در گفتوگو با معاون پیشین بانک مرکزی بررسی شد
تصویر یکساله نوسان ارزی
کارشناسان معتقدند مسیر کاهش التهاب ارزی با ریشه یابی درست شرایط کنونی رقم خواهد خورد. اینکه چرا نظام یکسانسازی از دست رفت و عوامل ملتهبکننده بازار چیست؟ کمال سیدعلی معاون ارزی سابق بانک مرکزی معتقداست در ریشهیابی نوسان بازار ارز باید یک سلسله عوامل را با هم دید. او در کنار بررسی عوامل نوسان به این پرسش پاسخ میدهد که چرا دلار به دو هزار تومان رسید.
مبنای من روند طی شده از سال 81 تا 84 و تعمیم آن به دوره 85 تا 91 است. سال 81 تکنرخی شدن ارز اتفاق افتاد و نرخی که تعیین شد بر اساس علامتهای بازار بود. در این دوره ورودی ارز روان بود، تولید نگرانی از تخصیص نداشت و اختلال هم در بازار نبود. روند بازار به گونهای بود که تضعیف ریال در برابر سایر ارزها به طور میانگین هفت درصد بود. اگر از سال 85 تا سال 91 همین روند ادامه مییافت قیمت هر دلار باید 1450 تومان بود. البته این نرخ منهای تحریم است. شرایط کنونی به دلیل تفاوتهایی که دارد باید به صورت خاص بررسی شود و در این شرایط اعلام یک قیمت مشخص برای دلار منطقی نیست.
برخی میگویند بسته پولی سال 90 منجر به از دست رفتن نظام یکسانسازی ارز شد، برخی میگویند نوسان ارزی از مهر سال 89 اتفاق افتاد یعنی قبل از اجرای هدفمندی. بنابراین تحلیل اختلال به ظاهر فراتر از این عوامل است.
بله در ریشهیابی نوسان باید یک سلسله عوامل را با هم دید. یکی از عوامل به نحوه تعدیل ارز بازمیگردد. ما در دورهای اصرار بر تثبیت دستوری نرخ ارز کردیم در حالی که اگر شیب قیمت را به طور میانگین هفت درصد روی کل سبد ارزی میدادیم چنین اتفاقی رخ نمیداد. تعدیل نشدن قیمت موجب فشرده شدن فنر نرخ دلار و جهش آن به قیمتهای بسیار بالا شد. در حالی که اگر این کار ملایم و مقطعی صورت میگرفت امروز نرخ یکسان و واحد بود. بنابراین یکی از علتها به امروز یا دیروز باز نمیگردد. نکته دوم اقدامی است که در مهرماه سال 89 برای رفع اختلال صورت گرفت.در آن مقطع و در زمانیکه انتقال ارز برای چند روزی دچار مشکل شد کانالهایی ایجاد شد که این کانالها زمینه انتقال را فراهم کردند پس از رفع مشکل بهدلیلی حلاوتی که در این کار بود این کانالها نیز به عنوان یک گروه فشار عمل کردند و در برابر ثبات نرخ مقاومت میکردند. کاهش نرخ سود در بسته سال 90 به تشدید اختلال در نرخ منجر شد و ضعیف شدن بورس نیز مزید بر علت شد. از عوامل دیگری که خود را در این ماجرا نشان داد سرازیری تسهیلات به سوی بخش مسکن بود. دولت به هر علتی مسکن را در اولویت خود قرار داد و به بانکها برای تسهیلاتدهی به این بخش فشار آورد. بخش زیادی از توان بانکها صرف تسهیلاتدهی به مسکن شد. در این میان افزایش سهم بخش مسکن به کاهش سهم دیگر بخشها از جمله تولید منجر شد. با کاهش سهم بخش تولید هزینه کالاهای صنعتی بالا رفت زیرا تسهیلاتدهی به این بخش کاهش یافت بنگاهها از ظرفیت تولیدی خود کاستند و بالطبع سمت عرضه ضعیفتر شد. هدفمندی نیز در این مسیر بر افزایش هزینه تولید افزود. در کنار تمامی این عوامل فشارهای خارجی در نقل و انتقالات جریان ورود و خروج را با مشکل روبهرو کرد. این عوامل مانند ظروف مرتبطه دست به دست هم داد و در نقطهای به نظام یکسانسازی حمله کرد.
این نقطه کجا بود؟
وقتی امکان نقل و انتقال با اشکال روبهرو شد سمت عرضه ارز تضعیف شد بالطبع در مقابل این رخداد باید تقاضا مدیریت میشد اما نه تنها چنین کاری صورت نگرفت بلکه در جریان اولین حمله به بازار عملکرد به گونهای بود که فراخوان سرمایه داده شد.
منظورتان چه اقدامی است؟
فروش سکه زیر قیمت بازار. این اقدام بهجای آنکه بازار را آرام کند بیشتر تحریک کرد. اصرار بر حبابی بودن بازار و وعده درست کردن آن یا هشدار به زیان. طبیعی است وقتی مردم شاهد تحول خاصی نباشند و بازار هم رو به رشد باشد با تقاضای بیشتری روبهرو میشود. در صورتیکه وقتی بازار با هجوم سفتهبازی روبهرو میشود باید نقدینگی را مدیریت کرد. به عبارت دیگر باید نقدینگی به سوی یکی از بازارها که حساسیت کمتری نسبت به ارز داشت هدایت میشد و اثر خود را در آن تخلیه میکرد یا سرعت عمل به گونهای بود که با اصلاح سیاستها امکان نوسان در بازار در دامنههای تعریفشده بود. نباید طوری عمل کرد که بازار راه خود را برود و سیاستگذار راه دیگری را انتخاب کند.
