eranico
www.eranico.com
شناسه مطلب: 95886  
تاریخ انتشار: 14 دی 1397
print

شیفت به سوی روسیه و اسرائیل

عربستان سعودی یکی از مهم‌ترین کشورهایی است که در منطقه خاورمیانه نفوذ داشته و در شکل دادن به ائتلاف‌های منطقه‌ای موثر است.

از زمان به قدرت رسیدن و کسب منصب پادشاهی توسط ملک سلمان در سال ۲۰۱۵، فرهنگ و اولویت‌های این کشور نیز در هر دو عرصه داخلی و خارجی دچار شیفت شده است. این مساله در سیاست خارجی عربستان به این معنا بود که دیگر تصمیمات ریاض در حوزه سیاست خارجی در پروسه‌ای آهسته، محتاط و با دقت بسیار زیاد، مانند دیگر تصمیمات پادشاهی، گرفته نخواهد شد و به‌جای آن پروسه‌ای بسیار پویا که در بسیاری اوقات نامنظم و متغیر است، جایگزین خواهد شد و این مساله با ولیعهدی بن‌سلمان نیز بیشتر شده است. بن‌سلمان، پسر سلمان و ولیعهد جوان عربستان سعودی، پیشانی این کشور در سیاست داخلی و خارجی است.

به‌رغم این جاه‌طلبی و تغییرات صورت گرفته از سوی ولیعهد، الزامات سیاست خارجی عربستان سعودی بدون تغییر باقی‌مانده است. در هسته مرکزی این الزامات بحث امنیت عربستان در منطقه مطرح است که این موضوع تنها به بعد سیاست خارجی نیز مرتبط نیست بلکه در امنیت داخلی این کشور نیز بروز و ظهور دارد. ریاض برای جلوگیری از قدرت گرفتن جهادی‌ها از یک‌سو و همچنین جلوگیری از رشد احساسات ضددولتی از سوی دیگر در فضای داخلی درحال تلاش است تا از این طریق بتواند امنیت داخلی خود را حفظ کند و از سوی دیگر این سیاست حفظ امنیت خود را نیز در منطقه دنبال کرده و به پیش ببرد. نکته قابل‌توجه که باید به این بحث اضافه شود، این است که با تغییر مدل سیاست خارجی این کشور، بالاخص در دورانی که بن‌سلمان قدرت بسیار زیادی را کسب کرده، عربستان سعودی به‌دنبال آن است که نقش استراتژیک را در منطقه ایفا و در همین راستا نیز خود را یک بازیگر استراتژیک منطقه تعریف کرده است. ریاض در پی آن است که از طریق به‌کارگیری قدرت سخت و نرم بتواند با رقبای منطقه‌ای خود وارد چالش شود و این کار را حتی در صورتی که وادار شود به‌صورت پراگماتیستی نیز با این رقبا همکاری کند، همچنان ادامه خواهد داد. با وجود تمام این مسائل، عربستان سعودی تمایل دارد تا زیر چتر امنیتی آمریکا قرار بگیرد و این درحالی است که از سوی دیگر تلاش وسیعی را نیز در قبال شرکای اقتصادی و امنیتی خود انجام می‌دهد تا به آنان نشان و اطمینان دهد که در وابستگی به آمریکا زیاده‌روی نخواهد کرد و وابستگی زیادی را نیز در دوره کنونی به واشنگتن ندارد. نهایتا با اتفاقات و تغییراتی که هم در سیاست خارجی و هم در تیم سیاست خارجی این کشور رخ داده و باعث شده ریاض در بعد سیاست خارجی تحت فشار شدید قرار گیرد، باید انتظار داشت که در سال ۲۰۱۹ ریاض به‌دنبال حفظ امنیت خود در منطقه در مقابل رقبایی مانند ترکیه باشد اما این سیاست را با سر و صدایی کمتر نسبت به سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، انجام دهد.

