پدیده مبارکی در جامعه ما در حال رخدادن است و آن اینکه افکار عمومی نسبت به لایحه بودجه حساس شده و شاید اولین بار باشد که جامعه دانشگاهی و روشنفکری ما هم حاضر میشود کتاب بودجه را ورق بزند.
اگر جامعه روشنفکری ما به جای اینکه با کتاب «هستی و زمان» هایدگر دستوپنجه نرم کند، با کتاب بودجه دستوپنجه نرم میکرد، سرنوشت توسعهیافتگی ما متفاوت میشد. بههرحال، شروع توجه به بودجه اگرچه دیر است، اما همین عطف توجه نیز میمون و فرخنده است با این حال نگرانیای وجود دارد این است که حساسیتهای غلط و نابجایی درباره بودجه ایجاد شود. بهتازگی در بحث بودجه بسیاری از نشریات روشنفکری بر بودجه نهادهای رسمی دست گذاشتهاند و ارقام آن را طوری گزارش میکنند که گویی مسئله اصلی کسری بودجه، بودجه این قبیل نهادهاست. بیم آن میرود با این وضعیت در آینده وقتی سخن از کسری بودجه و لزوم انضباط مالی به میان آید، همه توجهها به بودجه این قبیل نهادها معطوف شود. واقعیت آن است که مسئله اصلی بودجه در ایران، بودجه این نهادها نیست. اگرچه بحث درباره فلسفه وجود این نهادها کار درستی است اما باید مراقب بود که سهم مسائل جابهجا نشود. به قول متفکری، تصحیح حساسیت جامعه از مهمترین اصلاحگریهای اجتماعی است. درباره بودجه نیز به نظر میرسد حساسیتهای اشتباهی درحال شکلگرفتن است که باید اصلاح شود. حساسیت به بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی موازی موجه نیست زیرا بودجه آنها بهزحمت به هزار میلیارد تومان میرسد. به یاد داشته باشیم کل فصل فرهنگ، ورزش و هنر در بودجه اعتباری معادل پنج هزار میلیارد تومان دارد. این در حالی است که سهم سلامت فقط در یک بخش ٢٠ هزار میلیارد تومان است. یعنی منطقی است مردم و روشنفکران حداقل چهار برابر حساسیتی که به بودجه نهادهای خاص دارند، به طرح تحول سلامت داشته باشند. سرفصل بیمههای اجتماعی ١٢ هزار میلیارد تومان است که همین هم بعید است کفاف مخارج آنها را بدهد، اما نشریات روشنفکری به مردم نمیگویند چه قوانینی موجب شده که با وجود تخصیص ١٢هزار میلیارد تومان بازهم صندوقهای بازنشستگی با کمبود جدی مواجه باشند؟ واقعا چه قواعدی در جامعه حاکم شده که منابع صندوقها را میبلعد و دولت را پیوسته بدهکار میکند؟ البته بخشی از واقعیت آن است که عدهای میخواهند مسئله را وارونه جلوه دهند. به خاطر داشته باشیم که این تنها زاویه نگاه منتقدانه به بودجه مذکور نیست. میتوان از زاویه کارایی نیز نگاه کرد؛ یعنی میتوان اصل تبلیغ با بودجه دولت را قبول داشت اما ترتیبات نهادی مذکور را کارا ندانست. وجود انبوه نهادهای موازی در امر تبلیغ از یک ناکارایی بزرگ حکایت دارد. علاوه بر آن آیا نباید بازخواستی درباره کارایی اقدامات آنها وجود داشته باشد؟
با وجود اینکه این سؤالات، سؤالات مهمی است و باید به آن پاسخ داد، اما باید متوجه بود چاه تمامنشدنی بودجه در جای دیگری است. یکی از مصادیق آن صندوقهای بازنشستگی است. تا وقتی اقسام قوانین وجود دارد که به افراد این امکان را میدهد زودهنگام بازنشسته شوند ولی حقوق کامل معادل ٣٠ سال خدمت را دریافت کنند، البته صندوقهای بازنشستگی همواره با کمبود روبهرو میشوند و یکی از فشارهای اصلی را بر بودجه وارد میکنند. قوانین سخاوتمندانه بازنشستگی منفعتهایی را برای تعداد زیادی از افراد این کشور ایجاد کرده و موجب شده تا بخشی از نیروی کار زودهنگام به استراحت در خانه بپردازند و دولت هزینه این کارنکردن را بپردازد. برخی نشریات نمیخواهند به این مسئله بپردازند زیرا میدانند این امر یعنی درگیرشدن با گروه قابل توجهی از مردم که کم کارکردن اما مطالبه حقوق کاملکردن را حق مسلم خود پنداشتهاند. مسئله کلیدی بودجه، بودجه نهادهای خاص نیست، بلکه افزایش سالانه بودجه حقوق و دستمزد کارکنان بخش دولتی است در حالی که همه میدانند بیکاری پنهان در دستگاههای دولتی زیاد است و بسیاری از کارمندان دولت تمام زمانی که بر سر کار هستند به انجام خدمت مشغول نیستند. همه میدانند دولت و دستگاههای وابسته نیازمند این همه نیروی شاغل نیستند، اما سخاوتمندانه آنها را استخدام و از اخراج آنها خودداری میکنند و هزینه حقوق و دستمزد آنها بر دوش جامعه میافتد. مشکل اصلی جامعه اینجاست و این نقطهای است که بهاشتباه (یا بهعمد) نادیده گرفته میشود ولی بودجه نهادهای خاص برجسته میشود. اگر واقعا هدف خود را حل مشکلات اصلی جامعه بدانیم باید از مشکلات بزرگ شروع کنیم و به مشکلات کوچک برسیم. قطعا نباید مشکلات کوچک را به واسطه کوچکبودن نادیده گرفت یا بخشید اما باید اولویت را به مسائل اصلی داد و روی حل آنها اهتمام ورزید. فقط در این صورت است که میتوان به سمت حل مسائل پیچیده کشور حرکت کرد. چه خوشمان بیاید و چه نیاید روز به روز محدودیت بودجه در ایران سختتر خواهد شد و بودجه دولت به طور روزافزون مسئلهای جدی در افکار عمومی خواهد شد، اما وظیفه داریم افکار عمومی را به سمت درستی سوق دهیم تا بتوان گفتوگویی ملی درباره ریشه مشکلات و چگونگی حل آنها سامان داد و حول راهحلها به اجماع رسید.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/79080