این نوشتار براساس این رویکرد تهیه شده است که در تبیین شرایط لرزهخیزی و اقدامات اساسی مورد نظر متخصصان مرتبط با زلزله و مدیریت ریسک، شاید موثر افتد.
واقعیت مشهود آن است که در مدیریت بحران زلزلههای اخیر، نکتهای که ظاهرا بیش از هر مورد دیگر، موجب حساسیت مدیران است، نشر اخبار در سطح عمومی، افکار عمومی، مطالب منتشرشده در سطح گسترده در فضاهای مجازی است و چنین برمیآید که با فروکش کردن موج مطالب پیرامون زلزله، امر مدیریت بحران نیز فروکش میکند، در واقع از ظاهر امر چنین برمیآید که مدیریت بحران در شکل انحرافی کنونی، یعنی مدیریت افکار عمومی و مطالب فضاهای مجازی و بعد آن، انگار موضوع به بوته فراموشی سپرده میشود.
انحراف مدیریت بحران
باید در همین ابتدا یادآور شد که در مدیریت بحران، رکن اساسی اقدامات پیشگیرانه است که نیازمند نگرش و رفتار صادقانه و پیوسته بدون نیاز به خودنمایی در میادین حادثه است. اگر واقعا در طی یک برنامه بسیار جدی و مورد حمایت تمامی ارکان دولتی و غیردولتی صاحب اختیار و قدرت و...، بتوان بخشهایی از برنامه اجرایی کاهش ریسک لرزهای در کشور را اجرا کرد، مسلما دستاوردهای قابل ملاحظهای برای داشتن شهری ایمن در برابر زلزله بهدست خواهد آمد. برنامه کاهش ریسک لرزهای در ابعاد پایش لرزه خیزی محدودههای بسیار مهم، تعیین حریم گسلها در شهرها، ساخت و ساز مقاوم، مقاومسازیها، بافت فرسوده، تخصیص بودجه، آموزش مردم و مهندسان و مدیران و... در کشورهایی که هم اکنون وضعیت مطلوبی از حیث مقابله با زلزله دارا هستند، بهطور جدی و بدون اغماض اجرا شده و در حال حاضر نتایج آن را با آسیبپذیری بسیار کم این کشورها بهوضوح مشاهده میکنیم.
بازه زمانی ۹۰ روزه اخیر در گستره ایران زمین، مسلما یکی از پریودهای زمانی فعال لرزه خیزی در تاریخ لرزه نگاری نوین و دستگاهی ایران زمین است. زمین لرزه سرپل ذهاب کرمانشاه با بزرگی ۳/ ۷ ریشتر در ۲۱ آبان ماه، زلزلههای متعدد و همراه با پسلرزههای بزرگ منطقه هجدک کرمان و زلزلههای غرب و شرق و جنوب کلانشهر تهران، با حساسیتهای ویژهای که تهران دارد، گواه افزایش نرخ رویداد زلزلهها در کشور است. از آنجا که عموم مردم، بهتر و جدیتر به حرف کارشناسان مرتبط با زلزله اهمیت میدهند ابتدا پیشنهاد خود را به شرح زیر ارائه میکنم:
هوشیاری در برابر وقوع زلزله، بهصورت امر مستمر و فرهنگ زندگی تبدیل شود. همانند بستن کمربند ایمنی خودرو که الان تقریبا بهصورت فرهنگ عمومی شده است. واضح است که بستن کمربند ایمنی دال بر این نیست که حتما تصادف خواهیم کرد، بلکه نوعی اتخاذ عاقلانه اقدامات پیشگیرانه است. هوشیاری در برابر زلزله هم دقیقا همین معنی را دارد. منظور از هوشیاری، اقداماتی است که میتوان انجام داد تا در صورت رخداد زلزله کمترین خسارتها را داشته باشیم. بهترین راه غلبه بر ترس و اضطراب زلزله، انجام کارهای مهم ولی ساده نظیر شناسایی مکانهای امن ساختمانها، آماده کردن کیف زلزله و مواردی از این قبیل است که پیشتر در این مورد مطالب زیادی منتشر شده است. در کشورهای زلزلهخیز و پیشرفته، بهعنوان یک اصل آموزشی از همان اول، به کودکان و مردم، بهطور مستمر آموزش میدهند که شهر یا منطقهای که در آن زندگی میکنند لرزهخیز است و احتمال دارد زلزلهای رخ دهد، بنابراین ضرورت دارد همیشه آمادگی لازم را داشته باشیم.
