eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 82604  
تاریخ انتشار: 11 اسفند 1396
print

۷ اشتباه کشنده استارت‌آپ‌ها در سال جدید

وقتی سال جدیدی شروع می‌شود، بهترین زمان است تا مدیران کسب‌وکارها نگاهی به عقب داشته باشند و نقاط ضعف و قوت سازمان خود را در طول یک سالی که گذشته بررسی کنند و نگاهی هم به برخی از بزرگ‌ترین اشتباه‌هایی که می‌توانند در سال جدید از آنها اجتناب کنند بیندازند.

این موضوع برای کارآفرینان تازه‌کار به‌ویژه مهم‌تر است و مسیر موفقیت آنها مملو از اشتباه‌های بالقوه و چالش خواهد بود. آگاه بودن از متداول‌ترین دام‌های کارآفرینی که همتایان باتجربه‌تر آنها قبلا با آن مواجه بوده‌اند، می‌تواند بین شکست و موفقیت این استارت‌آپ‌های جدید زمین تا آسمان تفاوت ایجاد کند. موفقیت کسب‌وکار نیازمند آماده‌سازی کسب‌وکار است. برای اداره یک کسب‌وکار حتی اگر متخصص نباشید، باید یک طرح و برنامه دقیق داشته باشید. این طرح مبنایی برای هر چیزی است که می‌خواهید به‌دست آورید.
7 اشتباه کشنده استارت‌آپ‌ها در سال جدید

در کتاب «هنر تامین سرمایه استارت‌آپ» این مبحث مطرح شده که وقتی قرار است راه پیشرفت و رسیدن به موفقیت باز شود، آگاه بودن از اشتباه‌های احتمالی و مقابله زودهنگام با وقوع این اشتباه‌ها چگونه نشان‌دهنده هوشمندی موسس یک استارت‌آپ است. در نهایت، با رشد تدریجی و مداوم رویکردتان و ذخیره زمان برای آمادگی مناسب در برابر خطاها، تضمین می‌کنید که کسب‌وکارتان در آینده ایمن‌تر و موفق‌تر خواهد بود.  در ادامه، لیست خطاهایی که ممکن است باعث شکست کارآفرینان در سال ۲۰۱۸ شوند، آمده است. اگر فکر می‌کنید با هر یک از این مسائل مواجه می‌شوید، توصیه می‌شود پیش از آنکه دیر شود با این چالش دست و پنجه نرم کنید و به مقابله با آن بپردازید.

۱) شرکای زیاد و استخدام‌های بد

واگذاری سهام روش خوبی برای انگیزه دادن به دیگران است تا وقتی می‌خواهید کسب‌وکاری راه‌اندازی کنید، به شما بپیوندند و کمک مالی کنند. سهام می‌تواند به شرکای موسس، اعضای کلیدی تیم، دوستان و اعضای خانواده که در مراحل اولیه سرمایه‌گذاری می‌کنند و حتی مشاوران و متخصص‌هایی مثل وکلا تعلق بگیرد. اما واگذاری سهام زیاد به تعداد زیادی از ذی‌نفعان (به‌خصوص افراد بی‌تجربه) می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. تجربه نشان داده این یکی از بزرگ‌ترین دلایل شکست استارت‌آپ‌ها و کارآفرینان است. حتی تعداد زیاد اعضای تیم در مراحل اولیه تشکیل یک بنگاه می‌تواند مشکل ایجاد کند.  از سوی دیگر، برخی‌ها فکر می‌کنند چون خودشان خوب و صادق هستند، همواره افراد خوب را جذب می‌کنند. اما استخدام نیروی خوب یک کار تخصصی است و به قدرت تشخیص خاصی نیاز دارد.

۲) بالا بودن هزینه‌های سربار

اگر هزینه‌های سربار بیش از حد بالا باشد یا حاشیه سود خیلی کوچک باشد، تیم مدیریت باید نگران شود. یکی از اصول کار سم والتون، کارآفرین معروف آمریکایی، هنگام راه‌اندازی امپراتوری والمارت این بود که همیشه هزینه‌ها را بهتر از رقابت کنترل می‌کرد. او مزیتش را در همین جا قرار داد. همه حاضر نیستند یک کسب‌وکار تخفیفی را اداره کنند، اما والمارت با این سیاست هیچ‌گاه از نظر مقیاس یا درآمد کم نیاورد.

