eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 84679  
تاریخ انتشار: 8 اردیبهشت 1397
print

اگر کار از دست خارج شود..

نزدیک 40 سال از حمله صدام به ایران می‌گذرد. تأثیر این حمله را بر «۱» حرکت مهاجرتی مردم درون و برون کشور، «۲» اقتصاد ملی و «۳» هزینه‌های بازسازی شهرها و روستاهای تخریب‌شده دیده‌ایم.

ایران به‌دلیل محاصره اقتصادی تحمیل‌شده از سوی غرب به‌ویژه آمریکا، بیشتر هزینه‌های بازسازی را از جیب بودجه خود پرداخته است. بگذریم از مصائب بی‌خانمانی مردم در دوران بازسازی. نگارنده نقش مهمی در برآورد خسارات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ایفا کرده و گزارش نهایی آن را هم به دستور سازمان برنامه وقت تهیه کردم که برای استفاده مجامع بین‌المللی به انگلیسی هم برگردانده شد. محاسبه سرانگشتی هزینه‌های بازسازی - از تخریب کامل هر شهر یا روستا تا بازسازی آن - کار مشکلی نیست. به زبان ساده، می‌توان هزینه را برای یک شهر با درنظرگرفتن بازسازی سیستم‌ها و شبکه‌های زیربنایی و روبنایی و آماده‌سازی آن برای اسکان حساب کرد . آن را به‌صورت فنی برای همه مناطق جنگ‌‌زده بسط داد تا کل هزینه بازسازی به دست آید. تأثیر این هزینه‌ها بر اقتصاد کشور مانند تأثیر توفان و خشک‌سالی بر منابع آب کشور است. خشک‌سالی امسال اشک مسئولان ایران را درآورده است. این هزینه‌ها را از کل امکانات اقتصادی کشور برای آبادانی در شرایط عادی کسر کنید، خواهید دید نه‌تنها چیزی باقی نمی‌ماند بلکه بدهکار هم می‌شویم. اکنون به کشورهای تخریب‌شده در منطقه - به‌ویژه سوریه و یمن – بنگرید؛ این کشورها نیز به‌دلیل محاصره‌شدن از سوی زورمندان بین‌المللی و نایبان منطقه‌ای آنها دچار فقر اقتصادی بوده و هستند. بازسازی آنها آرزوی کشورهای محاصره‌کننده است. بازسازی خرابی‌ها بهترین بازار کار را برای شرکت‌های اروپایی و منطقه‌ای آن‌هم برای یک دوره کامل 30، 40 ساله فراهم می‌کند. برای ما ایرانیان، یک راه برخورد با رویدادهای ضد ایرانی این است که فکر کنیم آنچه از شهر و روستا و صنایع و سیستم‌های زیربنایی و روبنایی درحال‌حاضر در ایران داریم حاصل اقدامات بازسازی پس از یک جنگ خانمان‌سوز با همان کشورهایی است که سوریه یا یمن را به‌صورت کنونی تخریب کرده‌اند. باید از آنچه داریم محافظت کنیم و راه‌های دیپلماتیک و ظرفیت‌ها را فعال‌تر کنیم. از برخی بی‌احتیاطی‌ها می‌توان پیشگیری کرد.

ایران که داوطلب تنش بالا نیست پس می‌توان از این پیشامد پرهیز کرد. بخشی از این پیشگیری، در رفتار خودمان است. پرهیز از دادن بهانه‌ به دست مهاجم یا مهاجمان بالقوه یکی از این راهکارهاست. قدرت‌های جهانی که در جنگ‌های جهانی اول و دوم و حتی پیش از آن، بخش‌هایی از ایران را تجزیه کردند. آنها هنوز رفتار خود را تغییر نداده‌اند. در تهاجم‌های بین‌المللی الزاما ابزار تهاجم و دفاعی به کار نمی‌رود. گاهی اوقات بیان مواضع غیرضروری زمینه پیروزی یک طرف را آن‌هم به‌صورت مفت‌و‌مجانی فراهم می‌کند. دراین‌باره دو نمونه را که مربوط به ایران است در اینجا می‌آورم: نخستین نمونه درباره لشکرکشی نادرشاه به هندوستان است. در سال ۱۱۲۶ و شب آخری که نادرشاه با اردوی خود در قوچان به استراحت پرداخت، به‌دلیل حالتی عصبی که از کشتن نزدیکانش و سوءظن به اطرافیان خود دچارش شده بود، تصمیم گرفت چند نفر از همراهانش را در اردو بکشد. این تصمیم را با یکی از سردارانش در میان گذاشت، موضوع لو رفت و چند نفر از کسانی که در معرض اتهامش بودند، همان شب نادر را در چادر خود کشتند. با یک حرکت ساده و حرف بی‌جا، دودمان نادری بر باد رفت. نمونه مشابه دیگر در سال ۱۱۷۶ در زمان محاصره شهر شوشا یا شیشه در قفقاز توسط آقامحمدخان قاجار بود. آقامحمدخان پس از محاصره شهر و نصب توپ‌های خود در اطراف آن دست به رجزخوانی زد. پیامی به این شکل برای حاکم شهر نوشت و آن را با تیر کمان به داخل شهر فرستاد: «ز منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارد/ تو ابلهانه گرفتی میان شیشه قرار». حاکم شهر هم پاسخی به این شرح برای او فرستاد:  «گر نگهدار من آنست که من می‌دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد». همان شب آقامحمدخان به دلایل شخصی چند نفر از گماشتگان خود را به مرگ تهدید کرد. آنها از ترس جان در نیمه شب او را کشتند.هیچ‌یک از این دو رویداد ناشی از برتری سلاح جنگی یا اراده این دو شاه یا حتی قابل پیش‌بینی نبود. هر دو حاصل بی‌احتیاطی در حرف‌زدن و تهدیدکردن بود. برخی تریبون‌ها و رسانه‌ها در داخل، در این دو هنر، دست هر دوی آنها را از پشت بسته‌اند. امروز آمریکایی‌ها، فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها و نوکران منطقه‌ای آنها در آسیای جنوب غربی برای تحریک ایران، بلبل‌زبانی می‌کنند و چهره‌هایی که بلافاصله به آنها پاسخ‌های سنگین می‌دهند یکی، دو تا نیستند. داستان سر دراز دارد. نگارنده به‌واسطه تجربیات سالیان سال خود در ایران و ایالات متحده، نگران دقت‌نداشتن محاسبات داخلی است. یک رویداد ناخواسته ممکن است همه‌چیز را به هم بزند. سکوت و خویشتن‌داری و نداشتن تزلزل به استقامت انسان بیشتر کمک می‌کند تا واکنش‌نشان‌دادن به هر اتهامی که بازیگران بین‌المللی در جهت منافعشان می‌زنند. به احتمال زیاد آنهایی که مورد تهدید مسئولان قرار می‌گیرند از گزینه‌های ایران هم باخبرند. اگر نمی‌دانستند، آن 500 نفر و سران کشورهای اروپایی به ترامپ توصیه نمی‌کردند که در برجام بماند.

منبع :  شرق

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/84679