بیثباتی اقتصادی به صنعت نساجی و پوشاک نیز سرایت کرد؛ شاخص مدیران خرید که اتاق ایران منتشر میکند نشان میدهد که صنعت پوشاک و نساجی در سالجاری مدام در حال افت و خیز بودهاند، به گونهای که رکود و رونق در این صنعت، به بیان آمارها تداومی نداشته است؛ هرچند نگاهی به شامخ پوشاک و نساجی از ابتدای امسال تا مهرماه رکود را بیش از رونق به ذهن متبادر میکند. شامخ کلی این رشته فعالیت صنعتی در فروردینماه سالجاری به طور فزایندهای دچار افت شده و به ۶/ ۲۸واحد رسیده است. البته، مدیران این صنایع در اردیبهشتماه احساس کردند که وضعیت این حوزه مساعدتر شده و شاخص مدیران خرید در این ماه به ۸/ ۸۱واحد رسید؛ ولی این رونق، چندان داوم نداشت و در ماه بعدی شامخ آن به یکباره ۳/ ۶۲واحد شد.
روند کاهش شامخ صنایع نساجی در دوماه بعدی نیز ادامه داشت. شاخص کلی این صنعت در تیرماه و مردادماه به ترتیب، معادل ۳/ ۵۷واحد و ۹۵/ ۴۷واحد ثبت شد. البته بارقههایی از امید در شهریورماه به کسبوکارهای صنعت نساجی تابیده شد و شاخص کلی شامخ این صنایع به ۹/ ۵۳واحد رسید. اما تازهترین گزارش شامخ این رشته فعالیت صنعتی نشان میدهد که صنایع نساجی در مهرماه دوباره شاهد افت بودهاند و رقم شامخ کلی آنها به ۹۴/ ۴۶واحد رسیده است.
دلایل این افت و خیز چه بوده است؟ فعالان صنعت نساجی و پوشاک بارها اعلام کردهاند که سهعامل قاچاق، نبود حمایت از صادرکنندگان و همچنین نبود قوانین مناسب و ریلگذاری صحیح برای صنایع نساجی، دلایل اصلی افت و رکود در این صنعت هستند. بهجز این، با بررسی آمار شاخص شامخ در هفتماه سالجاری میتوان دریافت که صنعت نساجی نیز مانند صنعت لوازمخانگی، رشد بسیار کندی را تجربه میکند. افت میزان تولیدات میتواند نشاتگرفته از عواملی مانند افزایش سطح عمومی قیمت کالاهای این صنایع باشد.
بیاعتمادی به صنعت نساجی
صنعت نساجی، جزو رشته فعالیتهایی است که به نیاز پوشاک که جزو نیازهای اولیه و بدیهی انسان است پاسخ میدهد. این صنعت در کشور پیشینه بسیار قدیمی دارد؛ اما همین صنعت، به عنوان صنعتی مدرن، پیشینهای صد ساله دارد. البته صنعت نساجی در ایران همگام با دنیا رشد نکرده است. امروزه یکی از مهمترین چالشهای این صنعت در ایران، تهیه مواد اولیه اصلی یعنی الیاف پنبه و ابزار تولید است. این در حالی است که در کشور این مزیت وجود دارد که با وجود تولید مواد پتروشیمی و الیاف مصنوعی در داخل، ایران خود را در رتبههای برتر این صنعت در جهان قرار دهد؛ مزیتی که در نبود استراتژی مناسب دستاندرکاران از دست رفته است. با این حال، ایران با جمعیت بیش از ۸۰میلیون نفر و سلیقههای متنوع در مصرف پوشاک، نیاز زیادی به داخلیسازی این صنعت دارد. البته، عرضه و تولید پوشاک و منسوجات خانگی در داخل، بسیار کمتر از میزان تقاضاست. از این رو بازار ایران در این بخش تشنه است و با توجه به ممنوعیت واردات گسترده در محصولات نهایی صنعت پوشاک و نساجی، میل به قاچاق افزایش مییابد.