دو سال سخت

نقش بن‌سلمان به‌عنوان ولیعهد عربستان سعودی و چهره حکومت این کشور در مقابل جهانیان، باعث شده مسوولیت او در این مسیر افزایش پیدا کند. در سال ۲۰۱۷، عربستان سعودی دست به محاصره کشور همسایه خود، قطر زد و سپس برای مدتی نخست‌وزیر لبنان را در بازداشت نگه داشت و برخی روابط خود با آلمان را نیز که در حوزه سرمایه‌گذاری بود، کاهش داد. همزمان با این اقدامات برخی از اقداماتی که عربستان به‌عنوان مسائل داخلی مطرح کرده است نیز بر روابط و سیاست خارجی این کشور تاثیر گذاشت که به‌عنوان مثال می‌توان از مساله مبارزه با فساد نام برد. برنامه مبارزه با فساد در نوامبر سال ۲۰۱۷ در این کشور کلید خورد که در خلال آن مقامات سعودی اقدام به بازداشت برخی از تجار و فعالان اقتصادی کردند که این موضوع باعث ایجاد ترس در میان سرمایه‌گذاران خارجی شد. در سال ۲۰۱۸ عربستان‌سعودی وارد دوره‌ای از بحران دیپلماتیک با کانادا شد که ریشه آن در توییتی در رابطه با موضوع حقوق‌بشر در عربستان سعودی و انتقاد از آن توسط یکی از مقامات ارشد دولت کانادا قرار داشت. مدتی از این بحران نگذشته بود که مهم‌ترین بحران ریاض در این سال با قتل جمال خاشقجی در کنسولگری این کشور در استانبول پیش آمد. این فشارها باعث شد تا عربستان سعودی به‌رغم تصمیم پیشین خود برای توقف اعطای بسته‌های حمایتی به اردن، سیل پول را برای تامین منابع مالی امان به این کشور سرازیر کند. از سوی دیگر ریاض به‌رغم مسائل پیش آمده در سال ۲۰۱۷، مجبور شد تا وعده‌های گسترده‌ای را نیز از نظر سیاسی و اقتصادی به لبنان پیشنهاد کند. این موضوع تا جایی پیش رفت که بن‌سلمان مجبور شد به‌رغم اقدام خود در راستای بازداشت موقت سعد‌الحریری در سال ۲۰۱۷، در مصاحبه‌ای تلویزیونی در اواخر سال ۲۰۱۸، روابط بسیار نزدیک لبنان و عربستان سعودی را تحسین کرده و از فضایل آن صحبت کند. عربستان سعودی همچنان نیز امید دارد که بتواند قطر را تحت کنترل خود درآورد و این مساله را به خوبی می‌توان در صحبت‌های مطرح شده در نشست اخیر سازمان شورای همکاری خلیج‌فارس مشاهده کرد. از سوی دیگر عربستان سعودی تمایل دارد اقدامات شدیدتر نظامی را در جنگ یمن در پیش گیرد و اگر ترس از فشارهای کشورهای غربی نبود، ریاض تاکنون این کار را انجام داده بود کمااینکه در همین وضعیت نیز همچنان حملاتی را انجام می‌دهد که غیرنظامیان یمنی قربانیان اصلی آن هستند و همین موضوع باعث افزایش فشار غربی‌ها بر روی بدنه حکومت و سیاست خارجی این کشور شده است اما مذاکرات صلح اخیر باعث شده تا امیدها برای دستیابی به یک راه حل سیاسی برای این بحران بیشتر شود.

