در چند سال گذشته بانکها به دلایلی از قبیل افزایش مطالبات غیرجاری، انجماد داراییها و پرداخت سودهای نامتعارف به سپردهها به برداشتهای بیش از حد از منابع بانک مرکزی دست زدهاند که این امر، بدهکاری بیشتر آنها به بانک مرکزی را رقم زده و خود موجب افزایش پایه پولی و نقدینگی افسارگسیخته شده است. هر چند برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی به ویژه طی یک دهه گذشته، به یک رفتار متداول تبدیل شده، ولی در ماههای اخیر بدهی بانکها به بانک مرکزی تا حدی کاهش یافته است. به گونهای که به گفته قائممقام بانک مرکزی، رقم آن از ۱۸۲ هزار میلیارد تومان در پایان مهر ماه ۱۳۹۷ به ۱۶۶ هزار میلیارد تومان در پایان بهمن ماه ۱۳۹۷ رسیده است. پرسش مهم قابل طرح در این رابطه آن است که آیا بازار بینبانکی در کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی که به عنوان اضافه برداشت شناخته میشود، نقش داشته است یا خیر؟
گرچه نقش بانک مرکزی به عنوان آخرین وامدهنده برای پیشگیری از ایجاد بحرانهای بانکی و مالی اهمیت بسیاری دارد، ولی اگر این نقش بیش از حد و به صورت بیرویه ایفا شود، موجب پدید آمدن مشکلاتی از قبیل افزایش بیرویه پایه پولی و پول پرقدرت در جامعه و بروز رفتار کژمنشانه در بین بانکها برای استفاده از منابع بانک مرکزی میشود. در واقع وقتی که یک بانک با مشکلات مالی مواجه شود و انتظار داشته باشد که بانک مرکزی به کمک او شتافته و منابع فوری به وی پرداخت کند، مدیریت بانک به پذیرش ریسک بیشتر گرایش خواهد یافت و این امر باعث پدید آمدن مخاطره اخلاقی و کژمنشی در بانک میشود.
از سوی دیگر وجود بازار بینبانکی فعال و عمیق موجب میشود که بانکها تمایل کمتری به استفاده از اضافه برداشت از بانک مرکزی داشته باشند. زیرا یکی از کارکردهای مهم بازار بینبانکی، انتقال نقدینگی به شکل مطلوب از بانکها و موسسات اعتباری دارای مازاد به موسسات دارای کسری وجوه است. بنابراین میتوان یکی از ریشههای کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی در ماههای اخیر را در افزایش معاملات بازار بینبانکی و مدیریت نرخ سود در آن جستجو کرد. گرچه برخی کارشناسان این دیدگاه را قبول ندارند، ولی نگاهی به آمار معاملات بازار بینبانکی و روند آن طی سال گذشته، دستکم این بازار را به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در کاهش اضافه برداشت، معرفی میکند.
در سال ۱۳۹۷ ارزش معاملات بازار بینبانکی بالغ بر ۱۰۷۰۰ هزار میلیارد تومان بوده که در مقایسه با سال ۱۳۹۶، حدود ۶۷ درصد رشد نشان میدهد. همچنین در سال ۱۳۹۷ میانگین نرخ سود معاملات در این بازار ۱۹٫۷۲ درصد بوده که نسبت به سال قبل آن ۱٫۰۳ واحد درصد افزایش داشته است. به علاوه تفکیک معاملات بازار بینبانکی نشان میدهد که در سال ۱۳۹۷ بانکهای دولتی با سهم ۴۳ درصدی بیشترین حجم معاملات سپردهگذاری و بانکهای خصوصی با سهم ۵۷ درصدی بیشترین حجم معاملات سپردهپذیری را به خود اختصاص دادهاند و رشد فعالیت بانکهای دولتی در این بازار پدیده مهمی محسوب میشود.
تقویت و توسعه بازار بینبانکی میتواند به عنوان سپری برای بانک مرکزی عمل کند و بانکها را از مراجعه بیش از حد به بانک مرکزی بینیاز کند. در واقع بازار بینبانکی باید به گونهای توسعه یابد که بانکها به طور واقعی بانک مرکزی را آخرین مرجع بدانند و تنها در شرایط بسیار بحرانی و اضطراری از ابزار تنزیل بانک مرکزی استفاده کنند. به نظر میرسد مدیریت نرخ سود در بازار بینبانکی و ترغیب بانکها و به ویژه بانکهای دولتی برای گسترش فعالیت در این بازار، توانسته تا حدی هدف سیاستگذار پولی در کاهش اتکا به منابع بانک مرکزی و کنترل اضافه برداشت بانکها را محقق سازد. در عین حال، به منظور تداوم این روند و کاهش هرچه بیشتر بدهی بانکها به بانک مرکزی مناسب است موارد ذیل مد نظر قرار گیرد:
بازار بینبانکی در حال حاضر از جهت ابزارهای مالی از تنوع کافی برخوردار نیست. گرچه در دستورالعمل اجرایی بازار بینبانکی، چند ابزار برای انجام معاملات این بازار معرفی شده است، ولی در حال حاضر به جز تودیع سپرده، سایر ابزارها کاربرد چندانی ندارد. از این رو متنوعسازی ابزارهای قابل استفاده در این بازار نقش مهمی در تقویت آن و در نتیجه کاهش اتکا به منابع بانک مرکزی خواهد داشت. تصویب دستورالعمل عملیات بازار باز در شورای پول و اعتبار و اراده سیاستگذار برای اجرای عملیات بازار باز، گام مهمی در راستای اصلاح رابطه بانکها با بانک مرکزی به شمار میآید که در صورت مدیریت مناسب میتواند به ساماندهی بیشتر اضافه برداشت بانکها منجر شود.
وجود شفافیت بیشتر در بازار بینبانکی و اطلاعرسانی پیرامون آن نقش مهمی در تقویت این بازار دارد. از این رو بهتر است آمار معاملات و نرخهای مرجع در این بازار به صورت دقیقتر و جامعتر و با بهرهمندی از سامانههای الکترونیکی برخط منتشر شود و بانک مرکزی نیز با استفاده از سازوکارهای تشویقی و تنبیهی مناسب بانکها و موسسات را به سمت استفاده هرچه بیشتر از این بازار به جای اتکا به اضافه برداشت از بانک مرکزی سوق دهد.
راهاندازی نهادهای مالی مختص بازار پول میتواند در توسعه بازار بینبانکی موثر باشد. یکی از این نهادها، صندوقهای سرمایهگذاری بازار پول (Money market mutual funds) است. تسهیل نقدشوندگی، جمعآوری وجوه خرد، متنوعسازی، تخصصگرایی و صرفهجویی در هزینهها از جمله مهمترین مزایای این صندوقها است. وجود ابزارها و نهادهای مالی متنوع و منطبق با شریعت، نهتنها به بانکها در مدیریت نقدینگی کمک میکند، بلکه بانک مرکزی را نیز در ایفای نقش خود به عنوان سیاستگذار پولی و آخرین مرجع یاری میرساند.
در پایان باید توجه داشت که صرف نظر از اینکه طی ماههای اخیر بازار بینبانکی در کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی اثرگذار بوده یا خیر، تقویت و ارتقای جایگاه بازار بینبانکی همراه با مدیریت صحیح آن، بدون شک در افزایش انضباط مالی بانکها و کاهش دستاندازی به منابع بانک مرکزی تاثیر دارد و یکی از چرخدندههای اصلی عملیات بازار باز به شمار میآید.
ایبنا