در دفترچه راهنمای رهبری یک سازمان، سه کلیشه رایج وجود دارد که ممکن است رهبران سازمانی را به دردسر بیندازند. در این مقاله، این سه کلیشه و راه‌حل‌هایی برای تغییر آنها و رهبری سازمانی اثربخش‌تر، معرفی می‌شوند.

هر روز تعداد فزاینده‌ای از شرکت‌ها به مزایای استراتژی‌های مشتری‌محوری پی می‌برند: درآمدهای بیشتر، هزینه‌های کمتر و وفاداری مستحکم‌تر مشتریان و کارکنان. به همین علت، سازمان‌ها در حال ایجاد دگرگونی در تجربه مشتری و اصلاح تعاملات مستقیم میان مشتری و کارکنان هستند. اما متاسفانه بسیاری از این شرکت‌ها از ضرورت «مشارکت کل سازمان»، از جمله عملیات‌ پشتیبانی در ایجاد این دگرگونی‌ها غافلند.

یکی از بزرگان دنیای مدیریت خطاب به مدیران ناموفق و ناکارآمد چنین گفته است: «شما در شرکتتان به اندازه کافی به همدیگر اعتماد ندارید که بتوانید موفق شوید.»

بسیاری از مردم معتقدند تنها راه پولدار شدن کار آزاد است. اکثر آنها تنها راه میلیاردر شدن را داشتن یک کسب‌وکار مستقل، پر ریسک و پر از فراز و نشیب می‌دانند.

مدیر شدن هر فردی برای اولین‌بار برای او برد بزرگی محسوب می‌شود و نشانه آن است که در گذشته توانسته به نحو مطلوبی عمل کند. با این همه، مدیران تازه کار باید به این نکته مهم و کلیدی نیز توجه داشته باشند که از این پس موفقیت و پیشرفت‌های کاری‌شان منوط به عملکرد مطلوب دیگران یعنی کارکنان تحت امرشان است، نه صرفا عملکرد درخشان خودشان.