بسیاری معتقدند که رشد بورس همپای رشد اقتصادی نبوده و این رشد درست زمانی رخ داده که اقتصاد کل دنیا درگیر کرونا و رکود بود. پس آیا فرضیه حباب صحیح است؟
مجتبی شهبازی، مدیر معاملات کارگزاری بانک پاسارگاد در این خصوص در تحلیلی نوشت: اقتصاددانان معمولا حباب را شرایطی میدانند که در آن قیمت یک دارایی با ارزش ذاتی آن منطبق نباشد. این توصیف تاحدودی برای بازار سرمایه ما ناقص است، چراکه اختلاف میان قیمتهای سهام و ارزش ذاتی آن آنقدر در ایران متداول است که میتوان گفت حباب یک خاصیت دائمی بورس است.
بورس دچار حباب است؟
به گفته شهبازی تعریف قابل درکتر از حباب به شرایطی برمیگردد که در آن بازارها ارزشگذاری فوقالعاده بالایی را به داراییها اختصاص میدهند. قیمت آنقدر بالا میرود که امکان محاسبه سودهای ایجاد شده جهت پرداخت سود سهام به هیچ وجه تناسبی با قیمت سهام پیدا نمیکند. به کلام دیگر در زمان حباب به طور مثال قیمتهای سهام یک شرکت در نقطهای حدود 100 برابر درآمدهایش قرار میگیرد و تنها راه برای کسب سود از سهام، فروش آن است.
با این مقدمه آیا واقعا با توجه به شرایط کلی اقتصاد کشور در نقطه اوج شاخص بورس، آیا میانگین قیمت به درآمد بازار سرمایه در این حد و اندازه بود که آن را حباب بنامیم؟
شهبازی میگوید: شاید در مورد برخی از سهامها دچار به اصطلاح حباب شده باشیم اما قطعا در کلیت بازار سرمایه بههیچ عنوان این امر مصداق نداشت.
دست نامرئی در بازار
پس افت ناگهانی شاخص کل بازار سرمایه را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ چراکه تنها در پنج ماهه ابتدای سال جاری بازدهی بورس ۲۴۳ درصد بود. از طرف دیگر نرخ دلار تا اواخر مهر ماه حتی به ۳۲ هزار تومان هم رسید. اما چه شد که بازار چنین سقوط آزادی را علیرغم رشد نرخ دلار تجربه کرده است؟
مدیر معاملات کارگزاری بانک پاسارگاد برای پاسخ به این پرسش به گفته میلتون فریدمن، اقتصاددان اشاره میکند و میگوید: بحرانهای بزرگ ناشی از عوامل بیرونی است که توسط دولتها ایجاد میشود.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه «جواب چرایی وضعیت فعلی بورس هم در دخالتهای دولت و ایجاد اخلال در نظام بازار است.
چراکه دولت در هنگام بالا رفتن شاخص، برنامهای برای سیراب کردن ولع تقاضاهای جدید نداشت و متاسفانه به سیاستهای آزمون و خطا روی آورد و هنگامی که موفق به اخلال در مکانیزم بازار شد، خیال کرد جلوی حبابی شدن بازار را گرفته اما غافل از آنکه این سرآغاز وضعیتی است که طی آن اعتماد در بازار سرمایه کمرنگ میشود.»
چگونه اصلاح به ریزش تبدیل شد؟
به گفته وی هر موقع در بازار سرمایه اعتماد کمرنگ شود ما شاهد بحران خواهیم بود. پس از شروع ریزش بازار نیز متاسفانه با دخالتهای نابجا و ایجاد محدودیتهای سلیقهای و خودساخته، سیاستگذاران باعث طولانی شدن اصلاح بازار شدند. در واقع در آتش بیاعتمادی ایجاد شده دمیدند. مواردی از جمله ایجاد ممنوعیت فروش برای کدهای فروشنده و سایر محدودیتها و امنیتی شدن فضای بازار سرمایه سبب شده تا اصلاح قیمت سهام پس از رشدهای افسارگسیخته یک سال اخیر، فرسایشی شود و نتوان نقطه پایانی برای آن متصور بود.
سیاستهای حساب نشده و غیرکارشناسی دولتمردان در دعوت سرمایهگذاران خرد به بازار سهام در دوره رشد قیمتها و قوانین سلیقهای و غیراصولی و غیرعلمی، روند معمول بازار را بر هم ریخت و در کنار هراس از ریزش بیشتر قیمتها، بیاعتمادی سرمایهگذاران را نیز بهدنبال داشت.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه، به تمام موارد ذکر شده باید وضعیت نابسامان اقتصاد کشور و ترس از سقوط بیشتر ارزش ریال و رکود اقتصادی و تهدیدات بینالمللی را نیز اضافه کنید تا این وحشت عمومی در بازار سرمایه را بتوان اندکی درک کرد.
اکنون هم دولتمردان و سیاستگذاران بزرگترین خدمتی که میتوانند به بازار سرمایه داشت باشند عدم دخالت در بازار و برهم نزدن مکانیزم بازار است. نوسان، ذات بازار است. ولی دولت با دخالتهای نابجا باعث برهم خوردن تعادل در بازار میشود.
تجارت نیوز