فرار خاوری از کشور به مثابه آب گل آلودی برای جهرمی شد تا از اتهامهای وارده علیه خودش در جریان اختلاس بزرگ تا این لحظه جان سالم به در برد و از لیست متهمان این اختلاس فرار کند.
حدود 5 ماه از آغاز امسال گذشته بود که زمزمههایی از بروز یک تخلف بزرگ در سیستم بانکی کشور به گوش رسید و هر روز هم صدای این زمزمهها بلند و بلندتر شد.
26 مرداد ماه بود که یکی از پشتپردههایی از این اختلاس در تأسیس یک بانک خصوصی با نام "آریا" در رسانه ها مطرح شد و بعد از آن بود که به صورت جدیتر پای بانک اصلی در این اختلاس باز شد.
روزها و البته هفتههای اول که این اختلاس بزرگ به خبر اول رسانههای مختلف تبدیل شده بود از آن بعنوان اختلاس 3 هزار میلیاردی نام برده میشد.
اما نخستین واکشن به این اختلاس از سوی بانک صادرات اینطور بیان شد که موضوع صرفا ً سوء استفاده از نام و اعتبار بانک صادرات ایران میباشد.
البته داستان چگونگی بزرگترین اختلاس تاریخ ایران بارها و بارها از زبان مسئولان مختلف بیان شده است که تمام این گزارشها حکایت از آن دارد که فرد اول این اختلاس یعنی همان مه آفرید امیر منصور خسروی که مالک شرکت سرمایهگذاری امیر منصور آریا نیز است توانسته با تبانی و نفوذ رئیس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد خوزستان، اقدام به صدور السیهای جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومانی کند و بدون آن که وجه السیهای مذکور را به بانک بپردازد، این اسناد اعتباری را دریافت و به بانکهای دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایینتر از قیمت رسمی ال سی میفروخته است.
از آنجا که این ال سی ها در سامانه اطلاعاتی بانک صادرات ثبت نمی شده است، خریداران ال سی با استعلام از همان شعبه صادرکننده اقدام به خرید ال سی میکردند و درنهایت مبالغ السیهای مذکور به بیش از 2 هزار و 800 میلیارد تومان می رسد.
* و اما شروع داستان کاشفهای اختلاس بزرگ
بعد از اینکه این اختلاس علامت سؤالهای متعددی را در اذهان عمومی ایجاد کرد پای آقایان دولتی و بانکی و نظارتی نیز به میان آمد و نقطه آغاز صحبتهایشان هم شد اینکه خودمان اختلاس را کشف کردیم و ... .
زمانی که دعوای آقایان در این خصوص به اوج رسید قوه قضائیه وارد عمل شد و به مدعیان کشف این اختلاس پاسخهایی را داد که به موجب آن دیگر کمتر از زبان این افراد جملاتی مشابه اینکه چه کسی اختلاس را کشف کرد بیرون آمد.
در حالی که مردم منتظر برخورد با خاطیان این پرونده بودند؛ در ابتدا سکوت مسئولان و موضعگیریهای خاصشان تعجب مردم را دو چندان کرد چراکه در این شرایط انتظار میرفت حداقل از مردم عذرخواهی کنند.
اما این انتظار مدت زیادی طول نکشید و یک باره موج برکناریها و استعفاء در بازار بانکی داغ شد؛ محمودرضا خاوری مدیرعامل سابق بانک ملی اولین مدیر بانکی بود که به دلیل قصور بانک مطبوعش در جریان اختلاس کلید این موج را زد و استعفاء داد و به دنبال این اقدام سونامی برکناریها هم آغاز شد ابتدا محمد جهرمی مدیر عامل سابق بانک صادرات و بعد ولی ضرابیه مدیرعامل سابق بانک سامان.
* تئوری فرار خاوری و تابعیت ایرانی-کاناداییاش
در همین ایام که خبرهای رفت و آمدها در مدیران بانکی مطرح بود جهرمی نامه ای نوشت تا عدم عذرخواهی خود را توجیه کند و وعده افشای پشت پرده های این تخلف را بدهد. وی در این نامه از فرار خاوری خبر داد و پس از این نامه بود که مشخص شد خاوری زمانی که در ایران نبوده استعفاء داده است اما خاوری از آخرین سفرش تا کنون به ایران بازنگشت و این موضوع باعث شد تا اتهامات و شایعاتی علیه وی وارد شود.
وقتی خاوری علیرغم اعلام قبلی مسئولان بانک ملی به ایران بازنگشت اخبار فرار وی به کانادا کلید خورد و این مورد سوژهای شد برای رسانههای مختلف تا به طرح مسائلی که صحت و سوقم آنها هنوز هم مشخص نشده بپردازند.
به هر حال نمیتوان نادیده گرفت که عدم بازگشت خاوری به کشور که زمانی مدیر عامل بزرگترین بانک دولتی ایران بود آنهم در زمان اوجگیری پرونده اختلاس بزرگ و پر ماجرا تأثیر بسزایی در این شایعهپراکنیها دارد.
هر روز که از عدم بازگشت خاوری به ایران میگذشت مسائل مختلفی در خصوص مسائل شخصی وی شفاف میشد که مهمترین آنها تابعیت دو گانه مدیر عامل مستعفی بانک ملی بود.
