eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 79003  
تاریخ انتشار: 4 دی 1396
print

غیرمجاز بودن ۴۵ درصد چاه‌های کشور

حدود ١٥ سال است که مقوله بحران آب برای کشور به یک پارادایم تبدیل شده است. بررسی آمار و ارقام رسمی و جدید کشور از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس حاکی از آن است که در دهه اخیر در تقریبا تمام کشور بارندگی نسبت به متوسط بلندمدت کاهش معناداری داشته است.

کاهش مزبور به دلیل وقوع خشکسالی‌ها و تغییرات اقلیم است که در مقیاس جهانی به دلیل به‌هم‌خوردن توازن گازهای گلخانه‌ای به دست بشر اتفاق افتاده است. به تبع کاهش میزان بارندگی، میزان رواناب نیز کاهش می‌یابد؛ اما بررسی آمار و ارقام نشان می‌دهد که میزان رواناب در کشور به میزان بسیار درخور‌توجهی کاهش یافته است و نمی‌توان تمام کاهش آن را به تغییرات اقلیم مرتبط دانست. از میان چند علت، علت اصلی این است که میزان برداشت‌های بالادست از منابع آب سطحی و زیرزمینی افزایش یافته است. بررسی آمار و ارقام مرتبط با بخش آب از جنبه‌های مختلف، حاکی از وجود چالش در اجزای مختلف این بخش است. برخی از چالش‌های مزبور در قالب آمار و ارقام عبارت‌اند از: ١- در دهه اخیر میزان بارندگی در کشور نسبت به متوسط بلندمدت حدود ١١ درصد کاهش داشته است و میزان رواناب نیز در دوره مشابه حدود ٤٤ درصد کاهش داشته است. ٢- در ١٥ سال اخیر هیچ‌گاه مخازن سدها به طور کامل پر نبوده است. در این دوره مخازن سدهای کشور حتی تا نصف هم از آب پر نبوده است. ٣- از تعداد ٦٠٩ دشت در کشور تعداد ٣٥٥ دشت، به دلیل افت سطح سفره آب زیرزمینی ممنوعه است. ٤- پیشی‌گرفتن تخلیه از منابع آب زیرزمینی از تغذیه آنها تقریبا از سال ١٣٥٧ شروع شده و هم‌اکنون مقدار تجمعی آن حدود ١٢٠ میلیارد مترمکعب است که این رقم حدود یک‌چهارم کل ذخایر استراتژیک آنهاست. ٥- حدود ٤٥ درصد کل چاه‌های موجود در کشور غیرمجاز هستند. ٦- وابستگی مصارف کشور به آب‌های سطحی و زیرزمینی به ترتیب برابر ٤٥ و ٥٥ است. ٧- براساس آخرین آماربرداری بیلان منابع و مصارف آب در کشور، سهم بخش‌های کشاورزی، شرب و صنعت در برداشت آب در کشور به ترتیب ٨٨,٩، ٨.٣ و ٢.٨ درصد است. ٨- به دلیل تغییر اقلیم متوسط دمای سالانه شهرهای ارومیه، تبریز، اصفهان، تهران، مشهد، اهواز، زاهدان، شیراز، قزوین، کرمانشاه، کرمان، گرگان، رشت، اراک، بندرعباس و یزد  در ١٥ سال اخیر نسبت به متوسط بلندمدت حدود ٠.٦ درجه سانتیگراد افزایش داشته است. ٩- میزان آب تجدیدپذیر کشور در سال‌های اخیر نسبت به متوسط بلندمدت حدود ٣٢ درصد کاهش داشته است که رقم بسیار چشمگیری است. ١٠- در ١٥ سال آینده دمای تمام مناطق کشور افزایش خواهد یافت که این افزایش تحت سناریوهای متوسط و بدبینانه به ترتیب برابر ٠.٧ و یک درجه سانتیگراد خواهد بود. ١١- تحت سناریوهای متوسط و بدبینانه، در ١٥ سال آینده میزان رواناب در کل کشور کاهش خواهد یافت که مقادیر آن به ترتیب برابر ٣.٥ و ٣٢.٥ درصد خواهد بود. ١٢- در سال‌های اخیر مصادیق متعدد آشکاری را مبنی بر از‌بین‌رفتن زیست‌بوم‌های آبی کشور می‌توان مشاهده کرد که از‌جمله مهم‌ترین آنها دریاچه ارومیه، تالاب‌های غرب و جنوب غرب کشور، تالاب‌های هامون در شرق کشور و زاینده‌رود را می‌توان نام برد. ١٣- در دوره‌های ١٣٧٠ تا ١٣٨٠، ١٣٨١ تا ١٣٩٠ و ١٣٩١ تا ١٣٩٤ راندمان آبیاری در کشور به ترتیب برابر ٢٩.٧، ٣٦.١ و ٤٣.٨ درصد بوده است که متوسط آن در کل دوره ١٣٧٠ تا ١٣٩٤ برابر ٣٤.٥ درصد می‌شود. ١٤- در‌حال‌حاضر میزان تولید ماده خشک به ازای هر متر مکعب آب در کشور برابر با ١.٠٧ کیلوگرم بر مترمکعب و متوسط جهانی این شاخص ٢.٥ کیلوگرم بر مترمکعب است.

