روزهای بررسی لایحه پیشنهادی بودجه، به روزهای بیم و امید در مورد نرخ بنزین یا حقوق کارمندان دولت و مستمری بازنشستگان تبدیل شده است. هر چند که به نظر میرسد نمایندگان مجلس حاضر نیستند که به افزایش قیمت بنزین دست بزنند اما چیزی که از سوی دولتمردان طرح میشود، این را متبادر میکند که دولت چهاردهم پیش از پایان این دوره بنزین را گران میکند.
مخالفان افزایش قیمت بنزین را در گذشته اقتصاددانان چپ و رادیکال تشکیل میدادند ولی امروز دیگر چنین نیست؛ به نحوی که اقتصاددانی چون مسعود نیلی که از جدیترین مدافعان افزایش قیمتها از جمله نرخ بنزین بوده هم چند ماه پیش هشدار داده بود که این اقدامات نیاز به مقبولیت اجتماعی دارد و فعلا زمینههای آن وجود ندارد. به این ترتیب دولت در وضعیتی که منابع کافی ندارد و کسری بودجه آن به ابعادی کم سابقه رسیده، راه چندانی برای جبران این ناترازی بزرگ مالی هم ندارد، مگر اینکه در ساختارهای موجود اصلاحاتی را انجام دهد.
از اواخر دهه ۸۰ تاکنون چند باری قیمت بنزین گران شد ولی به جای اینکه کسری بودجه رفع شود یا اینکه مصرف بنزین تعدیل شود، وضعیت بدتر از گذشته هم شده است. در این مدت قیمت هر لیتر بنزین از ۱۰۰ تومان تا سه هزار تومان بالا رفته است ولی به گواه آشنایان امر، ناترازی مالی و انرژی به شدت بالاتر هم رفته است.
در ادامه با مرتضی افقه، اقتصاددان عضو هیات علمی دانشگاه اهواز را میتوانید بخوانید. او که در زمان انتخابات از حامیان مسعود پزشکیان بوده، از مخالفان سرسخت افزایش نرخ بنزین و ارز است و در گفتگوی مورد بحث به دولت هشدار میدهد که به گرانسازی اقدام نکند. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است.
این روزها و همزمان با بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۴ دوباره بحثهایی از افزایش قیمت بنزین شنیده میشود. با اینکه دکتر پزشکیان با صراحت در دوره تبلیغات با افزایش قیمت بنزین مخالفت کرده بود، اما دولتمردان هم به این بحث میپردازند. جز گرانسازی امکان دیگری برای رفع ناترازی انرژی وجود ندارد؟
ببینید مشخص است که راه حل مقابله با ناترازی فعلی در زمینه بنزین، افزایش تولید است. این میان به نکته درستی اشاره کردید؛ مدتهاست در کشور ما هر ناترازی که مشاهده میشود سریعا عدهای آن را به ارزان بودن نرخها در کشور ربط میدهند. برای اینکه بخواهند این را به اثبات برسانند هم از روشهای مختلفی استفاده میکنند که اغلب بی پایه است. مثلا نرخ یک کالا را با کشورهای دیگر مقایسه میکنند بدون اینکه بخواهند تمایزات ساختاری را فهم کنند.
متاسفانه این نگاهی است که اقتصاددانانی خاص که توجهی به واقعیات موجود در کشور ندارند، دائم به عنوان راهکار طرح میکنند و دولتمردان هم جذب این حرفها میشوند. چه چیزی از این سهلتر که به جای اصلاح ساختاری سراغ افزایش قیمت بروند.
