کارشناسان معتقدند رییسکل آینده بانک مرکزی باید دارای 4 ویژگی شناخت محیط اقتصاد کلان،قدرت تصمیمگیری، اعتبار بینالمللی و داخلی باشد. همزمان با افزایش گمانهزنیها برای گزینه ریاست بانک مرکزی، بازخوانی شرایط و ویژگیهای رییسکل بانک مرکزی در دولت جدید، اهمیت دو چندانی پیدا کرده است.
در چیدمان اعضای کابینه و تیم اقتصادی دولت، همواره فرآیندی ساده تکرار شده است. این فرآیند ساده که در مواردی به انتخاب افراد غیرتخصصی برای پست مورد نظر انجامیده، مبتنی بر «اعتماد متقابل میان رییس دولت با فرد مورد نظر» است، اما اگر این «حق» به رییسجمهور – به عنوان بالاترین مقام اجرایی- داده شود که اعضای کابینه خود را از میان معتمدان و نزدیکان خود انتخاب کند که بیش از همه به آنها اعتماد دارد؛ چه تبعاتی میتوان برای این شیوه چیدمان اعضای کابینه متصور شد؟ برخی کارشناسان معتقدند که این روش، «بهینه» نیست و مشکلاتی برای چرخه کار در سازمان یا وزارتخانه به وجود میآورد. ضمن اینکه، موجب بروز ناهماهنگیهایی در میان اعضای تیم اقتصادی دولت شده و شرایط «تنشزایی» را موجب میشود.
حال برای جلوگیری از تکرار این روند، در شرایط فعلی اقتصاد ایران که با محدودیتها و چالشهای بیسابقهای روبهرو است؛ چه راهکاری باید در پیش گرفت و سکان هدایت بزرگترین نهاد پولی ایران را باید به چه کسی و با چه ویژگیهایی سپرد؟
نگاهی به گذشته
از سال 1358 تاکنون، بانک مرکزی 9 رییسکل را به خود دیده است که هر یک کارنامهای از خود به جای گذاشتهاند. اگر سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب در این دستهبندی نادیده گرفته شود؛ از دهه 70 به بعد، پست ریاست بانک مرکزی به دست چهرههای اقتصادی بوده که هر یک گرایشهای خاص خود را داشتهاند و بر اساس این گرایشها، عملکرد متفاوتی را از خود به جای گذاشتهاند. از جمله، در دوران ریاست محمد حسین عادلی در بانک مرکزی، در سال 1368، سیاستهای تعدیل ساختاری و شناور شدن نرخ ارز، آغاز شد. در دوران ریاست محسن نوربخش که از سال 1373 تا 1382 به طول انجامید؛ ثبات سیاستگذاری پولی در دستور کار قرار گرفت. در دوران ریاست ابراهیم شیبانی از سال 1382 تا 1386، جهتگیری سیاستها به دو دوره تقسیم میشود دوره اول از سال 82 تا 84 را در بر میگیرد و دوره دوم نیز از ابتدای 84 تا پایان دوره ریاست او بر ساختمان فیروزهای را شامل میشود. در دوره دوم بهدلیل تغییر رویکرد دولت، سیاستهای بانک نیز تغییر کرد، در حالی که دوره اول ادامه دوران نوربخش بود. در دوره کوتاه ریاست طهماسب مظاهری بر بانک مرکزی نیز (از سال 1386 تا 1387) مناقشه میان تیم اقتصادی دولت بر سر نحوه اختصاص اعتبارات به بخشهای مختلف بالا گرفت. در دوره دوم دولت احمدینژاد نیز که ریاست بانک مرکزی به عهده محمود بهمنی بود، این نهاد با یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ خود مواجه شد. نوسان ارزی، از دست رفتن نظام یکسان ارزی و تحریم بانک مرکزی از جمله اتفاقات این دوره بود.
آیا عملکرد بانک مرکزی طی 20 سال گذشته، که نقد آن همواره در اظهارنظرهای مختلف مطرح بوده است؛ حاصل ویژگیهای روسای کل این بانک در این دو دهه بوده است؟ به هنگام انتخاب روسای کل بانک مرکزی، تا چه حد فاکتورهای مورد نیاز برای این پست در نظر گرفته شده است؟ این فاکتورها چیست و تا چه سطحی میتواند انتخاب درستی برای ریاست باشد؟برخی کارشناسان برای پاسخ به این سوال چند ویژگی مهم را برای رییسکل بانک مرکزی بر میشمارند که با شناخت و به کارگیری آنها میتوان به انتخاب درستی برای ریاست بزرگترین نهاد پولی در ایران رسید.
