eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 86356  
تاریخ انتشار: 10 خرداد 1397
print

شورش آمریکای ترامپ علیه نظام بین الملل

آمریکا چهار دهه تلاش کرد جمهوری اسلامی ایران را در عرصه بین المللی کشوری غیرمتعارف و ساختارشکن معرفی کند، حال آنکه امروز این کشور با خروج از توافقات و پیمان های بین المللی عملا علیه نظام بین الملل شورش کرده است.

ایالات متحده آمریکا با خروج از برجام در هجدهم اردیبهشت (هشتم ماه می)، گذشته از ابعاد حقوقی نقض آشکار یک توافق بین المللی منضم به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، از نظر سیاسی هم شرایط جدیدی درعرصه بین الملل رقم زده است؛ شرایطی که البته از زمان راهیابی ترامپ به کاخ سفید با اقداماتی همچون خروج از پیمان آب و هوایی پاریس و خروج از توافق «تی. پی. پی.» یا پیمان مشارکت ترانس- پاسیفیک آغاز شده است.

اینکه سیاست «اول آمریکای» ترامپ چه آورده هایی در کوتاه مدت برای آمریکا به همراه داشته است احتمالا در انتخابات میان دوره ای کنگره این کشور در ماه نوامبر مشخص خواهد شد ولی این سیاست یک چرخش اساسی در سیاست خارجی آمریکا در دهه های اخیر محسوب می شود؛ سیاستی که بعد از جنگ جهانی دوم در قالب طرح های حمایتی همچون طرح مارشال نفوذ آمریکا از نقاط مختلف جهان را به همراه داشته وعملا رهبری آمریکا در عرصه بین الملل را تثبیت کرده است.

اظهارات گاه و بیگاه ترامپ مبنی بر اینکه متحدان آمریکا باید هزینه های تامین امنیت خود توسط آمریکا را پرداخت کنند، شاید در یک رویکرد پروژه محور و از نگاه یک تاجر واجد سودهایی برای اقتصاد آمریکا باشد اما این رویه مبتنی بر یک رویکرد بلندمدت و دیدگاه استراتژیک نخواهد بود؛ چراکه این سیاست خواه ناخواه باعث می شود متحدان آمریکا با محاسبه سود و زیان های همکاری با ترامپ در سیاست های کلان خود تجدیدنظر کنند.

شاید بتوان خروج آمریکا از برجام را نقطه اوج یک جانبه گرایی ترامپ و بی اعتنایی وی به متحدان سنتی خود ارزیابی کرد کمااینکه با وجود درخواست های مکرر رهبران آلمان، فرانسه و انگلیس برای عدم خروج آمریکا از برجام، ترامپ در نهایت ترجیح داد به توصیه های نتانیاهو و بن سلمان گوش کند و یکی از دستاوردهای جامعه بین الملل در نظام عدم اشاعه را در معرض تهدید و نابودی قرار دهد.

این اقدام در حالی صورت گرفت که اروپایی ها به علت نزدیک بودن جغرافیایی به غرب آسیا خوب می دانند که آتش هر جنگی در خاورمیانه روشن شود به هر حال شعله های آن به اروپا هم خواهد رسید چنانکه طی سال های اخیر اروپایی ها از بابت بحران تروریسم و افراطی گری در منطقه خاورمیانه کم آسیب ندیده اند.

با این حال آمریکا در کارزار گسترده ای که علیه برجام، ایران، نظام عدم اشاعه و امنیت بین الملل تدارک دیده است از همه ابزارهای در اختیار خود بهره برداری می کند؛ در این راستا می توان به سیاست های اعلامی لهستان مبنی بر خروج از برجام اشاره کرد که آمریکا آن را در قالب اروپای جوان از کشورهایی همچون آلمان، فرانسه و ایتالیا جدا می کند.

نکته قابل تامل در این بین بازگشت تحریم های هسته ای ایران از سوی ایالات متحده آمریکاست؛ تحریم هایی که در قالب «ناگزیرسازی» بنگاه ها و شرکت های اقتصادی اروپایی به انتخاب بین ایران یا آمریکا، عملا منجر به بسط حاکمیت آمریکا به ورای مرزهای خود و ورود آن به حیطه حاکمیت دیگر کشورهای جهان و ازجمله اروپایی ها می شود. در صورتی که اگر اروپایی ها امروز در قبال این سیاست سکوت کنند معلوم نیست ترامپ در آینده درخواست های دیگری از این جنس نداشته باشد و حاکمیت و استقلال اروپایی ها را در مقطعی دیگر تهدید نکند.

ترامپ و تیم همکاران وی تصور می کردند با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم های هسته ای جمهوری اسلامی، ایران هم بی محابا از این توافق خارج شده و عملا تشدید سیاست های خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم شود؛ با این حال جمهوری اسلامی ایران با پرهیز از هرگونه رفتار هیجانی به دیپلماسی فرصت داد.

آمریکا و رژیم صهیونیستی در سال های گذشته بسیار تلاش کرده اند ایران را نظامی غیرمتعارف و ساختارشکن معرفی کنند با این حال امروز این آمریکا است که با بی اعتنایی به جامعه بین الملل ساختارهای حاکم را به چالش می کشد.
جمهوری اسلامی ایران بعد از اجرایی شدن برجام به گواهی یازده گزارش بین المللی انرژی اتمی کاملا به تعهدات خود پایبند بوده است که در همین سیاست اصولی و منطقی جمهوری اسلامی ایران در جبهه بندی بازیگران عمده جهانی به نفع ماندگاری برجام و تضمین منافع اقتصادی ایران از این توافق نمود یافته است.

فرایند تصمیم گیری متشکل از سه مولفه فردی، ملی و بین المللی است و سه مولفه فوق در صورت هم افزایی می تواند نتایج مطلوب را به همراه داشته باشد؛ در فرازهایی از تاریخ معاصر کشورمان همچون غائله آذربایجان با استفاده درست از مولفه بین الملل، تمامیت ارضی ایران به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان منافع ملی حفظ شده است. با این حال طی سال های اخیر دستگاه دیپلماسی در پرونده هسته ای توانست با درک درست از شرایط نظام بین الملل و استفاده از این مولفه گام های بلندی برای تامین منافع ملی ایران بردارد.

مختومه شدن ابعاد احتمالی نظامی پرونده هسته ای ایران تحت عنوان پی. ام. دی. به عنوان رکن اصلی بهانه جویی های آمریکا علیه ایران و رفع سایه تهدیدآمیز6 قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد نتیجه تلاش های دیپلمات های کشورمان در این راستا بوده است.

با خروج آمریکا از برجام، فصل تازه و در عین حال نفس گیری از دیپلماسی کشورمان آغاز شده است؛ با این حال دیپلمات های ایرانی نشان داده اند در صورت حمایت از جبهه داخلی و داشتن ابزارهای مورد نیاز توان بهره گیری از ظرفیت های نظام بین الملل برای تامین منافع ملی کشور را دارند.

منبع :  ایرنا

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/86356