین کشور به خاطر ایران، انقلاب و رهبری حفاظت کنیم و مرتبا برای آنها محدودیت ایجاد نکنیم.

منبع :  اعتماد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/76678