۶ داستان الهام‌بخش برای شروع کسب‌وکار خودتان

خیلی از کارآفرینان سفر کارآفرینانه خود را با علاقه به وجود یک مشکل شروع نمی‌کنند، بلکه به راه‌حل آن علاقه‌مند می‌شوند. به عبارت دیگر، این‌طور نیست که یک نفر بنشیند و با خود فکر کند «خب، چه کسب‌وکاری را باید شروع کنم؟» بلکه، اکثر کارآفرینان مشکلی را که وجود دارد شناسایی می‌کنند و سپس کسب‌وکار خود را حول یافتن راه‌حلی برای آن راه‌اندازی می‌کنند.

 این مشکل را چه خودشان شخصا تجربه کرده باشند و چه اطرافیانشان، لحظههایی که راهحل یک موضوع به ذهن فرد خطور میکند، اغلب الهامبخش شروع یک کسبوکار تازه است. تعدادی از این کارآفرینان، لحظههایی را که کاتالیزور الهامبخش کسبوکارشان بوده تعریف کردهاند که میتواند به هر کس دیگری ایده بدهد.

6 داستان الهامبخش برای شروع کسبوکار خودتان

1-به ایده من میخندیدند. سونیرا مضانی سالها در صنعت خدمات بازرگانی در یک بانک بزرگ کار میکرد. او میگوید: «در حین کارم متوجه شدم روش بهتری برای انجام کسبوکار وجود دارد و آن را با روسایم در میان گذاشتم. آنها فقط به من خندیدند.» برای مضانی واضح بود که اگر بخواهد ایدهاش را دنبال کند، کسی در شرکت حامی او نخواهد بود. «من میدانستم صنعتی که در آن کار میکنم به تامینکننده تازهای نیاز دارد و عکسالعمل آنها تاییدی بود بر اینکه خودم باید آن را دنبال کنم.» او در نهایت شرکت پردازش پرداخت Fattmerchant را راهاندازی کرد که تکنولوژی پرداخت با عضویت اشتراکی ارائه میکند و باعث میشود شرکتها درگیر هزینههای اضافی و دردسرهای پردازش امور بازرگانی نشوند.

2-بزرگترین مشکل من آکنه بود. دیزی جینگ مشکلی بزرگ داشت که نمیتوانست راهحل موثری برای آن پیدا کند. «آکنههای بدی داشتم و هر کاری برای رفع آن انجام دادم.» او در نهایت به یک منبع اطلاعاتی برای این موضوع تبدیل شد. «صدها دارو و محصول زیبایی مختلف را امتحان کردم و تصمیم گرفتم تجربیاتم را به اشتراک بگذارم. در نهایت چند میلیون فالوور در یوتیوب پیدا کردم. همزمان طبق توصیه یک جراح پلاستیک از یک ابزار آرایشی به همراه سرم ویتامین C استفاده کردم. خودم خیلی توجه نمیکردم، اما فالوورهایم متوجه بهبود وضعیت صورتم شدند و این به تاسیس شرکت Banish منجر شد. موارد دیگری که یاد گرفتم و به اشتراک گذاشتم این بود که وضعیت پوست ما ۷۰ درصد ژنتیک، ۲۰ درصد فاکتورهای داخلی و ۱۰ درصد مراقبت است. وقتی اشکالی در پوست ایجاد میشود، این سیگنال را میفرستد که چیزی در بدن ما دچار مشکل است و کمک میخواهد.

3-متوجه شدم وبسایتهای شرکتهای حقوقی طراحی خوبی ندارند. آیا تا به حال با چیز ضعیفی مواجه شدهاید که فکر کنید خودتان بهتر میتوانید انجامش دهید؟ این موضوع به پیتر بوید کمک کرد شرکت طراحی وب PaperStreet را تاسیس کند که واکنشی به وبسایتهای بد شرکتهای حقوقی بود که مشاهده میکرد. پیتر تصمیم گرفته بود خودش این مشکل را حل کند. «همزمان با کار حقوقی که انجام میدادم، برای شرکتهای حقوقی وبسایت طراحی میکردم و به جایی رسیدم که طراحی وبسایتها از کار مشاوره حقوقی برایم جذابتر شد و تصمیم گرفتم بهصورت تماموقت روی آن کار کنم.»