کاهش مزبور به دلیل وقوع خشکسالی‌ها و تغییرات اقلیم است که در مقیاس جهانی به دلیل به‌هم‌خوردن توازن گازهای گلخانه‌ای به دست بشر اتفاق افتاده است. به تبع کاهش میزان بارندگی، میزان رواناب نیز کاهش می‌یابد؛ اما بررسی آمار و ارقام نشان می‌دهد که میزان رواناب در کشور به میزان بسیار درخور‌توجهی کاهش یافته است و نمی‌توان تمام کاهش آن را به تغییرات اقلیم مرتبط دانست. از میان چند علت، علت اصلی این است که میزان برداشت‌های بالادست از منابع آب سطحی و زیرزمینی افزایش یافته است. بررسی آمار و ارقام مرتبط با بخش آب از جنبه‌های مختلف، حاکی از وجود چالش در اجزای مختلف این بخش است. برخی از چالش‌های مزبور در قالب آمار و ارقام عبارت‌اند از: ١- در دهه اخیر میزان بارندگی در کشور نسبت به متوسط بلندمدت حدود ١١ درصد کاهش داشته است و میزان رواناب نیز در دوره مشابه حدود ٤٤ درصد کاهش داشته است. ٢- در ١٥ سال اخیر هیچ‌گاه مخازن سدها به طور کامل پر نبوده است. در این دوره مخازن سدهای کشور حتی تا نصف هم از آب پر نبوده است. ٣- از تعداد ٦٠٩ دشت در کشور تعداد ٣٥٥ دشت، به دلیل افت سطح سفره آب زیرزمینی ممنوعه است. ٤- پیشی‌گرفتن تخلیه از منابع آب زیرزمینی از تغذیه آنها تقریبا از سال ١٣٥٧ شروع شده و هم‌اکنون مقدار تجمعی آن حدود ١٢٠ میلیارد مترمکعب است که این رقم حدود یک‌چهارم کل ذخایر استراتژیک آنهاست. ٥- حدود ٤٥ درصد کل چاه‌های موجود در کشور غیرمجاز هستند. ٦- وابستگی مصارف کشور به آب‌های سطحی و زیرزمینی به ترتیب برابر ٤٥ و ٥٥ است. ٧- براساس آخرین آماربرداری بیلان منابع و مصارف آب در کشور، سهم بخش‌های کشاورزی، شرب و صنعت در برداشت آب در کشور به ترتیب ٨٨,٩، ٨.٣ و ٢.٨ درصد است. ٨- به دلیل تغییر اقلیم متوسط دمای سالانه شهرهای ارومیه، تبریز، اصفهان، تهران، مشهد، اهواز، زاهدان، شیراز، قزوین، کرمانشاه، کرمان، گرگان، رشت، اراک، بندرعباس و یزد  در ١٥ سال اخیر نسبت به متوسط بلندمدت حدود ٠.٦ درجه سانتیگراد افزایش داشته است. ٩- میزان آب تجدیدپذیر کشور در سال‌های اخیر نسبت به متوسط بلندمدت حدود ٣٢ درصد کاهش داشته است که رقم بسیار چشمگیری است. ١٠- در ١٥ سال آینده دمای تمام مناطق کشور افزایش خواهد یافت که این افزایش تحت سناریوهای متوسط و بدبینانه به ترتیب برابر ٠.٧ و یک درجه سانتیگراد خواهد بود. ١١- تحت سناریوهای متوسط و بدبینانه، در ١٥ سال آینده میزان رواناب در کل کشور کاهش خواهد یافت که مقادیر آن به ترتیب برابر ٣.٥ و ٣٢.٥ درصد خواهد بود. ١٢- در سال‌های اخیر مصادیق متعدد آشکاری را مبنی بر از‌بین‌رفتن زیست‌بوم‌های آبی کشور می‌توان مشاهده کرد که از‌جمله مهم‌ترین آنها دریاچه ارومیه، تالاب‌های غرب و جنوب غرب کشور، تالاب‌های هامون در شرق کشور و زاینده‌رود را می‌توان نام برد. ١٣- در دوره‌های ١٣٧٠ تا ١٣٨٠، ١٣٨١ تا ١٣٩٠ و ١٣٩١ تا ١٣٩٤ راندمان آبیاری در کشور به ترتیب برابر ٢٩.٧، ٣٦.١ و ٤٣.٨ درصد بوده است که متوسط آن در کل دوره ١٣٧٠ تا ١٣٩٤ برابر ٣٤.٥ درصد می‌شود. ١٤- در‌حال‌حاضر میزان تولید ماده خشک به ازای هر متر مکعب آب در کشور برابر با ١.٠٧ کیلوگرم بر مترمکعب و متوسط جهانی این شاخص ٢.٥ کیلوگرم بر مترمکعب است.

