تنها چهار ماه دیگر به پایان دوره مدیریت ولیالله سیف، سکاندار ساختمان شیشهای میرداماد باقی مانده است.
در همین حال، برخی از کارشناسان میگویند با وجود اینکه رئیس کل فعلی بانک مرکزی سابقه طویلی در بحث بانکداری دارد اما تسلط او بانکداری تجاری است. در حالی که بانک مرکزی، بانک تجاری نیست. برخی از این کارشناسان، عملکرد رئیس فعلی بانک مرکزی را ضعیف ارزیابی کرده و تأکید میکنند که رئیس بانک مرکزی باید هم مسلط به زبان انگلیسی و هم آشنا به بانکداری بینالمللی باشد، نه آشنایی سطحی که در برخی کلاسها بوده باشد. این کارشناسان همچنین برخی از گزینههای پیشنهادی مطرحشده را فاقد صلاحیت لازم برای مدیریت بانک مرکزی میدانند و تأکید میکنند که برخی از این گزینهها حتی در مدت فعالیتشان نیز عملکرد قابلقبولی نداشتهاند. آنها با بیان اینکه اکنون فرصت آزمون و خطا نیست، تأکید میکنند: طبعا رئیس بانک مرکزی نمیتواند جوان ٢٥ یا ٣٠ سالهای باشد که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده بلکه فرد موردنظر باید فردی آشنا به امور اقتصادی و سیاسی کشور باشد.
تاکنون گزینههای زیادی برای جایگزینی رئیس کل بانک مرکزی مطرح شده است که شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی، هاشم بتشکن، مدیرعامل سابق بانک مسکن، مجید قاسمی، مدیرعامل بانک پاسارگاد و رئیس پیشین بانک مرکزی نیز از جمله آنها هستند. این در حالی است که هنوز منابع رسمی، این گزینهها را تأیید نکرده است. همچنین برخی اخبار حاکی از آن است که ولیالله سیف، پس از پایان مسئولیت ممکن است به عنوان سفیر ایران در استرالیا انتخاب شود. گمانهزنیها برای انتخاب رئیس جدید بانک مرکزی در حالی است که دیروز ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی درباره اظهارنظر محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس مبنی بر برکناریاش از سوی رئیسجمهور گفته است: شخصا از پیشنهاد ایشان و از اینکه رئیسجمهوری، فرد شایستهای را برای اداره بانک مرکزی انتخاب و منصوب کنند، استقبال میکنم؛ البته این حق طبیعی و اختیار قانونی ایشان است؛ اما از او سؤال میکنم شما که اقتصاد خوانده و کارشناس اقتصادی هستید، آیا معنا و مفهوم استقلال بانک مرکزی با اینگونه اظهارنظرها و درخواستها سازگار است؟ او در گفتوگو با «مهر» این توضیح را هم داد که نه تنها رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و سایر نمایندگان، بلکه هر شهروندی حق اظهارنظر درباره عملکرد و جابهجایی یک مسئول کشور را دارد، اما این رئیس دولت است که با ارزیابی عملکرد همکارانش، نسبت به تداوم یا عدم ادامه همکاری تصمیمگیری میکند.
