eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 88939  
تاریخ انتشار: 2 مرداد 1397
print

خوب و بد پول ارزان

جنگ ارزی تنها وابسته به تعرفه‌های افراطی نیست، ارزش پول کشورها نیز از جنگ‌افزار‌های مسیرساز است. کاهش ارزش پول یک کشور، به او مزیت تجاری می‌دهد و از این رو اقتصاد جهان بارها جنگ‌های ارزی را به خود دیده است. از زمانی که کشورها نظام «استاندارد طلا» را کنار گذاشتند و نرخ‌های شناور را ممکن کردند، دستکاری‌های بسیاری در ارزش پول‌ها ثبت شده است.

این روزها جنگ ارزی، گرچه نه به داغی جنگ تجاری، اما همسو با آن پیش می‌رود در حالی که دست کم در حال حاضر هیچ چشم‌اندازی برای پایان آن در کوتاه‌مدت نیست. در این میان، پرسش مهم این است که کاهش ارزش پول ملی علاوه بر خوبی‌ها، چه بدی‌هایی دارد؟ چرا با وجود خطرات، دستکاری ارزش پول ادامه می‌یابد؟ آیا هر کشور کاهنده ارزش ارز، دارای اقتصادی ضعیف است؟

دانسته و ندانسته

کاهش ارزش پول، همیشه عمدی نیست. عوامل بنیادی اقتصاد، نرخ‌های بهره، بی‌ثباتی سیاسی، ریسک‌گریزی در میان سرمایه‌گذاران و... همه می‌توانند بر ارزش پول اثرگذار باشند. کشورهایی با شاخص‌های بنیادی ضعیف از قبیل نرخ بالای تورم عمدتا پول‌های ضعیف یا در حال ضعف دارند. تفاوت کاهش ارزش برای سود بردن در تجارت با کاهش ناخواسته از سر ضعف آشکار است. کاهش ارزش ارز اگر منظم و تدریجی باشد، توانایی رقابت صادرات یک کشور را ارتقا می‌دهد و ممکن است در طول زمان کسری تجاری آن کشور را هم بهبود بخشد، گرچه خطراتی نیز به دنبال دارد. با این حال، کاهش ارزش قابل توجه و ناگهانی پول امر دیگری است که می‌تواند سرمایه‌گذاران خارجی و حتی داخلی را بترساند. دلیل این ترس، احتمال کاهش بیشتر و بیشتر ارزش پول در چنین شرایطی است. خود این ترس باعث خروج سرمایه از کشور می‌شود و فشار بیشتری بر ارزش پول وارد می‌کند.

سیاست پولی تسهیلی که عرضه پول را با کاهش نرخ‌های بهره افزایش می‌دهد و همچنین تورم، دو دلیل عمده کاهش ارزش پول هستند. تورم از یک مسیر دیگر نیز ارزش پول را کاهش می‌دهد. تورم هزینه صادرات را افزایش می‌دهد و به این ترتیب، قدرت رقابت صادرات کشور را کاهش می‌دهد، امری که منجر به کسری بودجه و در نهایت کاهش ارزش پول می‌شود.

مثلث سود

آدام هایس، تحلیلگر بازارهای مالی برای کاهش برنامه‌ریزی شده ارزش پول، سه دلیل عمده را ذکر می‌کند. افزایش صادرات مهم‌ترین دلیل کاهش تعمدی ارزش پول است. در بازارهای جهانی، اجناس یک کشور باید با همتایان دیگر کشورها رقابت کنند. به عنوان مثال، خودروسازان امریکا باید با خودروسازان اروپا و ژاپن به رقابت بپردازند. اگر ارزش یورو مقابل دلار کاهش یابد، قیمت خودروهای اروپایی فروخته شده در امریکا، به دلار، کمتر می‌شود. از سوی دیگر، یک ارز پرارزش‌تر صادرات را برای خرید در بازارهای خارجی به نسبت گران‌تر می‌کند. به عبارت دیگر، صادرکننده در بازار جهانی قدرت رقابت بیشتری می‌گیرد. صادرات وقتی تقویت می‌شود که واردات تضعیف شود. با این حال، دولتی که با چنین هدفی دست به تضعیف پول ملی خود می‌زند به دو دلیل باید محتاط باشد. اول اینکه با افزایش تقاضا برای اقلام صادراتی یک کشور در جهان، قیمت این اقلام افزایش می‌یابد، امری که اثر اولیه کاهش ارزش را خنثی می‌کند. مساله دوم این است که وقتی دیگر کشورها این اثر را می‌بینند، تشویق می‌شوند که ارزش ارزهای خود را کاهش دهند. این روند تبدیل به مقابله به مثل و جنگ ارزی می‌شود که دست آخر باعث تورم افسارگسیخته می‌شود. دومین دلیل عمده برای کاهش عمدی ارزش پول که پیامد مستقیم دلیل نخست است، کاهش کسری تجاری است. با کاهش ارزش پول، صادرات افزایش و واردات کاهش خواهد یافت و این امر تراز پرداخت‌ها را بهبود می‌بخشد و کسری تجاری را کاهش می‌دهد.