ویژگی اول: دیده بانی
با اینکه بانک مرکزی عنوان «بانک» را دارد؛ اما کارشناسان در بیان وظایف و کارکردهای بانک مرکزی اعتقاد دارند که بانک مرکزی یک «بانک» نیست؛ بلکه «دیده بان اقتصاد کشور» است. آنها وظایف و ساختار دیگری برای بانک مرکزی قائل هستند. از جمله اینکه بانک مرکزی به عنوان نهاد اجراکننده سیاستهای پولی، متفاوت از بانکهای تجاری عمل کرده و خود نقش «مدیریت کلان اقتصاد» را به عهده میگیرد. در عین حال، کارشناسان اعتقاد دارند که فرد مورد نظر برای در اختیار گرفتن پست ریاست بانک مرکزی باید توانایی «دیده بانی» روزانه از تحولات اقتصادی داخلی و خارجی را داشته باشد تا متناسب با آن بتواند واکنش مشخص و به روز ارائه کند. به گفته آنها، رییسکل بانک مرکزی با داشتن دیدگاه کلان به اقتصاد باید نسبت به «خوشه بندی متغیرهای اقتصادی» اقدام کند تا با درک بهتری از شرایط اقتصاد کلان، تصمیمات درستی اتخاذ کند. در این میان، کارشناسان توصیه میکنند که رییسکل بانک مرکزی باید از «دو خطای مهم» دوری گزیند: «خطای غفلت» و «خطای مداخله». به گفته آنها، خطای اول شامل «سکوت» در هنگامی است که «نیاز به دفع خطر احتمالی» وجود دارد خطای دوم، هنگامی شکل میگیرد که «در جایی که نیاز به مداخله نیست؛ رییسکل بانک مرکزی اقدام خاصی انجام دهد. لازمه چنین خصوصیتی این است که فردی در راس بانک مرکزی قرار میگیرد که در حوزه اقتصاد کلان مبرز باشد.
ویژگی دوم: «قدرت نه»
ساختار بانک مرکزی و وظایف محول شده به این نهاد پولی، به گونهای است که خطر دخالت نهادهای بالادستی قدرت در سیاستگذاریهای آن همواره وجود دارد. از این رو، کارشناسان در بیان ویژگی دوم رییسکل بانک مرکزی، بر «قدرت نه» فرد مورد نظر برای تصدی این پست، تاکید دارند. از دیدگاه آنها، رییسکل بانک مرکزی باید قدرت تصمیمگیری داشته باشد؛ به نحوی که بتواند در مقابل برخی از سیاستگذاریهایی که به این نهاد «تحمیل» میشود، قدرت «نه گفتن» داشته باشد. به اعتقاد کارشناسان، «شجاعت» رییسکل بانک مرکزی، ناشی از امیال شخصی نیست؛ بلکه «درک عمیق» او از مسائل مرتبط با حوزه کاری وی است. به اعتقاد کارشناسان، قدرت نه گفتن بانک مرکزی و رییسکل باید متکی بر استدلال و تصمیمهای سیاستی باشد نه بر مبنای شرایط و مسائل سیاسی.
ویژگی سوم: قدرت تعامل
نظام پولی ایران در عرصه بینالمللی در سه سال اخیر با بحرانهای پیاپی مواجه شده است که عمده دلیل آن، مساله اعمال تحریمهای یک جانبه غرب علیه ایران بوده است. در شرایط فعلی، نقلوانتقال پول در حوزه بینالمللی به سختی صورت میگیرد و علاوه بر سیاستگذاری کلان دولت یازدهم برای حل معضل تحریمها، چگونگی برخورد بانک مرکزی با این چالش در بلندمدت تاثیرگذار است. از این رو،کارشناسان رییسکل بانک مرکزی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران، یک «وزیر خارجه دوم» مینامند که باید در حوزههای مختلف مالی، برای برداشتن تحریمها یا حداقل کاستن از هزینههای آن، شانه به شانه وزیر امور خارجه حرکت کند. به گفته کارشناسان، فرد مورد نظر برای ریاست بانک مرکزی، باید علاوهبر قدرت تعامل و مذاکره، در سطح منطقه شناخته شده و در دنیا قابلاحترام باشد تا بتواند اقتصاد ایران را از این گردنه سخت عبور دهد.
ویژگی چهارم: «تیم کاری»
آیا در شرایط فعلی که بانک مرکزی نیاز به یک «ابر مرد» برای حل مشکلات کنونی پولی ایران در عرصه داخلی و خارجی دارد؛ چنین شخصی وجود دارد؟ کارشناسان به این سوال اینگونه پاسخ میدهند که حتی اگر شخص مورد نظر با ویژگیهای یاد شده وجود نداشته باشد؛ میتوان از فردی استفاده کرد که مسائل اقتصاد کلان را به طور کلی میشناسد و از مشکلات نظام بانکی و پولی باخبر است، اما این فرد باید با «تیم» هماهنگی کار کند و بتواند هماهنگی میان اعضای تیم خود را بالاتر ببرد؛ بنابراین ویژگی بعدی رییسکل آینده نحوه و نگرش به انتخاب تیم کاری است. رییسکل آینده باید از میان گروهی انتخاب شود که اگر در حوزهای تخصص ندارد، آن را به اهلش بسپارد، اما نقطه کلیدی در ویژگی شخصیت کاری رییسکل است. رییسکل باید از چنان اعتباری برخودار باشد که اهل فن در هر حوزهای حاضر به همکاری با او باشند.
از دیدگاه کارشناسان، هر کدام از اعضای تیم رییسکل جدید بانک مرکزی باید در حوزه کاری خود «سرآمد» باشد تا بتواند شناخت مشخص و درستی از وضعیت فعلی پیدا کند؛ به طور مثال اگر رییسکل در حوزه ارزی تبحری ندارد، این ویژگی باید در معاون ارزی برجسته شود. اگر رییسکل آینده شناخت اندکی از حوزه بانکهای تجاری داشته باشد، این مسوولیت را باید دبیرکل یا معاون نظارتی وی بر عهده گیرد؛ بنابراین در هر حوزه ضعفهای احتمالی باید از طریق انتخاب تیم مناسب برطرف شود. ویژگیای که لازمه آن اعتبار شخصیتی رییسکل در کارکردن با چهرههای بزرگ است.
روزنامه دنیای اقتصاد