با شروع اعتراضات اخیر در ایران، برخی کشورهای غربی به موضعگیری درباره این تحولات پرداختند و حتی ایالات متحده در روندی کاملا غیرمعمول، به دنبال طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل بود که به نتیجه نرسید.
ایران در چهارراه تعاملات جهانی قرار دارد و با داشتن ذخایر قابل توجه نفت و گاز، از منظر ژئوپلیتیک نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. ایران در محور و مرکز تعاملات منطقهای و جهانی قرار دارد؛ بنابراین رویدادهای داخل ایران بیش از همه آثار و تبعات خود را در منطقه بر جای خواهد گذاشت و با توجه به مصالح و منافعی که قدرتهای فرامنطقهای برای خود در خاورمیانه و آسیای مرکزی قائل هستند، در قبال تحولات کشورمان واکنشهایی دارند که در دنیا امری طبیعی است. مسئله رویههای غیرعادی در برخورد با پدیده اعتراض در ایران است که ریشه در خصومتهای حال و گذشته با ایران دارد. بههرحال آنچه در شهرهای مختلف شاهد آن بودیم و مواضع خارجی نشان داد، این بود که بانیان اولیه این موضوع باید احتمال از کنترل خارجشدن آن و اثری را که در روابط خارجی ایران میگذاشت، میدادند. البته آقای روحانی پیگیری مطالبات خصوصا اقتصادی را حق مردم دانست، اما برخی تجمعات نیز شکل دیگری به خود گرفت که فرصت را برای واکنشهای داخلی و خارجی ایجاد کرد.
بههرحال به نظر میرسد همه بر اهمیت پرداختن به خواستههای جامعه توافق دارند. مطالبات مردم خصوصا در عرصه اقتصادی مشهود است. تخلفات مالی و دیگر نابسامانیها واکنش خاص جامعه را در پی داشت که برخی از این واکنشها قابل پیشبینی بود. در عین حال بعد از انعقاد توافق برجام نیز انتظاراتی ایجاد و دامن زده شد که تفاهم با جامعه جهانی احتمالا بتواند مشکلات اقتصادی جامعه را تا حدی کاهش دهد. وعدههای آقای روحانی در زمینه آزادی مثل گشایشهای سیاسی نیز هنوز جامه عمل پوشانده نشده است و گفته شد اینها در اختیارات قوه قضائیه است. مجموعه این نارساییها سبب شد نارضایتی در جامعه خود را نشان دهد. آنچه در مشهد آغاز شد و مورد تأیید برخی صاحبان تریبون و اصولگرایان قرار گرفت، علیه دولت روحانی و اصلاحطلبان بود؛ هرچند در ادامه فرایند آن متفاوت شد و ایران را درگیر چالشی جهانی هم کرد که میتوانست به این شکل نباشد.به هر تقدیر -درست یا غلط- اینطور تعبیر شد که آغاز اعتراضات بر مبنای اختلافات جناحی شکل گرفت اما پیامدهای آن بازتابهای جهانی خاص خودش را داشت و بدون تردید آثار داخلی و خارجی آن بیش از امروز پدیدار خواهد شد. این رویدادها لزوم بازنگری جدی و گسترده را در سطح کشور مطرح کرده است و انتظار میرود به نظرات و مطالبات مردم پاسخ مثبت داده شود. در غیر این صورت حتی احتمال نوعی واکنش کور اجتماعی نیز دور از ذهن نیست.این امیدواری وجود دارد که صدای معترضان شنیده شود چراکه هر مسئولی باید از واقعیات کشور آگاه باشد و مشکلات مردم را درک کند. رئیسجمهور برخلاف مواضع رئیس دولت نهم در چند سال قبل، تلاش کرد این تجمعات را به عنوان حق یک جامعه باز و آزاد موجه جلوه دهد، اما وقتی روند تغییر کرد از مردم خواست مطالبات خود را تعدیل کنند تا بازدارندگی ایجاد شود و امکان ادامه مطالبهگری وجود داشته باشد. مصالح مردم و حاکمیت همیشه باید در جهت حفظ و اعتلای مصالح و منافع ایران باشد. منافع ملی ایران در فضای آشفته جهانی بر همه امور اولویت دارد و همگان باید نسبت به تأمین منافع حیاتی کشور حساس باشند. کشور ما در منطقه حساسی واقع شده و با قدرتهای فرامنطقهای درگیر است. یک جامعه دموکراتیک باید متکثر باشد و بتواند برای نیل به سعادت مردم و توسعه اقتصادی، روشهای خاص خودش را اتخاذ کند؛ اما حفظ و بقای مملکت و اعتلای منافع ملی باید در اولویت باشد. به بیان دیگر دولت و شهروندان وظیفه تاریخی و اجتماعی خاصی دارند. به هر حال رویدادی پیش آمده و همه باید در مقام ارزیابی مجدد برآیند و در جهت خیر، مصالح و منافع مردم ایران تصمیمگیری کنند. توجه داشته باشیم مواضع رئیسجمهور آمریکا بعد از وقوع رویداد اعتراضات اعلام شد و فضای ماههای آینده مشخص میکند که تصمیمات ترامپ و واکنش ایران نسبت به رفتار او، چه سمت و سویی خواهد داشت. با توجه به اینکه تبارشناسی تجمعکنندگان روشن نیست اما طبقات محروم اقتصادی که بر اثر نارساییها زندگیشان دچار نابسامانی شده، بیشتر در میان معترضان حضور دارند و این نکتهای است که کشورهای دیگر را متوجه خود کرده است. در ایران بخش قابل توجهی از مردم نیز به دنبال فضای باز سیاسی هستند و تحصیلکردگان بیکار که شغل مناسب نیافتهاند و با مشکلات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی آن روبهرو هستند نیز بخش دیگری از جامعه هستند که احتمالا در محاسبات ایالات متحده در نظر گرفته نشده و نوعی خطای تحلیل و شتابزدگی در آنان را نشان میدهد.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/79868