برای موفقیت رهبران کسب و کار مهم است که بدانند بحرانهای گذشته چگونه استراتژیهای خاص رهبری را شکل دادهاند و خودشان چگونه از این تاکتیکها استفاده کنند. در این مطلب، مصاحبهای از آرین سلیمانی در مورد رهبری کسب و کار در شرایط بحران را بررسی کرده و با مطرح کردن پرسشهای اساسی و پاسخ دقیق به آنها، به رهبران کسب و کار کمک خواهیم کرد تا اطلاعات بروزی را در این مورد کسب کنند.
-آقای آرین سلیمانی، رهبران کسب و کار چه ویژگی مهمی باید داشته باشند.
آرین سلیمانی: دنیای امروز، یک دنیای کاملاً به هم پیوستهاست. شرایط سیاسی، اجتماعی نقاطی دور افتاده از ما، میتوانند تمام معادلات ما را تغییر دهند. همین ویروس کرونا را فرض کنید که چطور جهانی شد. این فقط یک نمونه است. قطعاً تکنولوژی زودتر و عمیقتر در جوامع نفوذ میکند. چقدر افرادی بودهاند که تکنولوژی و نوآوری را جدی نگرفتند و از بازار رقابت کسب و کارشان حذف شدند؟ تعدادشان زیاد است.
میخواهم به این برسم: بدون شک شما در معرض اتفاقاتی بزرگ هستید که بخش بزرگی از آنها قابل پیشبینی هستند. در شرایط بحرانی کسب و کار، کارمندان شما به دنبال یک تکیهگاه میگردند. رهبر کسب و کار باید بیش از هرچیز ایستادگی در مقابل بحرانها داشته باشد. میدانم که در بحرانهای کسب و کار، شرایط برای رهبر کسب و کار نیز دشوار است. اما او نه تنها باید خود را نجات دهد؛ بلکه باید نجات دهندهی دیگران نیز باشد. البته درک اصلی این موضوع به این برمیگردد که تفاوت بین رهبری و مدیریت برای ما روشن شده باشد.
-آقای سلیمانی، رهبران کسب و کار چگونه میتوانند در شرایط بحران، کسب و کارشان را رهبری کنند؟ پای چه موضوعاتی درمیان است؟
آرین سلیمانی: بگذارید با استناد به سخنرانی اخیر امی سی. ادموندسون که در حوزه رهبری و مدیریت شناختهشده است و خود نیز استاد دانشگاه هاروارد است پاسخ این سوال شما را بدهم. او میگوید اول شما باید در شرایط بحران، روحیه فروتنی خود را تقویت کنید و ارتباطاتتان را با کارمندانتان به شدت گسترش دهید! میدانم عجیب است اما توضیح میدهم. در شرایط بحران، شما با نادانستههای گوناگونی روبرو میشوید. شما نمیدانید بحرانِ کرونا تا چه زمانی ادامه پیدا کرد! شما نمیدانید آیا میتوانید نیروهایتان را حفظ کنید یا نه! شما نمیدانید دولت چه اقداماتی برای شما انجام خواهد داد! و صدها چیز که در شرایط بحران نمیدانید.
اصولاً در بحرانهای کسب و کار، این نادانستهها هستند که باعث میشوند یک اتفاق عادی تبدیل به یک بحران شود. جالب است شما وقتی با کارمندانتان ارتباط بیشتری برقرار میکنید و متوازعانه نشان میدهید که چه چیزهایی را نمیدانید، اعتماد آنها به شما بیشتر میشود. پشت پرده قایم شدن رهبران و حتی مدیران کسب و کار بیاطمینانی بالایی در بین کارمندان ایجاد میکند. به طور تناقضآمیزی، صداقت برای مردم امنیت روانی ایجاد میکند. من در مطلبی این موضوع را مطرح کردهام که چطور استفاده از تجربیات و اطلاعات کارمندان، میتواند به کسب و کار شما کمک کند.
دوم اینکه بپذیرید اطلاعات کافی نداشتن به اقدام نکردن نیست! اگرچه که طبیعی است که بخواهید اطلاعات بیشتری داشته باشید اما در شرایط بحران کسب و کار، اقدام نکردن شما، این برداشت را به دیگران میدهد که شما دچار سرگشتگی هستید. حال خودتان را جای آنها بگذارید. آنها چطور میتوانند به رهبر خود تکیه کنند؟
سوم اینکه رهبران کسب و کارها باید همچنان از ارزشهای خود پیروی کنند. به اینجای بحث دقت کنید. رهبران اساساً به این دلیل میتوانند با مدیران تفاوت داشته باشند که آنها تکیهگاه کارمندان و حتی مدیران دیگر هستند. آنها دنبالهروهایی دارند که رفتارهای او برایشان مهم و زیر ذرهبین است. همینطور افراد کاریزماتیکی که به جایگاه رهبری در کسب و کار میرسند دارای ارزشهای روشنی هستند. اینکه ارزشها به چه معناست نیاز به تعمق شنوده دارد و توضیحش در این گفتگو نمیگنجد. اما این ارزشهای فرد هستند که باورهای او را میسازند و در نتیجه رفتارهای او را پدید میآورند. حالا وقتی که اهداف و شرایط تغییر میکنند شما باید پای ارزشهای کلیدیتان بایستید.
چهارم اینکه برای رهبری در شرایط بحران باید دست به اقدامی عجیب زد. باید از انحصار طلبی قدرت دست کشید! وضعیت مدیران و رهبران عادی این است که در شرایط عادی تمایل دارند تسلط بیشتری به همه چیز داشته باشند و قدرت را بیشتر در دست خودشان بگیرند. اما یکی از بهترینروشها برای قویتر کردن قدرت رهبری شما در کسب و کار این است که قدرت را با اطرافیانتان به اشتراک بگذارید! قطعاً اگر شما دامنه توجهتان را از مسائل کمتر کنید و روی تعداد کمتری از مسائل با عمق بیشتری تمرکز کنید قادر خواهید بود بهتر با بحران مبارزه کنید.
حالا که تعداد مسائل کمتری را در دست دارید، باقی مسائل را باید در اختیار دیگران بگذارید. شما باید تقاضای کمک کنید و روشن کنید به تنهایی نمیتوانید آن بحران را پشت سر بگذارید. آیا این موضوع به اعتبار شما آسیب نمیزند؟ جواب این است خیر. وقتی دیگران به شما کمک میکنند، احساس بهتری از معاشرت با شما خواهند داشت. چرا که احساس ارزشمندی بیشتری میکنند و به طور عجیبی طبق تحقیقاتی بسیار گسترده، آنها به شما علاقهمندتر میشوند. کافیست به تحقیقات دیلکارنگی در حوزه ارتباطات مراجعه کنید تا متوجه شوید وقتی کسی در گفتگوی با شما، بیشتر فرصت صحبت کردن پیدا میکند، شما را خوشصحبتتر از دیگران میداند! جالب است. شما کمتر از او صحبت کردهاید اما او شما را خوشصحبتتر میداند. علتش این است که او از معاشرت با شما احساس بهتری را تجربه کرده. در این مورد نیز هیچگاه دست کشیدن از انحصار طلبی قدرت، جایگاه رهبر کسب و کار را متزلزل نخواهد کرد.
پایان گفتگو با آرین سلیمانی، کارآفرین، نویسنده و مدرس کسب و کار