در سال ۲۰۱۹ باید انتظار چه چیزی را داشت؟

به نظر می‌رسد که در سال ۲۰۱۹ عربستان سعودی همچنان تلاش خواهد کرد روابط خود را با متحدان منطقه‌ای ارتقا داده و از این نظر خود را در مقابل رقبای منطقه‌ای این کشور، مصون دارد و اولویت اول سیاست خارجی خود را نیز تلاش برای مقابله با بسط نفوذ منطقه‌ای ایران قرار خواهد داد. ریاض این هدف را در سال ۲۰۱۸ با متحدان عرب منطقه پیش برده بود اما چیزی که در سال ۲۰۱۹ باید منتظر حدوث آن باشیم، نزدیک شدن هرچه بیشتر عربستان سعودی به اسرائیل است. نشانه‌های این شیفت به سوی اسرائیل در سیاست خارجی عربستان از سال ۲۰۱۸ هویدا شد اما در سال ۲۰۱۹ عملیاتی خواهد شد و اسرائیل نیز خود را برای این امر آماده کرده است چراکه اسرائیل دارای تکنولوژی و سرمایه است و این دو بخش را به ریاض برای همکاری بیشتر، پیشنهاد خواهد داد. سیاست خارجی عربستان سعودی به وضوح نشان‌دهنده اراده این کشور برای دورهم جمع کردن تمام متحدان بالقوه و بالفعل در منطقه است و تغییرات رخ داده در تیم سیاست خارجی این کشور را نیز باید از همین منظر بررسی کرد. نمونه بارز این ائتلاف‌سازی در سیاست خارجی عربستان سعودی را باید در موضوع اتحاد کشورهای دریای سرخ مشاهده کرد. شورای همکاری خلیج‌فارس هیچ‌موقع ابزار مناسبی برای اجرای سیاست‌های راهبردی عربستان سعودی نبوده اما این کشور همچنان این‌گونه بلوک‌های منطقه‌ای را در راستای همان سیاست جمع کردن متحدان خود بر سر یک میز، حفظ کرده و برای آن اهمیت قائل است. تشدید رقابت میان روسیه، چین، آمریکا و دیگر کشورهای منطقه‌ای در حوزه دریای سرخ باعث شده تا عربستان سعودی نیز از این موقعیت استفاده کرده و به‌دنبال اتحادسازی در این حوزه باشد که برنامه اصلی این سیاست در سال ۲۰۱۹ دنبال خواهد شد. از سوی دیگر ریاض در سال ۲۰۱۹ به روسیه نیز نزدیک خواهد شد چراکه دو موضوع این دو کشور را به یکدیگر پیوند می‌زند؛ اولین مساله، بحث نارضایتی هر دو کشور از تصمیم اخیر اوپک مبنی بر کاهش تولید نفت است و دوم، فهم ریاض از این موضوع که برای اجرای سیاست‌های خود در منطقه باید به مسکو نزدیک شود، باعث خواهد شد تا ریاض در سال ۲۰۱۹ تلاش کند روابط خود با روسیه را تعمیق بخشد. سیاست خارجی عربستان در یک موضوع ثابت باقی خواهد ماند و آن نیز تاکتیک استفاده از پول برای بسط نفوذ است. این همان سیاستی است که در مقابل کشورهایی مانند پاکستان انجام داده است. وجه دیگر نگرانی ریاض را اعلام خبر تصمیم ترامپ مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تشکیل داده است و ملک‌سلمان و ولیعهد او را بر آن داشته سیاست‌های پیشگیرانه را اتخاذ کنند، تا از این‌گونه تصمیمات ترامپ، کمترین آسیب را متحمل شوند. بخش زیادی از دلایل تنزل درجه و مقام وزیرخارجه این کشور و جایگزین شدن او را باید از این منظر دانست که سیاست خارجی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ دیگر همانند سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ نخواهد بود. ممکن است اولویت‌های این کشور همچنان ثابت باقی مانده باشد اما تاکتیک‌های سیاست خارجی آن تغییر خواهد کرد و برای این تغییر، لازم است تا تیم دیپلماسی جدیدی سکان امور را در دست گیرد. در نهایت باید عنوان کرد که سیاست خارجی عربستان سعودی در بخش‌هایی مانند پاکستان به مدل پیشین و سنتی خود ادامه خواهد یافت. در بخش‌هایی در مقابل روسیه، اسرائیل و کشورهای حوزه دریای سرخ در سال ۲۰۱۹ تغییر و شیفت خواهد داشت و پس از برخی آشفتگی‌ها و خراب‌کاری‌هایی که در دو سال گذشته توسط بن‌سلمان صورت گرفته، ریاض امیدوار است که سال ۲۰۱۹، سال آرام‌تری باشد.

منبع :  دنیای اقتصاد

لینک مطلب: https://www.eranico.com/fa/content/95886