آقای خاتمی در سال 84 در حالی دولت را تحویل آقای احمدینژاد داد که عموم شاخصهای اقتصاد کلان بهبود یافته بود. با توجه به اینکه شما از طرف رییسجمهور منتخب مسوولیت نقلوانتقال و تحویل دولت را عهدهدار هستید؛ در حال حاضر احمدینژاد دولت را با چه شاخصههایی تحویل آقای روحانی میدهد؟
گزارشهایی را آقای احمدینژاد در حضور مقام رهبری ارایه دادهاند؛ همچنین در مصاحبههایشان هم آمارهایی را ارایه کردهاند. اما آنچه کارگروههایی که از طرف دکتر روحانی منصوب هستند؛ بررسی کردهاند با گزارشهای احمدینژاد اصلا همخوانی ندارد. مثلا وزیر راه دولت آقای احمدینژاد فرمودهاند 63هزارو500کیلومتر راه ساختهاند. در بررسیها معلوم شد که 46هزارو500کیلومتر از آن روکش راههای روستایی است. نمیدانم سهوا یا عمدا اما روکش راههای روستایی را با راهسازی جمع زدهاند. در نتیجه هرکس به آمار بنگرد تصور میکند دولت احمدینژاد بیش از 63هزارکیلومتر راه ساخته است. در حالی که مقدار واقعی 16هزارکیلومتر است. روکش راه که جزو راهسازی نیست. برخی از این اشتباهات در گزارشها هست که موجب مخدوششدن گزارشها شده است؛ بنابراین ما در آینده این موارد را بررسی میکنیم و ارقام دقیق کارهای صورتگرفته در حوزههای گوناگون را مشخص کرده و اعلام میکنیم.
آقای احمدینژاد در یک برنامه تلویزیونی اعلام کردند که دولت را با صدمیلیارددلار ذخیره ارزی تحویل آقای روحانی میدهند و این را یک هدیه از طرف دولت دهم به دولت یازدهم دانستند. با توجه به بررسیهای شما این ادعا چقدر قرین به صحت است؟
آقای احمدینژاد قبلا هدیهشان را محبت کردهاند. ایشان 800میلیارددلار را خرج فرمودند. هدیهشان به دولت یازدهم در واقع 800میلیارددلاری است که خرج کردهاند.
آن مساله در جای خود قابل پرداختن است اما به هر حال آقای احمدینژاد مدعی هستند که در حال حاضر دولت را با صدمیلیارددلار ذخیره ارزی تحویل میدهند. شما این رقم را واقعی میدانید؟
داراییهای بانک مرکزی؛ داراییهای دولت نیست. گردش مالی نفتی که صادر میکنیم به این صورت است: خریدار نفت پول آن را به حساب معرفی شده توسط بانک مرکزی در خارج از کشور واریز میکند. این پول متعلق به دولت است. دولت ایندلار را به بانک مرکزی میدهد و در مقابل ریال دریافت میکند و آن را خرج میکند. دولت وقتی به ازای آندلار، ریال دریافت کرد و آن ریال را خرج کرد، دیگر نسبت به آندلار نزد بانک مرکزی هیچ حقی ندارد. آندلار میشود جزو داراییهای بانک مرکزی و پشتوانه ریالی است که بانک مرکزی منتشر کرده و در اختیار دولت گذاشته. آقای دکتر احمدینژاد فکر میکنند آندلار هم دوباره متعلق به خودشان است. در حالی که اینطور نیست. وقتی دولت ارزش را به بانک مرکزی میفروشد دیگر مالکش نیست. بانک مرکزی در قبال این خرید ارز اسکناس خلق میکند. البته اگر بانک مرکزی بعدها آندلارها را به مردم فروخت و ریال موجود نزد مردم را پس گرفت مساله منتفی است. اما اگر نفروخت و ریالش را پس نگرفت، پایه پولی کشور افزایش پیدا میکند؛ پس رییس دولت احتمالا عنایت نفرمودهاند که وقتیدلارشان را به بانک مرکزی فروختند دیگر مالکش نیستند. بانک مرکزی مالک آن است که در مقابل آن نقدینگی در جامعه را افزایش داده است.
در واقع آن صدمیلیارددلاری که آقای احمدینژاد بهعنوان دخیره ارزی از آن نام میبرند؛ پشتوانه ریالی است که بانک مرکزی خلق کرده است؟
بله؛ این ریالی که در بانک مرکزی خلق شده، ضربدر 7/4 میشود که حاصل آن میشود نقدینگی موجود در جامعه. بانک مرکزی هریک ریالی که در مقابل ارز دریافتی از دولت، خلق کرده است، 7/4 برابر در جامعه نقدینگی ایجاد میکند. اگر آقای احمدینژاد فکر میکنند این صدمیلیارددلار را به دولت آقای روحانی هدیه کردهاند، اشتباه میکنند. احتمالا ایشان اطلاع ندارند که دولت دیگر مالک آن صدمیلیارددلار نیست. پشتوانه اسکناسهایی که در اختیار مردم است، آندلارهایی است که در بانک مرکزی است؛ پس آقای احمدینژاد اجازه ندارد که آن را به کسی هدیه دهد.
