گرایش اندک به صندوق‌های سرمایه‌گذاری بررسی شد

انحراف حقیقی‌ها از کانال اصلی

حضور سهامداران غیرحرفه‌ای که عموما رفتارهای هیجانی دارند، یکی از معضلات مهم بورس تهران است. کارشناسان معتقدند سرمایه‌گذاران مبتدی باید به‌صورت غیرمستقیم و از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری وارد بازار سهام شوند. ضعف‌های مدیریتی، قوانین محدودکننده و ناشناخته ماندن صندوق‌های مزبور از جمله عوامل اصلی کم‌اقبالی حقیقی‌ها به این روش سرمایه‌گذاری هستند. در حال حاضر نیز تمایل عمده سرمایه‌گذاران، به‌ویژه در دوران رکود به صندوق‌ها با درآمد ثابت است.

اهمیت صندوقهای سرمایهگذاری و لزوم رونق بخشی به این ابزار از مسائل مهم مورد تاکید فعالان بازار سرمایه بوده است. با توجه به ویژگیهایی چون کاهش ریسک و افزایش قدرت نقدشوندگی، این صندوقها باید نهاد اصلی برای جذب سرمایهگذاران غیرحرفهای باشند.

با این حال بررسیها حاکی از سهم اندک صندوقهای سرمایهگذاری از بازار سرمایه است. از سوی دیگر دادههای آماری نشان میدهند بخش قابل توجهی از این صندوقها در مدیریت و کاهش ریسکهای سرمایهگذاری موفق عمل نکردهاند. کارشناسان معتقدند مشکلات قوانین، ابعاد کوچک بسیاری از صندوقها و تیم مدیریتی و تحلیلی ضعیف از عواملی هستند که در بازدهی پایین آنها اثرگذار بودهاند. به نظر میرسد با فراهم آمدن شرایط مناسب و کاهش ریسک معاملات در صندوقهای سرمایهگذاری شاهد افزایش اشتیاق معاملهگران مبتدی به این صندوقها باشیم.

اقبال اندک سرمایهگذاران به صندوقها

سرمایهگذاران ریسک پذیر و واجد دانش و آگاهی کافی نسبت به معادلات بازار سهام، حضور مستقیم در بورس و سرمایهگذاران ریسکگریز، سرمایهگذاری در بانکها و سایر ابزارهای بدون ریسک را برمیگزینند، سرمایهگذاران مبتدی در عموم کشورهای توسعه یافته صندوقهای سرمایهگذاری را به دلیل مدیریت حرفهای و کاهش ریسک سرمایهگذاری مستقیم در بورس ترجیح میدهند.

با این حال بررسیهای آماری حاکی از سهم اندک صندوقهای سرمایهگذاری از بازار سرمایه کشور ما است به ترتیبی که متوسط ارزش سهام صندوقها به ارزش بازار کل بورس و فرابورس کشور در4 ماه نخست سال جاری، 0/46 درصد و متوسط معاملات صندوقهای سرمایهگذاری به مجموع معاملات نرمال(خرد و بلوک) بورس و فرابورس 4/14 درصد بوده است. مهدی محمودی در همین زمینه به «دنیایاقتصاد» گفت: در سطح جهان و در کشورهای پیشرفته عمده حضور سرمایهگذاران حقیقی از طریق صندوقهای سرمایهگذاری صورت میپذیرد و این سرمایهگذاران عموما دیدی میانمدت و بلندمدت دارند. در حالی که صندوقهای سرمایهگذاری با حجم و ارزش پایین معاملات در ایران از اقبال چندانی برخوردار نیستند به شکلی که خالص ارزش داراییهای صندوقها چیزی حدود 500 تا 550 میلیارد تومان است.

چالشهای صندوقهای سرمایهگذاری

بررسی آمار بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در مقایسه با بازدهی بورس در چهار سال گذشته نشان میدهد در شرایطی که سرمایهگذاران بورس متحمل زیان شدهاند، صندوقهای سرمایهگذاری در سهام و شاخصی نیز وضعیت مناسبی نداشته و نتوانستند از ایجاد زیان برای سرمایهگذاران خود جلوگیری کنند. به این ترتیب در حالی که بازار سهام در سال 93، 20/8 درصد زیان داده است انواع صندوقهای سرمایهگذاری در سهام و شاخصی نیز بین 18 تا 22 درصد زیان ده بودهاند. بررسی روند سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری در سهام، شاخصی و قابل معامله نیز حاکی از کاهش حضور حقیقیها در این صندوقها بوده است بهطوری که 33307 سرمایهگذار حقیقی(مجموع صندوقهای سهام اندازه بزرگ و کوچک) در سال 90 با کاهش 72 درصدی به 9973 سرمایهگذار در سال 93 رسیده است.

مدیر صندوقهای سرمایهگذاری تامین سرمایه لوتوس پارسیان دلایل رویگردانی سرمایهگذاران از این صندوقها را چنین تشریح کرد: بخشی از مساله به دلیل فرهنگ کلی سرمایهگذاران در ایران است. سرمایهگذاران به دلیل شرایط اقتصادی در سالهای گذشته به دنبال سودهای کوتاهمدت و حضور مستقیم در بورس هستند و نسبت به حضور در فرآیندی که سرمایه را تا مدتی درگیر میکند تمایلی ندارند. به این ترتیب در شرایط رونق بورس بسیاری از افراد بیتجربه و فاقد دانش کافی به جای ورود به صندوقها با حضور مستقیم در بازار سهام به خود و کل بازار لطمه میزنند.