این آموزشها، از آنجا که بهطور جدی و دائمی دنبال میشود، حالت ترس و التهابآفرینی اولیه خود را در جوامع از دست داده و بلکه همانند یکی از اقدامات رعایت بهداشت و... بهعنوان بخشی از فرهنگ زندگی با زلزله در آمده است. در این کشورها، سخن گفتن از احتمال خطر زلزله، التهابآور نیست و بلکه سازنده و اقدام مفید تلقی میشود. به مردم پیشنهاد میشود با همین رویکرد به هشدارهای خطر زلزله نگاه کنند. وقتی یک متخصص اعلام میکند که خطر زلزله در ایران و تهران بالا است، به آن معنی نیست که فردا یا هفته آینده زلزلهای بزرگ رخ خواهد داد، معنی این هشدارها یعنی حفظ آمادگی، رعایت معیارها در ساخت و سازها و توجه مسوولان به این واقعیت است و نباید چنین سخنانی موجبات استرس و ترس و اضطراب مردم شود. پیشنهاد جدی به مردم بخصوص ساکنان شهرهای لرزهخیز آن است که حتما فرزندان خود را بهطور منطقی و بدون اینکه موجبات نگرانی و ترس آنها شود با زلزله و لرزهخیزی کشورمان آشنا کنند.
آنها را طوری تربیت کنند که یاد بگیرند واقعا زلزله نبض زندگی کره زمین است، بدون رخداد زلزله، حیات در کره زمین از بین میرفت. زلزله فی نفسه موجب مرگ کسی نشده است، بلکه ساختمانهای ضعیف و فاقد کیفیت موجب تلفات میشود و ما باید در زمینه کاهش این خطرات اقدامات جدی داشته باشیم. اینگونه تربیت کودکان، داشتن شهری ایمن در برابر زلزله را بهعنوان یک مطالبه اجتماعی در آینده نزدیک تبدیل خواهد کرد که مسلما نفع آن را آیندگان این مرز و بوم خواهند دید. اقدامات زیر بسیار مورد نیاز کشور است، به مسوولان محترم که در طی چندین و چند سال چنین پیشنهادهایی مستمرا ارائه شده، مجددا پیشنهاد میشود که حتما موارد مذکور را جزو اولویتها قرار داده و بهصورت ملموس با تخصیص بودجه، امکان تامین نیروی کارشناسی و اقدامات لجستیک و تهیه تجهیزات مورد نیاز را بهعمل آورند.
ارتقای تعداد ایستگاههای لرزهنگاری ملی (با مسوولیت موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران) در اطراف تهران به شعاع ۱۵۰ کیلومتری به تعداد ۵ برابر کنونی و تامین نیازهای لجستیکی و کارشناسی به تبع آن و استمرار حمایت دراز مدت از شبکه لرزهنگاری تا رسیدن تعداد ایستگاههای کل کشور به ۵ برابر تعداد موجود (واضح است که اولویت اول تهران و اطراف آن با تمرکز بر مکانیابی گسلهای آن است). ارتقای تعداد ایستگاههای شبکه شتابنگاری کشور (با مسوولیت مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی) در اطراف تهران به میزان ۵ برابر تعداد موجود و مدرنیزه کردن ایستگاههای موجود، تا شعاع ۱۵۰ کیلومتری تهران با هدف ثبت شتابهای زلزله که معرف نیروی وارد از زلزله به ساختمانها است. مسلم است که همراه با این افزایش، افزایش کادر فنی و تکنیسینی شبکه، تامین نیازهای لجستیکی مستمر شبکه نیز از اقدامات مهم و اساسی مورد نیاز خواهد بود.
مطالعه زیربنایی و جانماییهای دقیق گسلههای شهر تهران و اطراف آن تا شعاع ۱۵۰ کیلومتری (با مسوولیت سازمان زمینشناسی کشور)، ارزیابی مستمر نرخ لغزش، پایش جابهجایی، سنجش علائم بیهنجاریهای لرزهای و مطالعات سنسنجی گسلههای اصلی و لرزهزای پهنه تهران. تخصیص بودجه برای تعیین حرایم گسلها در شهرها با هدف جلوگیری از احداث ساختمانهای مهم در آن مناطق در کل کشور و بهویژه در شهرهای پرجمعیت. تنظیم مقرراتی مبنی بر مسوولیتآور بودن نظارت بر نحوه ساخت و ساز و کوتاه کردن دست عناصر غیر متخصص در ساخت و ساز.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/81324