آقای احمدینژاد درخصوص ایجاد اشتغال هم آمارهایی ارایه میدهد که از سوی بسیاری از کارشناسان مردود دانسته شده است. ارزیابی شما از آمارهای دولت در زمینه ایجاد اشتغال چیست؟
این هم موضوع مهمی است. من نمیگویم دولت در سالهای گذشته شغل جدید خلق نکرده است. شغل جدید ایجاد شده اما در مقابلش شغلهای موجود هم از دست رفته است. خالص اشتغال یعنی مشاغل ایجاد شده منهای مشاغل از دست رفته است. خالص اشتغال در سالهای دولت آقای احمدینژاد سالی 14هزار شغل بوده است. آن وعده ایشان برای ایجاد سالی 5/2میلیون شغل که بماند. ممکن است آقای احمدینژاد بفرمایند در فلان سال 500هزارشغل ایجادشده است. این رقم اشتباه نیست. اما در مقابل چیزی حدود همین مقدار شغل از دست رفته است. در نتیجه خالص اشتغال، رقم بسیار اندکی است. در واقع خالص اشتغال مهم است. دولت آقای احمدینژاد در جایی شغل خلق کرده است اما در جای دیگر نتوانسته است مشاغل موجود را حفظ کند. در این خصوص جناب آقای «دکتر نیلی» توضیح کامل دادهاند. تعداد شاغلان در سال 83 براساس گزارش مرکز آمار ایران مشخص است. آمار شاغلان در سال 90 هم معلوم است. این دو را که از هم کم کنیم به صدهزار شغل خالص میرسیم. یعنی تعداد شاغلان سال 90 فقط صدهزار نفر بیشتر از سال 83 است و میانگین آن میشود سالی 14هزار شغل. آقای احمدینژاد صرفا به مشاغل ایجاد شده اشاره میکند و نه به خالص مشاغل ایجاد شده.
طبق برنامه، دولت باید چه تعداد شغل ایجاد میکرد؟
سالی 700هزارشغل. در دولت آقای خاتمی سالی 700هزارشغل ایجاد شد. در حال حاضر سالی 700هزارنفر وارد بازار کار میشوند. اگر ما بخواهیم میزان بیکاری در همین میزانی که هست باقی بماند باید سالی 700هزارشغل ایجاد کنیم. یعنی با آن سالی 14هزارشغل آقای احمدینژاد مشکل اشتغال مردم رفع نمیشود.
آقای خاتمی در حالی دولت را تحویل آقای احمدینژاد داد که در بخش نفت؛ در بهترین وضعیت عملکرد بعد از انقلاب قرار داشتیم. در حال حاضر آقای روحانی بخش نفت را با چه وضعیتی از آقای احمدینژاد تحویل میگیرد؟
هیچیک از فازهای پارسجنوبی که در دولت آقای احمدینژاد آغاز شد در طی دوره ایشان به پایان نرسید. در حالی که در دولت آقای خاتمی و در زمان وزارت آقای زنگنه، فازهای 1؛ 2؛ 3؛ 4 و 5 به تولید رسید. فازهای 6؛ 7 و 8 در مرحله 67درصد پیشرفت کار بود که در دوره آقای احمدینژاد به تولید رسید. فازهای 9 و 10 نیز در زمان آقای خاتمی آغاز شد و بعد از دولت خاتمی به بهرهبرداری رسید. فازهای 15؛ 16؛ 17؛ 18 و 12 هم قراردادش در زمان آقای خاتمی بسته شد که اینها در زمان آقای احمدینژاد به بهرهبرداری و تولید نرسید؛ لذا از همین موارد میتوان درخصوص عملکرد دولت احمدینژاد در بخش نفت، قضاوت کرد.
هنگامی که دولت آقای خاتمی در سال 76 آغاز بهکار کرد در حوزه اقتصاد؛ جهتگیری دولت چندان روشن نبود؛ و شاهد نوعی سردرگمی و عدم انسجام در تیم اقتصادی دولت خاتمی، مخصوصا در سال اول فعالیتش، بودیم. به نظر میرسد دولت آقای خاتمی با مقداری آزمونوخطا به یک جهتگیری مشخص رسید. آیا دولت آقای روحانی چشمانداز روشنی از کاری که میخواهد انجام دهد، دارد؟ آیا دقیقا میداند که بهدنبال چه اهدافی است؟
آقای روحانی از آنجا که از زبدهترین و برجستهترین افراد در حوزههای مختلف استفاده کردهاند در شروع کار کمترین مشکل را خواهند داشت و افراد مسلطی سر کار خواهند آمد. به نظر من اگر یک «به جای خود» داده شود و افرادی که مناسب برخی کارها نیستند به جای خود برگردند و در حوزههایی که مناسب آن هستند فعالیت کنند، بسیاری از مشکلات حل میشود. یک مثال میزنم. اگر هدایت تیم فوتبال بارسلونا را که یکی از بهترین تیمهای جهان است به بنده بسپارند و من شروع کنم به اینکه هافبک را بگذارم دفاع راست، دفاع راست را بگذارم دروازهبان، دروازهبان را بگذارم فوروارد، مسی را هم بگذارم توپ جمع کن. توپ جمعکن را هم بگذارم جای مسی. آن کسی را هم که چمن ورزشگاه را آب میدهد بگذارم دفاع چپ. خوب چه بلایی سر بارسلونا میآید؟ در سالهای گذشته تا حدود زیادی این اتفاق افتاده است.
