eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 81458  
تاریخ انتشار: 7 اسفند 1396
print

ماجرای متفاوت تورم و گرانی

بین ماجرای تورم و گرانی تفاوت وجود دارد؛ گرانی یعنی قیمت‌ها برای مردم سنگین است، برای مثال، می‌دانیم نان سهم بزرگی در سبد خانوار به‌ویژه خانوار کم‌درآمد دارد،

چند سالی است که این کالا به قیمت 1000تومان عرضه می‌شود، بنابراین گران نشده، اما برای مردم گران است، البته اندازه آن کوچک شده، ولی ممکن است تورم آن صفر یا خیلی پایین باشد. پس اگر تورم صفر هم باشد، ولی احساس گرانی وجود داشته باشد، به این معناست که درآمد مردم تکافوی هزینه‌ها را نمی‌کند. اگر سال‌های 91 و 92 با تورم 40‌درصدی را در نظر بگیریم، درآمد مردم براساس تورم تعدیل نشده، سفره‌های مردم کوچک شده و مصرف خانوارها کم شده است. بنابراین اینکه چرا بین تورم و احساس مردم شکاف وجود دارد؛ اول اینکه چون گرانی است و دوم اینکه تورم 9/9 که 10‌درصد است، به معنای گران شدن سطح عمومی قیمت‌ها به میزان 10‌درصد است. شتاب تورم آن‌طور که در گذشته شاهد بودیم و وقتی به فروشگاه‌ها مراجعه می‌کردیم،‌ می‌دیدیم هر هفته قیمت‌ها چقدر بالا رفته است، دیگر دیده نمی‌شود، اما یک نوع افزایش قیمتی وجود دارد. مساله دیگر اینکه، برخی از کالاها مثل مرغ و تخم‌مرغ که به‌ویژه برای طبقه متوسط خیلی مهم است،‌ به‌شدت گران شده‌اند،‌ به‌دلیل اینکه آنفلوآنزای مرغی شیوع پیدا کرد و یکباره عرضه اینها کم شد. در کل، ممکن است تورم 10‌درصد باشد، اما برخی از کالاها یکباره جهشی داشته باشند که فشار سنگینی را به مردم تحمیل کنند. الان می‌بینیم که میوه گران است یا گوشت و مرغ به‌شدت گران هستند،‌ حتی اگر تورم صفر باشد و سال آینده اصلا قیمت اینها بالا نرود،‌ اما خیلی گران‌اند. پس احساس مردم این است که حفظ یک سطح زندگی قابل قبول برای آنها امکانپذیر نیست و با اینکه تورم پایین است، احساس رضایت از شرایط ایجاد نمی‌شود. بیکاری گسترده و پایین‌بودن سطح دستمزدها در نهایت مانع از این است که مردم بتوانند مصرفشان را ترمیم کنند یا دوباره بالا ببرند. یک بحث مهم، بیکاری جوانان تحصیلکرده است که بار سنگینی را بر دوش خانوار تحمیل می‌کند. اگر قرار باشد این جوانان در خانه بمانند، الان کالاهای جدیدی وارد سبد مصرفی خانوار شده که اصلا نمی‌توانند از آنها بگذرند، مثل تلفن همراه یا لپ تاپ که هزینه زیادی را برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند. مجموعه این عوامل باعث می‌شود که خانواده‌ها احساس کنند که فشار زیادی روی آنهاست. چاره کار هم این است که اقتصاد ما تحرک بیشتری داشته باشد، سطح اشتغال افزایش پیدا کند و درکنار آن دستمزدها مقداری تعدیل شوند. ما زمانی می‌توانیم مشکل احساس پایین‌بودن سطح رفاه و فشاری که خانواده‌ها تحمل می‌کنند، از بین ببریم که اقتصاد تحرک خوبی داشته باشد و شغل به وجود بیاید تا وضعیت مناسب در بازار کار سبب شود که مزدها به تدریج بالا بروند. یک طرف ماجرا هم تشکل‌های کارگری و کارفرمایی هستند که باید قدرت بیشتر و امکان مذاکرات دسته جمعی داشته باشند تا شرایط تغییر کند.

منبع :  آرمان

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/81458