بانک مرکزی، بانک تجاری نیست
حیدر مستخدمینحسینی، معاون اسبق وزارت اقتصاد و دارایی با بیان اینکه رئیس بانک مرکزی در وهله اول باید اقتصاد خوانده و در حوزه بانک کار کرده باشد و در مراحل بعد با تمام چارچوبهای علم اقتصاد روز آشنا باشد و کار اجرائی در حوزه اقتصادی انجام داده باشد، در گفتوگو با «شرق» میگوید: با وجود اینکه رئیس فعلی بانک مرکزی سابقه طویلی در بحث بانکداری دارد اما این سابقه از نوع بانکداری تجاری و نقطه مقابل بانک مرکزی است. در حالی که بانک مرکزی بانک تجاری نیست. این بانک مسئول سیاستهای پولی است و باید ارزش پول را حفظ و نظام مجموعه بانکها را مدیریت کند. او در همین حال با اشاره به اینکه رئیس فعلی بانک مرکزی، عملکرد قابل قبولی نداشته است، درباره گزینههای جایگزینی او میگوید: افرادی که به عنوان جایگزین مطرح شدهاند، هیچکدام توانمندی لازم را برای مدیریت بانک مرکزی ندارند. حتی در حوزه فعلی نیز ضعیف عمل کردهاند. مثلا در حوزه بازار سرمایه با مشکلات زیادی روبهرو هستیم و موانع بسیار جدی در این بازار وجود دارد. بنابراین وقتی فردی در این حوزه توانمندی ارتباط با محورهای اقتصادی را نداشته، چطور میتواند رئیس بانک مرکزی شود که مسئولیتش سیاستهای پولی است. ارز یکی از حوزههای بسیار مهم است و عدم سیاست بهموقع مشکلاتی را در این بازار ایجاد کرده است.
همچنین به نظر نمیرسد این افراد در حوزه بانکهای تجاری هم سابقهای داشته باشند. افرادی که ظاهرا مطرح هستند، قطعا رئیس بانک مرکزی نخواهند شد. مدیرعامل بانک، وزیر و معاون وزیر بودن دلیل مستحکمی نیست بلکه باید سوابق اجرائی را مدنظر قرار داد. او اضافه میکند: رئیس بانک مرکزی باید آشنا به بحث اقتصاد بینالملل باشد و بتواند با رؤسای بانکهای مرکزی دنیا تعامل برقرار کند. اکنون در شرایطی هستیم که باید ارتباط نزدیکی با بانکهای مرکزی دنیا برقرار کنیم. این در حالی است که متأسفانه رؤسای بانک مرکزی فعلی و قبلی تعاملی با بانکهای دنیا نداشتند. بانک مرکزی فقط بحث درونی نیست. بلکه مسئولیت تراز و پرداختها و ساماندهی تجارت بینالملل را هم دارد. این حوزهها ارتباط با شبکههای بانکداری بینالمللی و بانکهای مرکزی دنیا را میطلبد. افراد مطرحشده توانمندی لازم را ندارند؛ ضمن اینکه هنوز به طور جدی اسامی آنها شنیده نشده است. اما میتوان از وجود مدیران موفقی که پیش از این رئیس بانک مرکزی بودهاند و در شرایط سخت فعالیت کردهاند، استفاده کرد. یکی از افراد مطرحشده سابقه مدیریت در بانک مسکن را داشته است در حالی که هماکنون این بانک از کمبود منابع رنج میبرد. اکنون فرصت آزمون و خطا نیست. بنابراین باید از نیروهایی که تجربههای اجرائی اقتصادی دارند، قدرت تصمیمگیری را در مجلس طی کردهاند، مراتب مدیریت اقتصادی را داشتهاند و از ویژگیهای رئیس بانک مرکزی هم برخوردار بودهاند، استفاده کرد.
رئیس کل نمیتواند جوان ٢٥ یا ٣٠ساله باشد
احمد حاتمییزد، کارشناس ارشد بانکداری، نیز با بیان اینکه رئیس کل بانک مرکزی باید هم تحصیلاتش مرتبط باشد و هم مسلط به زبان انگلیسی باشد، به «شرق» میگوید: رئیس بانک مرکزی باید به بانکداری بینالمللی آشنا باشد؛ نه به طور سطحی که در برخی کلاسها با آن آشنا شده باشد. علاوهبراین باید در امور بینالملل بانکی تجربه درخورتوجهی داشته باشد. هرچند سطح دانش بانکداری بینالملل در ایران خیلی بالا نیست؛ اما باید از بهترینها استفاده و از حضور افراد متوسط پرهیز شود. او اضافه میکند: طبعا رئیس بانک مرکزی نمیتواند جوان ٢٥ یا ٣٠سالهای باشد که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده است. تحصیلات برای این امر بهتنهایی کافی نیست. رئیس بانک مرکزی باید فردی باشد که به امور اقتصادی و سیاسی کشور آشنا باشد.