۳) طرح‌های بازاریابی ضعیف

اندازه‌گیری و تولید درآمدهای واقعی نیازمند طرحی واقع‌گرایانه و تهاجمی است. اگر چنین چیزی در حوزه تخصص شما نیست، از دیگران راهنمایی بخواهید.  به علاوه، استارت‌آپ‌ها نمی‌توانند فقط روی تبلیغات پولی تکیه کنند؛ به‌خصوص اگر فقط یک یا دو کانال تبلیغاتی را شناسایی کرده باشند. ممکن است زما‌ن‌هایی وجود داشته باشد که بودجه محدود شود و نیاز داشته باشید از راه‌های دیگری فروش‌تان را افزایش دهید. اگر دیگر کانال‌های فروش خوب کار کنند، حاشیه سود بهتری در انتظارتان خواهد بود.

۴) نداشتن شرکای فنی

اگر خودتان فنی نیستید و دیگر موسسان شرکت‌ هم تخصص فنی ندارند، احتمال بالا رفتن هزینه‌های شما برای توسعه فنی و پشتیبانی زیاد می‌شود. بنگاه اقتصادی بدون هزینه‌ دارایی‌های ملموسی که برای تکمیل پروژه‌های ساخت‌وساز به آنها نیاز دارید، دوام نمی‌آورد. سعی کنید حداقل دو یا سه تا از موسسانی که با شما شریک می‌شوند مجموعه مهارت‌هایی را داشته باشند که این کارکردها را پوشش دهد.

۵) استفاده ضعیف از ذخایر مالی

استارت‌آپ‌هایی که ذخایر مالی قبلی خودشان را مصرف کرده‌اند، بدون اینکه به نتیجه خاصی برسند، برای درخواست تامین مالی مجدد شرایط سختی خواهند داشت. توجه داشته باشید که منظور لزوما رسیدن به نقطه سر به سر یا در مواردی، درآمدزایی نیست. اتفاق‌های بزرگ مالی که در سال‌های اخیر رخ داده، این قوانین را تغییر داده است. در چنین شرایطی موسسان سرمایه‌گذاران را مقصر می‌دانند، سرمایه‌گذاران مدیران عامل را سرزنش می‌کنند، مدیران عامل می‌گویند تقصیر واحد تحقیق و توسعه است و تحقیق و توسعه معتقد است محصول خوب است، اما بازار ظرفیت پذیرش آن را نداشته و مسوولان بازاریابی همه چیز را گردن رکود اقتصادی می‌اندازند.

۶) عدم مشارکت سرمایه‌گذاران اولیه در دوره‌های بعدی تامین سرمایه

اگر سرمایه‌گذارانی که قبلا در بنگاه شما سرمایه‌گذاری کرده‌اند دیگر تمایلی به این کار ندارند، با نشانه بدی مواجه هستید. اگر فکر می‌کنید دلیلی منطقی برای این کار وجود دارد، به‌جای اینکه بگذارید زمان بگذرد و همه چیز علیه شما تمام شود، در اقدامی پیشگیرانه به این موضوع رسیدگی کنید. استارت‌آپ‌هایی که کارشان گرفته و به ارزش قابل توجهی دست یافته‌اند، اگر از سرمایه‌گذاری مجدد سرمایه‌گذاران اصلی خود در دورهای بعدی سرمایه‌گذاری محروم شوند، در سال جدید دوران سختی خواهند داشت.  یک روش خوب برای جلوگیری از این اتفاق این است که گزارش‌های جزئی به‌روز شده برای سرمایه‌گذاران خود آماده کنید تا با مسائل هسته‌ای کسب‌وکارتان آشنا باشند. این کار حس اعتماد آنها را جلب می‌کند و باعث می‌شود ارتباط بیشتری با آنها برقرار کنید.

۷) عدم شناخت کافی از صنعت

صنعت خود را خوب بشناسید. تحقیقات بازار به تنهایی کافی نیست. باید در آن صنعت کار کنید و از کسانی که قبلا تجربه به‌دست آورده‌اند، چیزهای جدید یاد بگیرید. اگر فکر می‌کنید با خواندن یک کتاب یا مجله تخصصی می‌توانید به اطلاعات کافی در مورد صنعت‌‌تان برسید، سخت اشتباه می‌کنید. اگر ایده‌ای را دوست دارید، شغلی در آن حوزه به‌دست آورید، مدتی کار کنید، چیزهای جدید یاد بگیرید و بعد سراغ کسب‌وکار خودتان بروید.

منبع :  دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/82604