4-به دنبال آزادی شغلی بودم. بریس ولکر نه تنها میخواست رئیس خودش باشد و بر زندگیاش کنترل بیشتری داشته باشد، بلکه میخواست راهی برای توانمند شدن در صنعت خودش پیدا کند. «وقتی پشت میز کارم در یک شرکت حسابداری نشسته بودم، ایده راهاندازی کسبوکار جدید به ذهنم رسید. میخواستم برای اداره کسبوکار خودم آزادی داشته باشم و با راهاندازی وبسایتم میتوانستم به کسانی که در آینده در آزمون CPA (حسابداران عمومی مجاز در آمریکا) شرکت میکنند، آزادی بیشتری بدهم.» برای ولکر این یک بازی برد-برد بود که نه تنها باعث شد برای خودش کار کند، بلکه کسبوکارش این پتانسیل را داشت که زندگی دیگران را متحول کند و بهبودی در صنعت او باشد.

5-ثبات و فرصت در یک بحران توجهم را جلب کرد. گاهی اوقات یک موقعیت بد، به پیدا کردن یک راهحل خوب منجر میشود و این باعث شد ایده کسبوکار Vivier Group به ذهن لوییجی ووج برسد. او میگوید: «بحران مالی سال ۲۰۰۸ اثر چندانی بر بخش بانکداری نیوزیلند نداشت، چون این کشور قوانین سفت و سختی در این زمینه دارد. بعد از بحران، متوجه شدم تعداد افرادی که در سراسر جهان جذب نرخهای بهره بانکی در این کشور میشوند رو به افزایش است. در نتیجه ایده خدماتدهی بینالمللی به صاحبان حسابهایی که نرخهای بهره بالاتری طلب میکردند زاده شد.» البته نباد فراموش کرد که بین سوءاستفاده از یک بحران و ایجاد چیزی که یک نیاز واقعی را برطرف کند، مرز باریکی وجود دارد. با تفکر هوشمندانه میتوان پاسخی نوآورانه برای مشکل زاده شده از دل یک بحران یافت.

6-به درخواست یک بیمار عمل کردم. اگر در صنعتی که در آن کار میکنید، دائم درخواستی را بشنوید، نشانهای است مبنی بر اینکه خلائی وجود دارد که میتوانید آن را پر کنید. استیون لی میگوید: «ایده شرکت Opternative زمانی به ذهنم رسید که یکی از بیماران سابقم از من پرسید، چرا نمیتوانیم تست بیناییسنجی را در خانه انجام دهیم؟» لی که این موضوع را از زبان بیماران دیگر هم شنیده بود، متوجه شد مراجعه مداوم برای بیناییسنجی برای برخی افراد واقعا سخت است و تصمیم گرفت راهحلی برای آن پیدا کند. او میگوید: «این بیمار من خانمی بود که به تنهایی از فرزندانش مراقبت میکرد و برای چک کردن عینکش مدام باید به مطب میآمد. سیستمی که بتواند در خانه کار کند، واقعا زندگی او را سادهتر میکرد.» شرکت Opternative نوعی تکنولوژی را ارائه میدهد که پزشک را به شیوههایی جدید با بیمار، بهصورت آنلاین مرتبط میکند و به این ترتیب در زمان و هزینه هر دو طرف صرفهجویی میشود.

برچسب ها: کارآفرینی
مشاهده نظرات

دو ماهنامه نساجی کهن (شماره 86)

نساجی و پوشاک

عایدی تغییر فرمول خوراک

نفت، گاز و پتروشیمی

گزارش هفتگی بازارهای جهانی فولاد

فلزات و معادن

راهکار جدید مقابله با گرانفروشان میوه

غذایی و کشاورزی