کسری پایدار این روزها نامعمول نیست چنانکه ایالات متحده و کشورهای بسیار دیگری سال به سال شاهد عدم توازن پایدار می‌مانند، ‌اما تراز تجاری مثبت در هر حال امیدبخش است. سومین دلیل مهم برای کاهش ارزش پول ملی، داشتن بدهی بالای حاکمیت است. کاهش ارزش پول می‌تواند بدهی‌های داخلی را کاهش دهد. به عنوان مثال دولتی را فرض کنید که باید هر ماه یک میلیون دلار به عنوان سود وام بپردازد. اگر همان یک میلیون دلار بدهی ملی ارزش کمتری داشته باشد، پرداخت آن راحت‌تر خواهد شد. در این مثال اگر ارزش پول به نصف برسد و ذخایر دولت به دلار باشد، آن بدهی میلیون دلاری تنها ٥٠٠ هزار دلار خواهد شد. البته شبکه پیچیده وام‌دهی کشورها به یکدیگر می‌تواند در چنین سناریویی هم باعث جنگ ارزی شود. در مجموع می‌توان گفت که کاهش ارزش پول اگر از سر ضعف اقتصادی و ناگهانی نباشد، فوایدی چون افزایش صادرات، کاهش کسری تجاری و کاهش هزینه قرض دولت را در پی خواهد داشت. با این حال، حتی در اقتصادهایی که به صورت برنامه‌ریزی شده این کار را انجام می‌دهند، خطراتی پیش روی سیاستگذاران قرار دارد. چنین روش‌هایی باعث ایجاد نااطمینانی در بازارهای جهانی شده و می‌توانند به رکود، جنگ ارزی یا تزلزل روند ارزش همان پول تحت مدیریت منجر شوند. کوتاه اینکه، کاهش ارزش تعمدی پول می‌تواند بیشتر آسیب زننده باشد تا سودرسان.

مورد عجیب چین

وقتی سخن از زیان‌های کاهش عمدی ارزش پول به میان می‌آید، نخستین کشوری که از ذهن می‌گذرد، چین است. این روزها چین که درگیر جنگ تجاری با امریکاست، جنگِ- کمی سرد شده- ارزی را هم ادامه می‌دهد. چین بارها و بارها متهم شده که برای بهبود اقتصاد خود، ارزش یوان را کاهش داده و پکن بارها و بارها این اتهام را رد کرده است. اگر کاهش ارزش یوان پتانسیل خطرناک بودن برای اقتصاد چین و جهان را دارد، چرا سیاستگذاران چینی به این کار ادامه می‌دهند؟چین اولا همیشه پس از مطالعه فراوان وزن سود و زیان چنین می‌کند و ثانیا از این ابزار در کنار دیگر ابزارها استفاده می‌کند. همچنین چین کمونیست بسیار محتاطانه قدم برمی‌دارد تا اقتصاد جهان را به گونه‌ای متاثر نکند که سرمایه‌داری دولتی خودش دچار تشویش شود. چین در سال ٢٠١٥ میلادی با کاهش مکرر ارزش یوان، سرمایه داران را وحشت زده کرد، اما در حدود یک ماه گذشته توانست با کاهش تدریجی، بدون ترساندن بازارها و فعالان اقتصادی، از مزایای یوان ارزان بهره ببرد. بانک مرکزی چین از میانه‌های ژوئن، حدود ٥ درصد از ارزش یوان کاسته اما کارشناسان بر این باورند که مقام‌های این کشور حالا چشم به استفاده از ابزارهای پولی و مالی برای حمایت از رشد دارند.

