یکی از مشکلاتی که حدود چند دهه است دولتهای مختلف با آن دستوپنجه نرم میکنند، اقتصاد تکمحصولی است. با اینکه معمولا نامزدهای ریاستجمهوری در زمان مبارزات انتخاباتی وعده ایجاد تغییر در مدیریت اقتصاد را میدهند، اما همچنان ما شاهد این موضوع هستیم که بیشتر درآمدهای کشور از طریق فروش نفت به مشتریهای سنتی به دست میآید.
اما چه باید کرد؟ ما کشوری هستیم سرشار از منابع متعدد صنعتی و معدنی، با این حال به نظر میرسد بحران اصلی ریشه در مدیریت دارد و مسئولان دولتی معمولا اولویت خاصی برای اجرای برنامهها در نظر نمیگیرند، اما برای نیل به اهداف رشد و توسعه اقتصادی پایدار در کشور، نیازمند استفاده بهینه از فرصتها و همچنین شناسایی، اولویتبندی و حل مسائل و مشکلات هستیم. دراینباره به نظر میرسد بزرگترین مشکل مربوط به شناخت و مسالهشناسی بوده و به دنبال آن اولویتبندی مسائل نیز بهدرستی انجام نمیشود. شناخت مشکلات تابعی از گفتمان کلان اقتصادی هر کشوری است، به صورتی که اگر گفتمان کلان، اقتصاد دولتی باشد بهتبع آن مهمترین موانع اقتصاد دولتی، مسالههای آن اقتصاد تلقی میشود و اگر گفتمان کلان اقتصادی، اقتصاد بازار باشد، مهمترین موانع آن مساله اقتصاد بازار است. هرچند دراین بین اقتصادهای تلفیقی همانند اقتصاد ایران که ترکیبی از اقتصاد دولتی، بازاری و رانتی است نیز وجود دارد. مشکل این اقتصادهای ترکیبی تعارض نیروهای اقتصادی است که منجر به فرسایش اقتصادی کشور میشود. به نحوی که گاهی مسائل با اولویت پایینتر جای مسائل مهم و اصلی را گرفته و با اولویتهای بالا مطرح شده و بهتبع آن مسائل اصلی کشور در اولویتهای بعدی قرار میگیرند و اولویتبندی مسائل در حوزههای مختلف با خلل روبهرو میشود. در نتیجه منابع و انرژی مدیریتی کشور صرف مسائل و مشکلات با اولویت پایینتر میشود و استفاده بهینه از آن به عمل نیامده و کشور به اهداف موردنظر نائل نمیشود. از سوی دیگر امروزه شاهدیم بسیاری از مسائل کشور در حوزههای گوناگون و به اشکال مختلف بیان و توصیف شده و کمتر به دنبال راهحل و اقدام برای حل مسائل با نگاه مجموعهنگری میشود. دراینباره باید در نظر داشت که تنها بیان و توصیف مسائل و مشکلات موجب مرتفعشدن آن مسائل نمیشود، بلکه نیازمند برنامهریزی و اقدام و عمل در این حوزهها هستیم. در کشور به دلیل ضعف ساختارها و ابزارهای لازم، موتور محرک رشد اقتصادی بیشتر تابع عوامل بیرونی از قبیل درآمدهای نفتی و هزینههای دولتی است تا عوامل درونی همچون توسعه فناوری و نیروی انسانی که این امر مانع اصلی رشد اقتصادی پایدار در سالهای گذشته در کشور بوده است، درحالیکه برای نیل به رشد اقتصادی بالا و پایدار باید به هر دوی این عوامل توجه کرد. همچنین، فقدان سیستم منسجم و منظم ارزیابی عملکرد مدیران منجر به سوءمدیریتهای فراوان در سطوح مختلف در کشور شده که باعث استفاده نکردن بهینه از منابع و از بین رفتن منابع کشور شده است. امروزه با سوءمدیریتها در مصرف منابع کشور هیچگونه برخورد جدی صورت نمیگیرد، اما با برخی مسائل که تاثیر منفی بر اقتصاد، فرهنگ و زندگی اجتماعی ندارند بدترین برخوردها صورت میگیرد که این امر منجر به سرمایهسوزی میشود.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/88308