چرا برخی مذاکره بر سر آب و برق یا آب در برابر راه و... را به‌عنوان معامله می‌سنجند و ابزار مناسبی برای مذاکره نمی‌دانند؟

منابع آبی منابعی نیستند که به‌‌عنوان گروکشی بخواهیم از آن استفاده کنیم. منابع آبی را نمی‌توانیم به‌عنوان سلاح یا ابزار سیاسی مورد بهره‌برداری قرار دهیم، این به‌شدت از منظر کنوانسیون‌ها و عرف بین‌الملل رد شده است.  اینکه منابع نفتی به‌عنوان ابزار سیاسی استفاده می‌شود شاید در دنیا مورد پذیرش باشد، اما اینکه از منابع آبی به‌عنوان ابزارهای سیاسی یا حتی گروکشی‌های سیاسی استفاده شود، هیچ‌گاه پذیرفته‌شده نیست. این نگاه که آب را می‌دهیم و در مقابل آن، برق را در اختیار ما بگذارید، هیچ‌گاه پذیرفته‌شده نیست. ایران و افغانستان یک سرزمین مشترک به‌ نام سیستان بزرگ دارند. باید فضاسازی و بسترسازی از سوی مسئولان و نخبگان صورت بگیرد. مناسبات آبی ایران و افغانستان نیاز به پروسه دارد و نه پروژه، بنابراین نباید به آن به‌عنوان یک پروژه نگریست. مشکل آن است که ممکن است کشور بالادست بخواهد از حقابه طبیعی به‌عنوان گروکشی استفاده کند. برای مثال، ترکیه به عراق می‌گوید که آب را می‌دهد اگر در مقابل نفت را ارزان در اختیار ترکیه قرار دهد؛ این یک گروکشی است، اما در مقابل کشورهایی مثل نپال و هند همکاری آبی دارند، با اینکه نپال بالادست و هند پایین‌دست است و هر دو سعی می‌کنند بر سر توزیع منافع حاصل از این آب مشترک تلاش کنند تا تقسیم صرف خود آب. بنابراین فرق است بین اینکه به شکل گروکشی به این همکاری‌ها نگاه کنید یا نفع دوجانبه. این نگاه، در خروجی‌ها خیلی تفاوت ایجاد می‌کند.

در موافقت‌نامه چابهار بهتر نبود در کنار در اختیار قراردادن امتیاز ترانزیت به افغانستان، درباره آب نیز مذاکره می‌شد؟

یقینا باید این اتفاق می‌افتاد. اما آن‌گونه که مسئولان وزارت خارجه اذعان می‌کنند، چنین نشده است. این جای سؤال دارد. این حسن نیت نسبت به افغانستان وجود داشته و افغانستان نیاز جدی خود را برای دسترسی به بنادر و کریدورهای ایران، به‌ویژه از طریق چابهار به‌‌سبب این موافقت‌نامه تأمین کرده است. ایران هم با حسن نیت و گشاده‌رویی این دسترسی را در اختیار افغانستانی‌ها قرار داده است. آیا در مقابل، در افغانستان هم نباید چنین نگاهی نسبت به منابع آبی ایران وجود داشته باشد؟ طبیعتا چنین انتظار بسیار جدی‌ای از این کشور همسایه وجود دارد. باید این خواسته جدی در مذاکرات لحاظ می‌شد. با توجه به اینکه قرارداد چابهار این فرصت را ظاهرا در اختیار مقامات قرار می‌دهد که یک بازنگری ذیل‌ الحاقیه آن صورت بگیرد، از مسئولان محترم کشور، از جمله مسئولان محترم وزارت خارجه، این درخواست جدی را باید داشت که در مذاکرات و محور گفت‌وگو‌ها با افغانستان این نکته را مدنظر قرار دهند.

منبع :  شرق

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/79003