بیاعتمادی مصرفکننده ایرانی به صنعت نساجی بومی کشور نیز یکی از دلایل عدمکامیابی فعالان این صنعت است. در واقع تولیدکنندگان و صاحبان صنایع نساجی معتقدند که این صنعت موقعیت اشتغالزایی زیادی دارد و از مزیت رقابتی خوبی در منطقه برخوردار است؛ با این حال، مورد اعتماد مصرفکنندگان داخلی نیست.
قاچاق در نساجی؛ ۶۴ برابر آمار رسمی
در عین حال، یکی از اقدامات دولت برای حمایت از این صنایع ممنوعیت ورود تولیدات نساجی به کشور است. با این همه، فعالان این حوزه پیش از این با اشاره به غیرشفاف بودن و ابهام در آمار واردات این محصولات گفته بودند که نمیتوان آمار درستی از ورود این گروه از کالاها به کشور ارائه کرد؛ زیرا وقتی به آمار گمرک رجوع میشود رقم ثبتشده برای کالای نساجی وارداتی به ایران با میزان صادرات کشورهای مبدأ صادرات به ایران اختلاف آماری فاحشی دارد. این اختلاف ارقام، نشاندهنده آن است که اجناس به صورت غیرقانونی وارد کشور میشوند. تنها در بخش پوشاک، آخرین برآوردها نشان میدهد که ۷۰۰میلیون دلار کالای قاچاق به بازار ایران آمده است.
راه اشتباه دولت در صنعت نساجی
از دیگر سو، این رشته فعالیت صنعتی مانند بقیه رشته فعالیتها از دخالتهای دولت بینصیب نمانده است. برای مثال و به طور مصداقی دولت در حوزههایی همچون وضع عوارض و تعرفه، با اقدامات خود باعث مانعزایی برای فعالان این صنعت شده است. واردات ماشینآلات نو و دستدوم صنایع نساجی، مشمول عوارض ست. این در حالی است که همه ماشینآلات این صنعت وارداتی است و تولیدکنندگان برای واردات آنها با مشکلات زیادی مواجهاند؛ زیرا شرکتهای معتبر دنیا به ایران به صورت مستقیم ماشینآلات نمیفروشند. البته فعالان حوزه نساجی اذعان دارند که برخی از این محصولات را به صورت غیرمستقیم و با دور زدن تحریم خریداری میکنند؛ اما هزینه تحریم، موجب میشود تولیدکنندگان مجبور شوند این محصولات را با ۲۰درصد افزایش قیمت نسبت به محصولات روز خریداری کنند. این مساله همچنین در واردات مواد اولیه نیز تکرار میشود. اصلیترین ماده اولیه صنعت نساجی پنبه و پلیاستر است. کشور هر سال به ۱۵۰هزار تن الیاف پنبه نیاز دارد و از این میزان تنها حدود ۵۰هزار تن از داخل کشور تامین میشود. به همین دلیل تجار این حوزه باید تقریبا ۱۰۰هزار تن از این محصول را به صورت واردات تامین کنند اما این مواد اولیه از کشورهایی وارد میشود که ایران با آنها رابطه بانکی ندارد و خرید، بهسختی انجام میشود.
همچنین سیاستهای دولت بهخصوص در سالجاری، موجب شده است تا تعرفه ماده اولیه با تعرفه محصول نهایی در بعضی موارد یکی شود. به همین دلیل بازرگانان ترجیح میدهند به جای واردات ملزومات تولید، دست به واردات محصول نهایی که پرسودتر است، بزنند. این در حالی است که این تعرفهها در ادوار گذشته، نظم مشخصی داشتند. برای مثال فعالان این حوزه عنوان میکنند که تعرفه واردات الیاف پنبه ۵درصد، نخ ۱۵درصد و پارچه ۳۲درصد در سال گذشته بوده و واردات پوشاک نیز ممنوع بود. اما از ابتدای سال ۱۴۰۱، تغییراتی به وجود آمد و تعرفه الیاف پنبه به ۴درصد و نخ پنبه به ۵درصد تبدیل شد. به همین دلیل واردات نخ باصرفهتر از واردات پنبه شده است. این چالشها گلوگاههایی هستند که صنعت نساجی را تحتتاثیر قرار دادهاند.
دنیای اقتصاد