بازار فولاد کشور روزهای عجیبی را پشتسر میگذارد؛ کشاکش غریبی بین دو طرف عرضه و تقاضا به سنت دیرین این بازار در جریان است؛ عرضهکنندگان نگرانند که قیمتها بیش از این کاهش نیابند و تقاضاکنندگان نیز با این احتمال که قیمت مسیر کاهش فعلی خود را ادامه خواهد داد دست از خرید کشیدهاند؛ آن هم در شرایطی که شاید بتوان گفت تقاضای موثر در پایینترین حد خود در شرایط فعلی قرار گرفته است. این کشاکش در بازار باعث شده تا قیمتها در هفته گذشته با افت قابلتوجهی روبهرو شوند. اکنون تنها تقاضا نیست که شرایط را برای تولیدکنندگان سخت کرده، بلکه کاهش قیمت دلار نیز این گمانه را تقویت میکند که کاهش قیمتها از پشتوانه منطقی برخوردار است.
همچنان مسائل سیاسی با کشوقوس و نوسان روبهرو هستند اما تشدید موضوعات سیاسی هم نتوانسته باعث جهش جدی در قیمت دلار شود و در بدبینانهترین حالت دلار در ثبات به سر برده است و این به معنای آن است که اثرات روانی ناشی از موضوعات سیاسی در بازار حل شده و اکنون بازار با هضم این نتایج شرایطی را منهای موضوعات سیاسی پشتسر میگذارد. از طرفی بانک مرکزی نیز در تلاش است تا با اجرای برنامههای خود مانع التهابهای احتمالی در بازار ارز شود و تجربه نشان داده رئیسکل این نهاد در این مسیر موفق عمل کرده است، بنابراین باید گفت مولفه رشد بازار فولاد از کانال دلار فعلا قدرت چندانی ندارد و تحرکات فولاد بیشتر در دست انگیزههای خرید متقاضیان قرار گرفته است.
به عقیده فعالان این بازار با خروج تقاضاهای بزرگ از بازار که در نتیجه رکود در سالهای اخیر اتفاق افتاده، این تقاضاهای خرد و متوسط است که تعیین میکند بازار فولاد به کدام سمت حرکت کند بنابراین تغییرات در قیمت به سرعت این نوع از تقاضا را با هیجان روبهرو میکند، زیرا هزینه فرصت چندانی در تعویق خریدهایشان ایجاد نمیشود این درحالی است که در تقاضای بزرگ و پروژههای بزرگ معمولا هزینه فرصت تعویق طرحها میتواند از منافع ناشی از کاهش قیمت محصول بالاتر باشد، بنابراین ضریب هیجان در بازارها کاهش مییابد و به همین دلیل در خلال سالهای اخیر و با رکود در طرحهای عمرانی و پروژههای عظیم مسکنسازی مانند مسکن مهر، هیجانات روی بازار بیشتر از گذشته اثر گذاشته است و باعث طولانیتر شدن دورههای انتظار و مشاهده در بازار شده است.
در این میان اما به عقیده فعالان حوزه صادرات محصولات فولادی، صادرات مقاطع در ماه گذشته تحتتاثیر تحریمها کاهش داشته و این موضوع فشار عرضهها را بر بازار داخل تشدید میکند و باعث کاهش قدرت چانهزنی تولیدکننده در بازار داخل میشود. بنابراین پیشبینی کاهش قیمت موضوع عجیبی نیست به شرط آنکه اتفاق خاصی در حوزه سیاسی باعث رشد جهشی قیمت دلار نشود. در این شرایط با توجه به بهای شمش کاهش بیش از حد قیمت مقاطع موجب کاهش محسوس حاشیه سود تولیدکنندگان میشود که این امر موجب فشار به تولیدکنندگان کوچکتر و بخشخصوصی خواهد شد.
