eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 79821  
تاریخ انتشار: 25 دی 1396
print

اجازه به رسانه‌ها برای انعکاس اعتراضات مردمی

روزنامه سلام در دهه ٧٠ به تریبونی پرمخاطب تبدیل و سرآغازی شد برای شیوه روزنامه‌نگاری انتقادی‌.

سلامت آیت‌الله موسوی‌خوئینی‌ها که اجازه نمی‌داد علیه کسی مطلبی نوشته شود که پایه و مایه واقعی نداشته باشد، دست‌اندرکاران و نویسندگان این روزنامه را وادار می‌کرد با دیدی واقعی اما انتقادی، به مسائل بپردازند. یادم می‌آید وضع روزنامه از نظر کاغذ مثل امروز نشریات خراب بود. به مناسبتی، با یکی از مسئولان اعتبارات بانک صحبت کردم و آمادگی بانک برای پرداخت تنخواه برای کاغذ را به اطلاع حاج‌آقا خوئینی‌ها رساندم. به اتفاق مسئول اعتبارات، به روزنامه رفتیم و موضوع کاغذ و وام خرید آن مطرح شد. مسئول بانک گفت شرایط پرداخت وام را دارید، شما گواهی صادر کنید که مثلا فلان میزان کاغذ در انبار دارید و ما هم به همان سقف، وام در اختیار شما می‌گذاریم. حاج‌آقا گفت ما که کاغذ نداریم، اگر داشتیم که نیاز به وام نبود. مسئول بانک گفت این گواهی صوری است، ما می‌دانیم شما کاغذ ندارید اما راهکار این است. حاج‌آقا نیم‌نگاهی به من انداخت و به کار خودش مشغول شد. مسئول بانک گفت دستور بدهید گواهی را صادر کنند تا بقیه قضایا. آقای خوئینی‌ها که کمی عصبانی شده بود، گفت آقا چای خود را بخورید و مسئله وام و کاغذ را هم فراموش کنید و تشکر می‌کنم که آمدید. راستش حاضر نیستم روزنامه را با دروغ و گواهی خلاف منتشر کنم‌. در همین روزنامه، ستونی دایر شد به نام  «الو سلام». اهمیت سلام به باور من بیشتر به خاطر همین ستون بود که مدیریت آن را عباس عبدی بر عهده داشت. اصرار آقای خوئینی‌ها این بود که اخبار این ستون باید واقعی باشد. تا صحت مطلب برای روزنامه‌نگاران معلوم نمی‌شد، اجازه چاپ مطلب را نمی‌داد.