برخی نهادهای خاص در سالهای اخیر در ابعاد گسترده درگیر فعالیتهای اقتصادی شدهاند. دولت آقای روحانی چه برنامهای برای به جای خود بازگرداندن این نهادها دارد؟
در خصوص این موارد مسوولان بعدا صحبت خواهند کرد. اما اصل موضوع همان مثال بارسلوناست که عرض کردم. وقتی قرار شود هرکس سر جای خودش برود آنوقت آدمهای اقتصادی، کار اقتصادی میکنند. آدمهای سیاسی، کار سیاسی میکنند. آدمهای امنیتی، کار امنیتی میکنند و آدمهای نظامی، کار نظامی میکنند.
این روزها اخباری منتشر میشود مبنی بر اینکه دولت دهم در هفتهها و روزهای پایانیاش دست به تصمیمگیریهایی زده و تعهداتی را برای دولت بعدی ایجاد کرده است. از جمله واگذاری برخی اماکن دولتی، استخدامهای گسترده، صدور برخی مجوزهای خاص و... با توجه به مسوولیت شما برای انتقال قدرت از دولت دهم به دولت یازدهم، نظرتان در این خصوص چیست؟
آقای احمدینژاد در سال 84 وقتی در انتخابات پیروز شدند نامهای 17 مادهای به جناب آقای خاتمی نوشتند که فلان انتصابات نشود. جابهجایی نشود. عزلونصب نشود. اموال جابهجا نشود. قرارداد جدید بسته نشود. تعهدی برای دولت جدید ایجاد نشود. من انتظار دارم کابینه دکتر احمدینژاد شرافتمندانه به همان نامهای که احمدینژاد به خاتمی نوشت وفادار باشند. همان کارهایی که آقای احمدینژاد گفت که دولت آقای خاتمی در دوره نقلوانتقال انجام ندهد را خودشان هم در حال حاضر انجام ندهند. ما هیچچیزی بیشتر از همان نامه احمدینژاد نمیخواهیم. خواهش میکنم که آقای احمدینژاد آن نامه 17 مادهای را جلو خودشان بگذارند و عین موارد آن نامه را به وزرایشان دستور دهند که انجام ندهند. در حال حاضر هم هرکس اقداماتی خلاف آن نامه 17 مادهای احمدینژاد انجام داده باید بداند که بیپایه بوده و مورد قبول نیست. هرکس برخلاف آن نامه 17 مادهای احمدینژاد، عملی را انجام داده باید بداند که خلاف کرده است.
در دروه نقلوانتقال فعلی، مواردی برخلاف آن نامه 17 مادهای، رخ داده است. مواردی از قبیل برخی واگذاریها؛ قراردادهای جدید، صدور برخی مجوزهای خاص و ایجاد برخی تعهدات برای دولت آقای روحانی. شما بهعنوان نماینده آقای روحانی در کمیته نقلوانتقال دولت، چه اقداماتی را برای جلوگیری از این موارد انجام دادهاید؟
من بارها به این مساله اعتراض کردم. به واگذارکردن اموال و داراییهای دولت، بستن قراردادهای جدید، ایجاد تعهدات جدید و استخدامهای گسترده. آن هم بهصورت هول هولکی. با عجله دارند استخدام میکنند. هول هولکی دارند نقلوانتقال انجام میدهند. دولت آقای احمدینژاد هشت سال فرصت داشت که این کارها را انجام دهد. حتی اگر بپذیریم که همه این کارها خوب است، اما همه کارهای خوب عالم را که نباید آقای احمدینژاد بکنند. برخی کارهای خوب را هم بگذارند آقای روحانی انجام دهند. اگر این کارها اینقدر خوب است که دولت آقای احمدینژاد میخواهد در روزهای پایانی دولت از ثوابش نگذرد، خوب بعضیهایش را بگذارد آقای دکتر روحانی بکند و ثوابش نصیب ایشان شود. چرا همه این کارهای نیک را آقای احمدینژاد میخواهد در روزهای آخر با عجله انجام دهد و ثوابش را به تنهایی ببرد؟ ما تقاضا داریم برخی از این کارهای ثواب را در روزهای آخر انجام ندهند. لطفا بگذارند برای آقای روحانی.
روزنامه شرق