آخرین قیمت شمش در بورس کالا دیروز ۳هزار و ۳۷۵ تومان بوده درحالیکه سبد میلگرد در معاملات دیروز ۳ هزار و ۷۸۱ تومان معامله شده است که نشان از اختلاف ۴۰۰ تومانی قیمت میدهد، درحالیکه اختلاف قیمت در گذشته بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ تومان نیز میرسید که این موضوع حکایت از کاهش حاشیه سود تولیدکنندگان مقاطع بعد از شرایطی دارد که در یک سال گذشته تجربه شده است. این درحالی است که در سال گذشته تقاضا از شرایط کنونی بیشتر بود و کاهش تقاضای فعلی مزید بر علت خواهد بود. در سال گذشته تولیدکنندگان با صادرات بالاتر کسریهای داخلی را پوشش میدادند ولی اکنون براساس شنیدهها از فعالان بازار فولاد با کاهش نسبی صادرات روبهرو هستیم. تنها در یک ماه گذشته شمش ۳۰۰ تومان کاهش قیمت یافته است و این مساله برای تولیدکنندگان این بخش نیز هشدارهای جدی را ایجاد کرده است. در فاصله دو ماه گذشته یعنی ۴ اردیبهشت تا ۵ تیر قیمت انواع میلگرد بین ۱۱ تا ۱۵ درصد کاهش را تجربه کرده است. تیر آهن ۱۴ در این مدت ۱۴ درصد افت قیمت را تجربه کرده و ۱۶ و ۱۸ هر یک ۶ درصد افت قیمت را از سر گذراندهاند. اما قیمت شمش در بورس کالا در این مدت ۲۲ درصد افت را تجربه کرده است که این موضوع نشان از به هم ریختگی زنجیره تولید در بازار فولاد دارد.
نکته نگرانکننده آن است که هنوز اطلاعات دقیقی وجود ندارد که تایید کند آیا بازار به کف قیمتی خود رسیده یا هنوز ممکن است قیمتها روند کاهشی داشته باشند. در این رابطه فعالان بازار میگویند تعیین کف برای بازار به عوامل متعددی بستگی دارد که متاسفانه چندان شفاف نیست اما آنچه قطعا اهمیت دارد آن است که مادامی که تقاضای واقعی به بازار وارد نشود روند بازار روند ناشی از تغییر قیمتها بهصورت عدد و رقمی است و قیمتها نماینده واقعی از ارزش بازار نیستند. این به آن معناست که ارزش واقعی محصول میتواند از قیمت مورد معامله آن بالاتر باشد، زیرا اکنون هزینههای تولید بسیار بالا است و این موضوع موجب بالا رفتن قیمت نهایی میشود اما بهدلیل شرایط حاکم بر بازار قیمت از ارزش محصول تبعیت نمیکند.
از طرفی برخی تصمیمات مانند پیشبینی عدم عرضه سبدهای بزرگ در بورس که تلاشی برای بازگشت قیمتها محسوب میشود، بهنظر نمیرسد در تحریک بازار موثر واقع شود. در این باره یک فعال بازار میگوید پس از معامله شمش خوزستان و تیرآهن ذوبآهن باورهایی که درباره کف قیمت شکل گرفته بودند شکسته شد، زیرا بهدلیل شرایط مبهم سیاسی قیمتها هر روز در حدود ۱۰۰ تومان کاهش مییابد و این به معنای رکود کامل در بازار فولاد است. در این بین نگاهی به شاخصههای اقتصاد کلان نیز مهم است؛ پیشبینیهای نرخ رشد اقتصادی به شدت برای امسال منفی است. رشد صنعتی با آنکه آمار آن منتشرنشدهمنفی است.
در عین حال نقدینگی سرگردان فعلا تمایلی به ورود به بازارهای سفتهبازی ندارد، بنابراین تنها بخشی از نقدینگی که بهدنبال تقاضای واقعی است میتواند اثربخش باشد. این به معنای کاهش اثر نقدینگی در بازار است که فشارهای قیمتی را بیاثر میکند. از طرفی میل به فروش اکنون در بازار بهدلیل ترس از آینده افزایش یافته است که خود این مساله برای بازار در شرایط کنونی سم است. در چنین شرایطی کارشناسان معتقدند دولت باید به سرعت بازوی صادراتی را فعال کند تا خروجی این بازار تقویت شده و تولید به حرکت درآید.
در سالهای گذشته با آنکه بازار فولاد یک بازار راکد در داخل از بعد تقاضا بود اما اهرم صادرات مانع از بروز مشکل در بین تولیدکنندگان شده بود اما الان به دلایل متعدد این بازو میرود که هر روز ضعیفتر از دیروز شود. بازگشت ارز صادراتی، مشکلات در بازارهای منطقه مثل عراق و افغانستان، برخی محدودیتهای صادراتی و... همگی آرامآرام از قوت این اهرم میکاهد و چون جایگزین دیگری هم وجود ندارد تولیدکننده ناچار وادار به کاهش سطح تولید میشود. در این شرایط دولت باید سیاستهای آسانگیرانهتری در پیشبگیرد و بخشی از فشار موجود را بر عرضه داخلی کاهش دهد تا بازار نفس راحتی بکشد.
دنیای اقتصاد