البته بعد از اما و اگرهای مختلف و حاشیههای فراوان بالاخره مأمور ویژه رسیدگی به پرونده اختلاس بزرگ اعلام کرد که کسی از تابعیت دوگانه خاوری آگاه نبوده اما این به آن معنی نیست که هیچ تقصیری متوجه مقامات مسوول مرتبط نباشد.
به هر حال خاوری همچنان قصد بازگشت و پاسخ دادن به اتهامات وارده علیه خودش را ندارد آنهم در شرایطی که اژهای وی را تهدید کرده است اگر به ایران بازنگردد حکم جلبش صادر میشود.
* فراموشی قصور جهرمی در بزرگترین اختلاس تاریخ
نکتهای که در زمان طرح تئوری فرار خاوری به کانادا در محافل مختلف تا حدودی به فراموشی سپرده شد نقش مدیر عامل معزول بانک صادرات در اختلاس بزرگ بود اما جالب اینجاست در شرایطی که قصور بانک صادرات دلیل اصلی بروز این اختلاس است تنها برخوردی که در این خصوص با جهرمی مدیر عامل بانک مذکور شد برکناری وی از مدیریت این بانک بود.
البته باید یادآور شد که عدم بازگشت مدیرعامل مستعفی بانک ملی به ایران نیز به صورت قابل توجهی در کمرنگ شدن نقش جهرمی در بروز اختلاس بزرگ تأثیر داشت چراکه با برکناری جهرمی و تعیین مدیرعامل جدید بانک صادرات دیگر اتهامی علیه وی حداقل در برخی محافل وارد نیست.
جالبتر اینجاست که جهرمی نه در زمان مدیریت بانک صادرات و نه در زمانی که از این سمت برکنار شده بود از مردم و مشتریان بانک صادرات بابت قصور و کوتاهیاش عذر خواهی نکرد و در مقابل تنها بانک مرکزی و برخی دستگاههای دیگر را در بروز اختلاس بزرگ متهم کرد.
جهرمی در شرایطی مدعی شده که بانک مرکزی و شخص خاوری متهم اصلی اختلاس بزرگ هستند که ظاهراً فراموش کرده ریشه این اختلاس تاریخی در بانکی بوده که وی مدیریت آن را بعهده داشته است.
از سوی دیگر اژهای سخنگوی قوه قضائیه و مأمور ویژه رسیدگی به پرونده اختلاس تاریخی بارها در سخنان خود از خاوری نام برده چه در زمانی که هنوز خاوری مدیر عامل بانک ملی بود و چه در زمانی که خاوری از ایران رفت و برنگشت اما نکته تأمل برانگیز در این خصوص این است که وی در هیچیک از مصاحبههای خود نام جهرمی را بعنوان مدیرعامل بانک اصلی و ریشه اختلاس نیاورده است.
در خبرها آمده بود که پیش از رفتن خاوری به کانادا از وی چندین بار بازجویی شده بود اما در هیچ یک از صحبتهای مسئولان مربوطه نیامده بود که از جهرمی نیز بازجویی شده یا خیر؟!
همچنین عدم بازگشت خاوری به کشور این شائبه را ایجاد میکند که احتمال مسافرتهای بی بازگشت مشابه مدیر عامل مستعفی بانک ملی برای سایر مدیران عامل معزول بانکهای درگیر در اختلاس بزرگ هم وجود دارد بنابراین باید دید آیا جهرمی و ضرابیه و ... ممنوعالخروج شدند یا خیر؟!
* واقعاً چه برخوردی شایسته مدیران خاطی در اختلاس است؟!
با برکناری جهرمی از مدیریت بانک صادرات و افزایش فشارهای روانی بر شبکه بانکی بانک مرکزی دستور تغییر مدیر عامل بانک سامان یکی دیگر از بانکهای درگیر در اختلاس بزرگ را صادر کرد اما علیرغم تأکید سیاستگذار پولی و بانکی بر اجرای این دستور تا کنون مدیر عامل بانک سامان از سمت خود کنارهگیری نکرده است و هیات مدیره این بانک هم گزینه جدیدی برای مدیریت بانک سامان معرفی نکردهاند.
حکم برکناری فعلاً تنها برخوردی است که بانک مرکزی و دولت برای برخورد با مدیران عامل بانکهای درگیر و خاطی در اختلاس بزرگ انتخاب کردهاند اما بنا به دلایلی این روزها بانکیها قصد حرف شنوی از بانک مرکزی را ندارند و در موارد مختلف از فرمانها و قوانین این بانک سرپیچی میکنند.
از جمله سؤالات اساسی در این شرایط این است که آیا واقعاً مجازات خاطیان اختلاس بزرگ برکناری است و بس!؟ آیا رفتن خاوری به کانادا و عدم بازگشتش به ایران باید نقطه پایانی پرونده اختلاس تاریخی باشد؟! آیا فقط در این پرونده انگشت اتهام باید به سوی یک نفر گرفته شود؟! آیا مجازت جهرمیها تنها و تنها باید حکم برکناری باشد؟! آیا مسئولان مربوطه باید مدیرانی را انتخاب کنند که حتی از رزومه آنها آگاهی ندارند و بعد به راحتی بگویند نمیدانستیم؟! و آیاهای فراوان دیگر؟!
تجارت نیوز