تصمیم جنجالبرانگیز رئیسجمهوری آمریکا برای انتقال سفارت واشنگتن از تلآویو به بیتالمقدس را که به واکنشهای منطقهای و جهانی دامن زده و آتش بحرانهای خاورمیانه را مشتعل کرده است باید در چارچوب راهبرد خاورمیانهای ترامپ درک کرد.
در واقع با اهمیت یافتن عربستان در استراتژی ترامپ و توسعه تدریجی روابط اعراب با اسرائیل، تلاش شده تا از یکسو نقش دولتهای عربی در چارچوب نگاه ریاض تنظیم شود و از سوی دیگر واکنشهای افکار عمومی جهان عرب نیز مدیریت و کنترل شود. در این میان نیاز است تا با برجسته ساختن تهدید ایران، نگاهها از سوی تلآویو به سوی تهران چرخش پیدا کند. این پازل که از سوی برخی چهرهها همچون بن سلمان، جرد کوشنر، بن زاید و دیگران در حال طراحی و پیاده شدن است تلاش میکند تا موضوع قدس را از یک اولویت اول به یک موضوع حاشیهای تبدیل کند. آنچه میتواند این سناریو را تحتالشعاع قرار دهد، واکنش افکار عمومی در خیابانهای پر از رنج و سکوت جهان عرب است که با بازگرداندن موضوع بیتالمقدس، ضمن تحتالشعاع قرار دادن این تصمیم، همبستگی مجدد دولتهای اسلامی را به ارمغان بیاورد. در این میان نقش دولتهایی چون ایران، ترکیه و پاکستان بهعنوان بازیگران غیرعربی در برجسته ساختن این تهدید و هماهنگ کردن مواضع دولتهای اسلامی دوچندان است که در صورت فقدان یک راهبرد مشترک، باید منتظر پیامدهای جبرانناپذیر آن بود.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/78580