اما مساله مهم دیگر مشکلات خود این صندوقها هستند به شکلی که عموم این صندوقها در شرایط زیان بازار سهام به اندازه یا بیش از بازار زیان دادهاند به این ترتیب سرمایهگذاران نسبت به این صندوقها بدبین شدهاند و این بدبینی اشتیاق به حضور بیواسطه در بورس را تقویت کرده است.

قوانین دست و پاگیر و ابعاد کوچک

به باور محمودی یکی از مشکلات پیشروی صندوقهای در سهام مقررات حاکم بر این صندوقها است. طبق قوانین لزوما 70 درصد از ترکیب دارایی این صندوقها باید از سهام تشکیل شده باشد و در شرایطی که روند کلی بازار مثبت نیست، مدیر امکان نقد کردن بخش بزرگی از داراییهای خود را ندارد. به این ترتیب حفظ 70درصدی پورتفو در هر شرایط یکی از چالشهای این صندوقها است.

از سوی دیگر ابعاد کوچک بسیاری از این صندوقها و سرمایه اندک آنها مشکلاتی جدی ایجاد میکند. اداره صندوق، پرداخت هزینههای جانبی و در اختیار داشتن تیمهای تحلیلی قوی نیازمند توان مالی زیادی است که برای صندوقهای کوچک مقدور نیست. بر این اساس وجود تعداد قابل توجهی از صندوقهای کوچک با خالص ارزش داراییهای پایین، باعث شده بسیاری از این صندوقها فاقد تیمهای مدیریتی و تحلیلی قدرتمند باشند که این مساله به شکل مستقیم در کاهش بازدهی آنها موثر بوده است.

حرکت به سوی صندوقهای با درآمد ثابت

در حالی که بسیاری از صندوقهای در سهام در سال گذشته زیانده بودهاند. صندوقهای اوراق بهادار با درآمد ثابت در سال گذشته، 38 واحد درصد بیش از بازار سهام بازدهی داشتهاند. بررسی روند افزایش تعداد سرمایهگذاران صندوقهای با درآمد ثابت نیز بیانگر افزایش قابل توجه سرمایهگذاران حقیقی در این صندوقها است. در حالی که در سال 90 تعداد سرمایهگذاران حقیقی این صندوقها 42درصد کل سرمایهگذاران حقیقی صندوقهای سرمایهگذاری را تشکیل داده بود. در سال 93 حدود 87 درصد از سرمایهگذاران صندوقهای سرمایهگذاری، در صندوقهای با درآمد ثابت سرمایهگذاری کردهاند، رقمی که در تیرماه سال 94 به 91 درصد نیز رسیده است. به این ترتیب واقعیتهای آماری موید این دیدگاهند که مخاطب کمتر ریسکپذیر با توجه به بازدهی منفی و ریسک بالای انواع دیگر صندوقها،سرمایهگذاری در صندوقهای با درآمد ثابت را برگزیده است.

مهدی محمودی درباره روی آوردن سرمایهگذاران حقیقی به این صندوقها در سالهای گذشته گفت: دلیل اقبال به این صندوقها نقش پررنگ بانکها در اداره امور این صندوقها است. منابع گستردهای از طریق بانکها وارد صندوقها میشوند و بانکها میتوانند از طریق این صندوقها به مشتریان بزرگ خود سود بیشتری پرداخته و سرمایههای قابل توجهی را جذب کنند. عمده سرمایهگذاری این صندوقها در بازار سرمایه در اوراق بدهی است و با توجه به جمع آوری سرمایه در ابعاد بالا بخش عمده اوراق بدهی در اختیار آنها است. از سوی دیگر ضمانت بانکها و اعتبار آنها فضای روانی بهتری برای سرمایهگذاری در این صندوقها فراهم آورده است.

پیشنهادهایی برای اصلاح وضعیت صندوقها

مهدی محمودی معتقد است برای کاهش مشکلات صندوقهای در سهام و ایجاد رونق در این صندوقها، اصلاح قوانین و نظارت دقیقتری مورد نیاز است. وی این موضوع را چنین تبیین کرد: به نظر میرسد نیازمند نظارت سختگیرانه و دقیقی بر اخذ مجوز و فرآیند کار صندوقهای در سهام هستیم. بسیاری از این صندوقها با سرمایههای کوچک و ماهها و سالها بازدهی منفی بدون نظارت دقیقی به کار خود ادامه میدهند.

وجود قوانین محدودکننده برای تشکیل صندوقها با مقیاسهای کوچک و سرمایههای اندک که عموما بدون داشتن صرفه اقتصادی قادر به جذب تیمهای تحلیلی متخصص نیستند، میتواند یکی از راهکارهای مهم برای افزایش بازدهی کلی این صندوقها باشد. وی درباره صندوقهای با درآمد ثابت نیز افزود: با توجه به نقش پررنگ بانکها در این صندوق ها، عموم سرمایهگذاران بانکها را میشناسند؛ در حالی که آگاهی چندانی از خود صندوقها ندارند. این صندوقها نیازمند برنامههای تبلیغاتی و بازاریابی وسیعی هستند تا بتوانند خود را مستقل از بانکها به مخاطب معرفی کنند.

به این ترتیب در شرایطی که بانک تمایلی به همکاری با صندوق نداشته باشد صندوقها میتوانند فعالیت خود را دنبال کنند. بدیهی است ایجاد شرایطی که در آن منابع تحت اختیار کامل خود مدیر صندوق باشند، فواید بسیاری برای بازار سرمایه خواهد داشت.

مشاهده نظرات