اقتصاد نیرومند چین در کنار گام‌های محتاطانه این کشور باعث شده این‌بار، بازارها هراسان نشوند. آیریس پانگ، کارشناس مسائل چین در «آی آن جی بانک» هنگ کنگ در همین رابطه به «بلومبرگ» می‌گوید: «چند سال پیش، نمی‌توانستیم تضعیف یوان را توجیه کنیم. آن موقع، بانک خلق چین ناگهان و بدون اطلاع یا حتی اشاره‌ای، یوان را تضعیف کرد. اما اکنون، تاثیرپذیری بازارها محدود بوده است. » فردریک نیومان، معاون «پژوهشگاه آسیا» در «اپ‌اس‌بی‌سی» هنگ‌کنگ نیز می‌گوید: «کاهش اخیر ارزش یوان با سیاست بزرگ‌تر بانک خلق چین مبنی بر انعطاف بیشتر در تعیین قیمت توسط بازار، همسو است.» جالب اینجاست که اقتصاددانان بلومبرگ تخمین زده‌اند، بر اساس شاخص‌های بنیادی اقتصاد، یوان حدود ٦,٦ درصد گران‌تر از ارزش واقعی خود است. بنابراین کاهش اخیر ارزش یوان با آرزوهای پکن همسو و تحت کنترل است. در کاهش‌های اخیر، هر زمان بورس‌های آسیایی واکنش منفی به تضعیف یوان داشته‌اند، مقام‌های «بانک خلق چین» برای اطمینان دادن در مورد همیشگی نبودن روند تضعیف، دست به کار شده‌اند و بر علاقه چین به ارزی پایدار تاکید کرده‌اند. البته همه معتقد نیستند که چین به سمت قیمت بازاری حرکت می‌کند. شکاکان به پکن معتقدند این سیاست تنها قیمت کنترل شده شناور را ممکن می‌کند چراکه باوجود حرکت چین از اقتصاد صادرات-محور به اقتصاد مصرف-محور، این غول آسیایی همچنان به‌شدت وابسته به صادرات است. با این حال، نباید فراموش کرد که یوان پیش از دستکاری بانک خلق، حدود ٢٠ سال در حال رشد بود. همچنین باید توجه داشت که چین دیگر رشدهایی دورقمی را تجربه نمی‌کند.

و ریال ما

ریال ایران در سال‌های گذشته بخش قابل توجهی از ارزش خود را از دست داده است. این کاهش، بالقوه می‌تواند حامی صادرات، کاهنده قاچاق و در کل مانع خروج سرمایه دلاری از کشور باشد. با این همه، آنچه کاهش ارزش ریال را متفاوت می‌کند این است که ریال علاوه بر تغییر تدریجی نرخ‌های برابری توسط بانک مرکزی، بارها تجربه‌گر افت‌های ناگهانی نیز بوده است. آیا بهای رسمی دلار که از سوی بانک مرکزی اعلام شده، با شاخص‌های بنیادین اقتصاد ایران همسو است؟با توجه به اثرات روانی و سیاسی قیمت‌های غیررسمی بازار، باید روشی اتخاذ شود که حامی ثبات اقتصاد باشد. در شرایط فعلی نه تنها سودی از دلار ارزان نصیب مردم نمی‌شود، بلکه شاهد انباشته شدن پول امریکایی در صرافی‌ها و خانه‌ها هستیم. از سوی دیگر، تلاش برای مدیریت بازار ارز در روزهایی از سر گرفته شد که نرخ سودهای بانکی با کاهش قابل توجه به ١٥ درصد رسیده بود. کاهش نرخ‌های سود، بسیاری را به سوی ذخیره دلار و طلا کشاند و بازار مسکن را هم در حد انتظار تحت تاثیر قرار نداد. با توجه به مواضع اتخاذشده رییس‌جمهور امریکا که احتمالا روزهای پرفراز و نشیبی را برای کشورمان ایجاد خواهد کرد، باید به هر طریق ممکن- مدیریت عرضه دلار به بازار آزاد، یکسان کردن همه قیمت‌ها، مبارزه با نوسان گیران و...- بازار را باثبات نگه داشت، به ویژه از آن رو که همین حالا هم بیش از نیمی از درآمد دلاری صادرات نفت صرف خود صنعت نفت، مسافرت‌های خارجی و سفته بازی می‌شود. آنچه از سوی کارشناسان پیشنهاد شده شامل شفافیت در مدیریت نظام تعیین نرخ، تعیین اولویت‌های واقعی اقتصاد، میخکوب کردن بهای ارز به سبدی از ارزهای طرف‌های تجاری، میخکوب کردن ارز به قیمت نفت، کاهش کسری مالی، افزایش ثبات بازارهای گوناگون، استقلال کامل بانک مرکزی، سیاستگذاری واحد، حمایت سیاست خارجی از اقتصاد و... می‌شود. اگر به هر راهِ مورد تایید نخبگان واقعی اقتصاد، روندهای بازار ارز کنترل شود، آنگاه می‌توان به تلاش برای بهره‌گیری تدریجی و برنامه‌ریزی شده از ریال ارزان فکر کرد.

منبع :  اعتماد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/88939