روز گذشته معاون وزیر رفاه، اطلاعاتی از میزان فقر مطلق و نسبی جمعیت ایران ارائه کرد. آنطور که احمد میدری میگوید، براساس آمار سازمانهای جهانی چهار درصد و براساس آمارهای داخلی دو درصد از کل جمعیت ایران در فقر مطلق قرار دارند و 33 درصد از کل جامعه ایرانی به فقر نسبی مبتلا هستند.
این اظهارنظر در حالی صورت میگیرد که سال گذشته، حسین راغفر، اقتصاددان اعلام کرده بود که بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند. او همچنین اشاره کرده بود که منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره 700 هزار تومان است، این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامینکننده غذایشان نیست. درحال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچکتر شده و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است. در علم اقتصاد به دو نوع فقر اشاره شده است؛ فقر مطلق و فقر نسبی. به طور کلی، مفهوم فقر به میزان دسترسی افراد به منابع مورد نیاز برای برآوردن نیازهایشان برمیگردد. اگر کسی نتواند پایینترین سطح نیاز به خوراک، پوشاک، آب و سرپناهی برای زندگی را تامین کند و از آن محروم باشد، فقیر مطلق نامیده میشود. نوع دوم فقر، فقر نسبی است که معنای عامتری را شامل میشود. در این نوع فقر، فرد توانایی برآوردن نیازهای اولیه خود را دارد، اما نسبت به سایر افراد توانایی تامین سایر نیازهای خود را به دلیل محدودیت مالی ندارد. کارشناسان معتقدند درآمد سرشار حاصل از فروش نفت باید به مقوله کاهش فقر اختصاص پیدا کند و درحالی که در مورد روش هزینه کردن پول نفت برای این پدیده اختلاف نظر وجود دارد، نباید درباره اصل این موضوع که منابع به این هدف اختصاص یابد، اختلاف دیدگاهی وجود داشته باشد. افزون بر این کارشناسان نقش نهادهای مدنی را در برطرفکردن فقر بسیار مهم ارزیابی میکنند و معتقدند آنها باید به طور ویژه روی این مساله کار کنند.
2 درصد مبتلا به فقر مطلق
معاون وزیر رفاه گفت: به اعتقاد نهادهای جهانی شمار افرادی که فقیران مطلق هستند در ایران چهار درصد کل جمعیت است، اما به باور ما این رقم دو درصد است؛ یعنی دو درصد(حدود 6/1 میلیون نفر) هستند که درآمدشان تکافوی خرید غذا را نمیکند. به گزارش فارس، احمد میدری افزود: بحث این است که خط فقر در ایران با کدام شاخصها باید اندازهگیری شود. انواع معیارهای قابل اعتنا برای اندازهگیری فقر وجود دارد و یکی از مهمترین معیارهای قابل لمس در ایران برای اندازهگیری خط فقر و در نتیجه شمار فقیران اندازه درآمد است. به این معنی که در ایران شماری از افراد درآمدشان به اندازهای ناچیز است که تکافوی تامین تغذیهای آنها را نمیکند. او ادامه داد: به اعتقاد نهادهای جهانی شمار این افراد که فقیران مطلق هستند در ایران چهار درصد کل جمعیت است، اما به باور ما این رقم دو درصد است و این دو درصدند که درآمدشان تکافوی خرید غذا را نمیکند گروهی افراد هستند که به فقر نسبی مبتلا هستند و آنها درآمدشان به اندازهای نیست که حداقلهای بهداشت و درمان، آموزش و سایر امور زیربنایی را بتوانند خریداری کنند. حداکثر عددی که من شنیدهام این است که این گروه 33 درصد کل جامعه ایرانی است. میدری تاکید کرد: در ایران اندازهگیری خط فقر مطلق تا سطح استانها را اندازهگیری میکنند و به شهرستانها نمیرسد و باید اطلاعات این مقوله به سطح شهرستانها برسد و خط فقر شهرستانها استخراج و نتیجهگیری شود. ممکن است در شهرستانهایی درآمد یک میلیون تومان در ماه به دلیل اینکه ساکنان دارای خانه شخصی هستند و هزینههای جانبی مثل حمل و نقل و تفریح گران ندارند برایشان مناسب باشد، اما در تهران حتی درآمد 5/2 میلیون تومان در ماه نیز تکافو نکند.
نقش دولت و نهادهای مدنی چیست؟
معاون رفاهی وزیر رفاه در مورد نقش دولت در برطرف کردن فقر گفت: نباید گریبان دولت را رها کرد و باید از دولتهای ایران خواست نقش کامل در این باره داشته باشند. دولتها درآمد سرشاری از فروش نفت به خارج دارند و این درآمدی است که به همه ایرانیان تعلق دارد و بنابراین باید آن را به برطرف کردن یا کاهش فقر اختصاص دهیم. شاید در روش هزینه کردن پول نفت برای برطرف کردن و کاهش دامنه فقر اختلاف داشته باشیم، اما نباید درباره اینکه منابع به این مقوله اختصاص داده شود، اختلاف دیدگاه وجود داشته باشد. به این مساله توجه کنیم که اگر درآمد حاصل از صادرات نفت در این محل هزینه نشود در کجا و برای چه کاری هزینه میشود. میدری گفت: اینکه شهروندان ایرانی با قیمتهای مناسب به آب شرب قابل مصرف و ناآلوده دسترسی داشته باشند، حق آنهاست، اما وقتی دولت میخواهد در این مقوله هزینه کند دست و پایش میلرزد، درصورتی که برای پرداخت کمک به بنگاهها هرگز تردید نمیکند. او ادامه داد: روشنفکر ایرانی باید روی این مقولات کار کند. روشنفکران و نهادهای مدنی باید روی برخی فعالیتها متمرکز شوند. به طور مثال، باید درباره اینکه مناقصهها در شهرداریها چگونه برگزار میشود متمرکز شد یا روی این موضوع کار کرد که لازم است در راستای توسعه درمان برای گروههای کمدرآمد سرمایهگذاری شود. اگر روی این مسائل که شمار آنها کم هم نیست کار نکنیم و گفتوگو نکنیم، به جایی نمیرسیم.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/88337