بنابراین به نظر نمیرسد هیچکدام از افراد مطرحشده چنین تجربه و اشرافی را به مسائل بانکداری بینالمللی داشته باشند. او به گزینههای مطرح دیگر اشاره میکند و میگوید: دکتر احمد عزیزی یکی از این گزینههای مناسب برای رئیس بانک مرکزی است. او ١٥ سال رئیس بانک ملی لندن بوده است؛ یعنی ١٥ سال تجربه بانکی در لندن را دارد. علاوهبراین معاون ارزی نوربخش، رئیس اسبق بانک مرکزی بوده است و اقتصاد ایران را بهخوبی میشناسد. چندین سال معاون سازمان برنامه بوده است؛ بنابراین او یکی از گزینههای مناسب برای رئیس کل بانک مرکزی است؛ همچنین دکتر مجرد، گزینه مطرح دیگری است. نزدیک هشت سال معاون ارزی بانک مرکزی و ١٠ سال نماینده ایران در صندوق بینالمللی پول بوده است. افرادی در این قد و قواره بهتر میتوانند بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شوند. شاید افراد دیگری هم باشند که تجربه بانکداری بینالمللی و دانش بانکی خوبی داشته باشند؛ اما چنین افرادی انگشتشمارند.
همسویی در تیم بانک مرکزی
علی خورسندیان، کارشناس بانکی، نیز در این گفتوگو میگوید تجربه کافی در مسائل ارزی، پولی، بانکی و فردی و اینکه بتوان سیاستهای پولی را بهخوبی در موضوع سیاستهای مالی مدیریت کرد، جزء ویژگیهای عمومی برای هر فردی است که میخواهد بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شود؛ اما نکته مهمی که مطرح میشود، این است که معمولا یک فرد حتی اگر از نظر تخصصی خیلی قوی و در سمتی مثل ریاست بانک مرکزی یا سمتهای اقتصادی یا مدیریت ارشد کشور باشد، بهتنهایی نمیتواند مسیر مدنظر را طی کند. به نظر میرسد مهمتر از ویژگی فردی که از اهمیت زیادی هم برخوردار است، تیم همراه و همسو است و یک نفر از اعضای تیم میتواند رئیس بانک مرکزی باشد. هر فردی با هر ویژگی حتما میتواند مدیر شود؛ اما اگر قرار است بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شود، باید تمامیت این تیم را با هدف و سیاست مشترک و انسجام هدایت کند و بتواند هم سیاستگذاری کند و هم آنجا که لازم است، اجرا و آنجا که ضرورت دارد، نظارت کنند. همسویی در تیم اهمیت زیادی دارد. حال اگر در این تیم فردی باشد که این ویژگیها را داشته باشد، بهتر میتوان موضوع را پیش برد.
رئیس کل، اقتصاددان باشد، نه دکترای حسابداری
ابراهیم درویشی، معاون اسبق بانک مرکزی، نیز معتقد است رئیس بانک مرکزی باید اقتصاددان باشد، نه دکترای حسابداری و به علم روز اقتصاد مسلط باشد. البته اگر فرد مدنظر اقتصاددان هم نباشد، باید زیرمجموعهای قوی داشته باشد. این در حالی است که متأسفانه هماکنون نه زیرمجموعه قوی در بانک مرکزی دیدهایم و نه رئیس کل قویتری؛ بنابراین این بار برای ریاست جدید بانک مرکزی باید رئیس توانمندی انتخاب شود. به نظر میرسد برخی افراد مطرحشده مناسب باشند؛ اما با برخی دیگر از این افراد آشنایی چندانی ندارم.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/84182