بعدها روزنامه‌ها به راهی دیگر رفتند و در اواخر دهه ٧٠، عصر جدید روزنامه‌ها با انتشار روزنامه «جامعه» شروع و شیوه روزنامه‌نگاری به‌کلی دگرگون شد. نگارنده یکی از وکلای مدیرمسئول این روزنامه بودم و با شیوه جدیدی که آقای شمس در صفحه‌بندی و چاپ عکس نویسندگان و خبرنگاران ابداع کرده بود، تصویر او و وکلایش در صفحه اول روزنامه چاپ شد. آن‌زمان روزنامه‌های صبح و عصر داشتیم. روزنامه‌های قدیمی مثل اطلاعات و کیهان، بعدازظهرها منتشر می‌شدند. یک روز عصر که به دفتر روزنامه رفتم، با خبری روبه‌رو شدم که یکی از روزنامه‌های قدیمی که عصر چاپ می‌شد، علیه من نوشته بود. در صفحه اول اصل خبر و در صفحه دوم و در قسمت ویژه، شرح مفصل خبر که فلانی کلاهبردار است و جلب دارد و طلبکاران او که مدت‌ها از او بی‌خبر بودند، به علت فراری‌بودن وقتی عکس و تصویر او را در روزنامه دیدند که مشغول دفاع است، جلب به دست از کرمان عازم تهران هستند که متهم فراری را در حال دفاع از شمس‌الواعظین بازداشت کنند. خبر را خواندم. خدا رحمت کند آقای حسین قندی را به اتفاق آقای شمس به من گفتند واقعیت دارد و شما به وسیله طلبکارانت که از تو چک دارند، تحت تعقیب هستی؟ وقتی گفتم من اصلا دسته‌چک و پرونده‌ای ندارم و مهم‌تر اینکه فراری نیستم و هر روز از ساعت پنج به بعد در دفتر کارم حاضر هستم، با اصرار دوستان مواجه شدم که اگر جلب داری با طلبکارانت صحبت کن! من اعلام کردم اصل خبر دروغ است. شرحی در روزنامه جامعه منتشر کردم که از سال ١٣٥٦ در آدرسی که تا اکنون دفتر کارم است، از ساعت پنج بعدازظهر تا هشت شب پذیرای موکلان هستم و شماره تلفن دفتر را هم دادم و اعلام کردم تبلیغ برای وکلا ممنوع است. این پاسخ برای من تبلیغ هم شد. در واقع اگر همان شیوه روزنامه سلام که در ستون الو سلام اجرا می‌شد و مردم نقد خود را از طریق روزنامه بیان می‌کردند و الزامی که مسئولان پیدا کرده بودند که پاسخ مطالب ستون را بدهند ادامه پیدا می‌کرد، بخشی از خواسته‌های مردم به اطلاع مسئولان می‌رسید. اما متأسفانه بعد از مدتی مسئولیت برخورد با روزنامه‌ها به کسی واگذار شد که به عده‌ای مأموریت داد که هر روز مطالب روزنامه‌ها و نشریات را می‌خواندند و به‌اصطلاح بولتن تهیه می‌کردند و با تأسف، مفاد همین بولتن‌ها، متن رأی محکومیت مدیرمسئول روزنامه می‌شد. در آن روزها، رکن چهارم آزادی تعطیل شد و محدودیت‌های ایجادشده علیه مطبوعات، عملا نقد و نقادی و باب انتقاد را مسدود کرد. مردم وقتی بستر و محلی برای نقد و انتقاد پیدا نکردند و مطالباتشان انباشته شد، به نقطه فعلی رسیدند. بیش از دو سال است اخبار اعتراضات مردم جسته‌و‌گریخته به گوش می‌رسد؛ جلوی مجلس، جلوی صندوق‌های قرض‌الحسنه و بانک‌ها، جلوی دادگاه‌ها، حتی اعتراضات متداول و ادامه‌دار جلوی قوه قضائیه. شعارها از مطالبات مدنی و صنفی فراتر نمی‌رفت. یک بار نشد فلان مسئول بانک جواب معترضان را بدهد و آنان بدون واسطه حرف خود را بزنند. نمایشگاه مطبوعات نمونه عینی آن بود. نگارنده در آن روز برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات در مصلی حضور داشتم. رئیس بانک مرکزی نیز بی‌خبر برای بازدید از مطبوعات به مصلی آمده بود. نمی‌دانم پر سیمرغ معترضان به عملکرد مؤسسات مالی را چه کسی آتش زد که ناگهان فضای جشنواره طنین‌انداز صدای اعتراض طلبکاران مؤسسات مالی شد و آن‌همه پلاکارد و پارچه‌نوشته از کجا پیدا شد؟ فضای مجازی هم ابزار مناسبی است که معترضان به‌خوبی از آن سود بردند؛ اما گوش شنوایی نبود و حتی مطبوعات نیز نمی‌توانستند به این افراد کمک کنند. متأسفانه با بسته‌شدن راه نقد و انتقاد و پاسخ‌گونبودن به اعتراضات مردم، راه بعدی یعنی اعتراضات خیابانی، گزینه‌ای بود که معترضان به آن روی آوردند. در هر اجتماعی که از محدوده خاص تعداد مجتمعان تجاوز می‌کند، کنترل آن اجتماع و شعارهایی که داده می‌شود، سخت و سخت‌تر می‌شود. وقتی اعتراضات منطقی شنیده نشود، از بروز اغتشاش گریزی نیست. در اغتشاش، عوامل فرصت‌طلب جمعیت معترض را به سوی خشم سوق می‌دهند و در خشم و هیاهوی عمومی است که کنترل جمعیت از دست می‌رود.واقعیت این است که عملکرد برخی مسئولان باعث شد سیر نقد و اعتراض عادی به جاده غیرعادی سوق داده شود و حالا که گرد‌و‌غبار حاصل از آن خوشبختانه فروکش کرده است، نباید دوباره اشتباه کرد. تفاوت بازداشت‌شدگان امسال با زندانیان سابق در این است که به گفته مسئولان اکثر بازداشتی‌ها جوانانی هستند زیر ٣٠ سال. اینان فرزندان من و شما هستند و همه در حال‌و‌هوای جمهوری اسلامی به دنیا آمده و پرورش یافته‌‌اند. نباید از پشت عینک بدبینی  به نوعی دیگر بازداشتی‌ها را نگاه کرد. هر احضاری باید با احضارنامه باشد که به مخاطب ابلاغ می‌شود؛ اگر حاضر نشد، جلب صادر می‌شود و وقتی که حاضر شد، باید بعد از تفهیم اتهام و تحقیق، قرار متناسب صادر شود. رئیس‌جمهور در آغاز شروع به کار خود، وعده حقوق شهروندی را دادند و کلیات حقوق شهروندی مدنظر ایشان در ١٢٠ ماده در اختیارعموم است. حقوق بازداشت‌شدگان را برابر قانون اساسی، فرمان هشت‌ماده‌ای حضرت امام،  قانون حفظ حقوق شهروندی، قانون آیین دادرسی کیفری و همین منشور حقوق شهروندی حفظ کنیم. با رأفتی که لازمه چنین اوضاعی است، آنان را از خود نرانیم.

منبع :  شرق

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/79821