میتوان در این چارچوب هم دستهبندی کرد. اصولا سه دامنه نوسانی برای نرخ ارز تعریف میکنند. دامنه نوسان احتیاطی، دامنه نوسان مجاز و دامنه نوسان غیرمجاز. در دامنه نوسان مجاز کاهش و افزایش نرخ در حد معقولی و تعریفشده از قبل است. در این دامنه سیاستگذار اجازه می دهد بازار کار خود را انجام دهد. در دامنه نوسان احتیاطی نوسان از حد تعریفشده اندکی فاصله گرفته است. در این دامنه بانک مرکزی تلاش می کند با علامتدهی به بازار از طریق ابزارهای پولی روند را بار دیگر به دامنه مجاز بازگرداند. در این شرایط با تغییر برخی سیاستهای پولی تلاش میشود نوسان مدیریت شود. اما در دامنه نوسان غیرمجاز روند حرکتی شدید است و نرخ ارز بازار میتواند از نرخ ارز رسمی جدا شود.
در این شرایط بانک مرکزی باید در روند بازار مداخله کند. مداخله بانک مرکزی به دو شکل صورت میگیرد. مداخله گفتاری و مداخله اجرایی. در مداخله گفتاری بانک مرکزی تلاش میکند از طریق یک دیپلماسی قوی رسانهای بازار را مدیریت کند. اگر گفتار نتوانست اثرگذار باشد وارد فاز مداخله اجرایی میشود تا بازار را به دامنه مجاز بازگرداند و مانع از نوسان شدیدتر شود.
بانک مرکزی سال گذشته چنین اقدامی را انجام داد و تلاش کرد در ابتدا از طریق مصاحبه و بعد مداخله بازار را مدیریت کند، اما شما عملکرد بانک را یکی از عوامل تشدید نوسان عنوان کردید؟
مداخله زمان دارد و مقطعی است. شما باید بدانید کی حرف بزنید، چه زمانی دخالت کنید و چقدر در بازار بمانید. زمان مداخله یک مقطع کوتاه است نه یک ماه یا یک سال. بنابراین مقطع مداخله بسیار کلیدی است و این خود یک هنر است.
شما یکی از عوامل تشدید اختلال را نرخ سود میدانید نرخ سود اصلاح شد چرا باز شاهد دلار دو هزار تومانی هستیم؟
در مقطعی که بسته پولی اصلاح شد نرخ دلار به بالای دو هزار تومان رسیده بود. اگر در آن زمان این اتفاق رخ نمیداد نرخ ارز بالاتر میرفت.
این هم دلایل متفاوتی دارد، اما اصلیترین آن معقول نبودن خروجی ارزی بانک مرکزی است. اگر پاسخگویی به تقاضاها و تخصیص کارآمد باشد نرخ ارز افزایش خواهد یافت. من معتقدم نرخ ارز رسمی باید در نقطهای تعیین شود که سهولت دسترسی به آن بالا باشد. اگر بتوان این نقطه را تعیین کرد بهراحتی بازار آزاد به دامنه مجاز باز می گردد و ثبات میگیرد. در حال حاضر با توجه به محدودیتها من معتقدم نرخ 1700 تومان هم گران است چه رسد به نرخ دو هزار تومان بنابراین اگر در این بخش مدیریت مطلوبی صورت گیرد میتوان نوسان را کنترل کرد. هم اکنون نرخ ارز 1226 تومان است. وقتی تخصیص مناسب صورت نگیرد چه اتفاقی میافتد برخی کالاهای ضروری بهدلیل افزایش هزینه تولید گران میشود. ساده بگویم مردم تورم را در رزق و روزی خود و مایحتاج اولیه بخصوص مواد خوراکی لمس میکنند. این حس خودش میتواند به التهاب بازار دامن زند. بنابراین برای حل این مساله در کنار تخصیص مناسب دولت باید از اجرای سیاستهایی که به افزایش تورم دامن میزند پرهیز کند.
در صورت اصلاح فرآیندها میتوان امیدوار بود. نکته اول آنکه نرخ ارز با بازار تنظیم شود تا بتوان عرضه را با تقاضا تطبیق داد. تخصیص روان شود تا به هدف خورد و از روند تورمی در آینده جلوگیری شود. مدیریت روانی بازار صورت گیرد، در این شرایط باید اعتماد عمومی تقویت شود و برای این اتفاق باید حرف نزدیک به عمل باشد.
بستگی دارد آدرس غلط بدهیم یا خیر.نباید آدرس غلط داد چون با یک تغییر میتوان نرخ را تا سطح 1600 پایین آورد. تجربه ابتدای سال را فراموش نکنید که با یک حرکت هماهنگ نرخ دلار به زیر 1700 تومان رسید و تا سطح 1600 تومان هم پایین آمد. بازار امروز بهدلیل شرایط پیچیدهای که دارد نیازمند کار دقیق و علمی است. سیاستهای لحظهای و انفعالی در بازار جواب نمیدهد. بانک مرکزی باید اسیر بازار نشود. باید با تکیه بر توان قوی کارشناسی خود و البته با حمایت دیگر نهادها در یک فرآیند منطقی مسیر را تصحیح کند.
مطالب مرتبط
-
آخرین اخبار
- اخبار بیشتر
-
آخرین مقالات
- مقالات بیشتر