لوایحی مانند لایحه مالیات بر عایدی مسکن، نمیتوانند در ایجاد آرامش در بازار مسکن نقشی ایفا کنند. افزایش قیمت مسکن بهدلیل اثرپذیری از مسائل مالیاتی نیست بلکه مشکل ساختاریاست.
اقتصاد ما یک اقتصاد بیمار است و هر زمان، نقدینگی به سمت یک بازار هجوم میبرد و افزایش لجامگسیخته نقدینگی آثار خود را روی اقتصاد میگذارد. اینکه بخواهیم با مالیات دلالی را از این بازار حذف کنیم راه به جایی نمیبرد. وقتی قیمت ملک در طول یک سال دو برابر شده است مثلا 20درصد مالیات چه تاثیری بر این معامله خواهد داشت؟ آیا اثر کاهنده دارد؟ بسیاری از معاملات سفتهبازانه در بخش مسکن روی مبایعهنامه انجام میشود و حتی املاک نوساز یا آنهایی که ساختشان هنوز تمام نشده است از این طریق خریدوفروش میشوند. در این مرحله سازوکاری نیست که بتواند مالیات را اخذ کند بلکه مالیاتگیری به زمان ثبت رسمی موکول میشود که آن هم گاهی تا دو سال طول میکشد و در طول این مدت ممکن است همان ملک چند بار معامله شود. این راهکار درستی برای مقابله با نوسانات قیمت مسکن نیست. این بازار است که باید قیمتها را مشخص کند و نمیتوان بر اموال و املاک خصوصی قیمت نهاد. بازار رقابتی خودبهخود قیمت را بدون نیاز به کمک دولتها تعیین میکند. باید سازوکاری ایجاد کنیم که تولید مسکن مورد نیاز قشر متوسط جامعه افزایش یابد و از آن سو برای خریدار هم تسهیلاتی ایجاد کنیم که بتواند آن ملک را بخرد. این روش یعنی ارتباط دادن بین تولیدکننده، توسعهدهنده، انبوهسازان بزرگ و شرکتهای بزرگ ساختمانی با خریداران برای پیشفروش ملک در همه دنیا نتیجه داده است. در این سازوکار چهار منبع تامین مالی دیده میشود. شرکتی که بخواهد ایجاد شود موسساتی دارد که در قالب همان صندوق زمین و ساختمان در بورس میتوانند عمل کنند. میتوانند سهم در بازار منتشر کرده و منابع خود را تامین کنند. میتوانند پیشفروش کنند و همچنین میتوانند از تسهیلات بانکی هم استفاده کنند که رقم بسیار بزرگی میشود. طی معامله نیز بر مبنای روشهای مرسوم میتوان این وام را به خریدار منتقل کرد یا آنکه به صندوق مسکن یکم متصل شود. اما متاسفانه ما برخی از مسائل را هنوز حل نکردهایم؛ مثلا برای پیشفروش، قانون محکمی در کشور وجود ندارد و بسیاری از دعاوی که در دادگستری است مربوط به همین پیشفروشهاست، چراکه مقررات آن بهدرستی تبیین نشده است. چند سال است که قانون آن تصویب شده که البته ایرادات آن بسیار است اما اصلاح نشده است. دولت ابتدا باید این مساله را حل کند و سپس مسکن یکم را که دارای منابع زیادی در بانک مسکن است به آن متصل کند. از این طریق دولت میتواند قیمت مسکن را برای اقشار متوسط به پایین کنترل کند. دولت میتواند احیای بافتهای فرسوده را نیز به همین طرحها گره بزند. بافتهای فرسوده بهترین محل برای این کار است. بافتهای فرسوده مکانهای بسیار مناسبی بهعنوان یک زمین آماده ساخت برای همین امر است. از این طرق دولت میتواند هم خریدار و هم توسعهگر را منتفع کرده و بازار را متعادل کند.
لینک مطلب:
https://www.eranico.com/fa/content/99991