یعنی شما قیمت را ابزاری مناسب برای اصلاحات نمیدانید؟
اصلاحات قیمتی در علم اقتصاد مورد بحث قرار گرفته و میگیرند اما زمانی افزایش قیمت میتواند ناترازیها را رفع کند که مفروضات مشخص در ساختار اقتصادی ما، مشابه مفروضات اقتصاد باشند. در کشور ما که رقابت و بازار بهرهور وجود ندارد، صرف افزایش قیمت تاثیری چشمگیر و یا میان مدت بر میزان مصرف نخواهد داشت. در اقتصاد بازاری که گران کردن نرخ یک کالا یا خدمت میتواند به کاهش مصرف بیانجامد که مانند کشور ما درگیر تحریم، تنشهای نظامی و منطقهای، ساختار انتخاب و انتصاب و در یک کلام وضعیت دیگری بر آن حاکم باشد. در واقع تا بازار بهرهوری لازم را نداشت، گران کردن قیمتها نتایج قابل انتظاری در پی نخواهد داشت.
این بی توجهی به واقعیات به این منجر شده که تاکنون بارها یک اقدام انجام شده ولی هیچ گاه اهدافش محقق نشده اما نه مدافعان این راهکارها حاضر به کوتاه آمدن شدهاند و نه دولتها با وجود تغییرات مکرری که داشته اند حاضرند از این اقدام خسارت بار چشمپوشی کنند.
یعنی فکر میکنید اگر بنزین گران شود، جز شکست نتیجهای به دنبال ندارد؟
تردیدی در این نباید بکنید. گرانی بنزین تنها منجر به افزایش چشمگیر تورم و تکرار سه باره این اقدام میشود که چه در دهه ۹۰ و چه در دهه ۸۰ به اعتراضات وسیع جامعه انجامید.
شما موافق این نیستید که اقتصاد کشور نیازمند جراحی است؟
هر بار گفتند جراحی میکنیم؛ درد دارد اما عاقبت آن خوب است. هر بار به این بهانه بر پیکر نحیف اقتصاد کشور یک چاقو وارد کردند و اکنون پس از سه دهه مردم درد آن را میکشند ولی عاقبت به خیری ندیدند. من با این دست از جراحی به کلی مخالفم. حتی در بیمارستانها هم به فردی که در وضعیتی بحرانی قرار دارد، جراحی تازهای تحمیل نمیکنند.
عدهای با مقایسه قیمت بنزین و آب، نتیجه میگیرند که باید قیمت بنزین گران شود. این حرف غلط است؟
این حرف غلط و استدلال آن هم بچگانه است. آب و بنزین محصول دو فرآیند جداگانه هستند و اثرات آن ها هم بر شاخصهای کلان متفاوت است. نباید به این تحلیل های دم دستی پناه ببریم. همین حرفها را آنقدر در گوش سیاستمداران مختلف کشور، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا آن قدر تکرار کردند که تصور میکنند اگر بنزین را گران نکنند به خاک سیاه مینشینیم. در حالی که هر گاه بنزین گران شده مشکلات چند برابر شدهاند. افزایش قیمت بنزین به شدت تمام ساختار کشور را به هم خواهد ریخت و این دست از مثالها پیچیدگی مساله را نادیده میگیرد.
به نظر شما دولت در مقابل این حجم قاچاق و ناترازی چه باید بکند؟
برای مقابله با قاچاق باید جلوی آن را بگیرند. مگر میشود بگویند که چون دزد زیاد است مغازههای طلا فروشی باید جمع شود یا چون دزد زیاد است باید تردد مردم قطع شود؟! برای مقابله با قاچاق باید اقدامات مربوط انجام شود. از زمان رهاشمی فسنجانی تا امروز سه دهه است قیمتها را گران کردند تا همزمان با کاهش قاچاق افزایش صادرات داشته باشیم. نرخ هر دلار آمریکا در این مدت از هفت تومان به ۷۰ هزار تومان رسید و هر لیتر بنزین هم در آستانه گرانی قرار گرفته است. امروز هم قاچاق بیش از سال ۷۰ است و هم صادرات کمتر شده ولی مدافعان گرانسازی هنوز همان حرفها را تکرار می کنند.
با این وصف شما با افزایش نرخ بنزین و ارز به هر شکلی مخالف هستید؟
این دو اقدام میتواند چون سمی مهلک دوباره پیکره کشور را بیمارتر کند. دست زدن به نرخ بنزین و ارز میتواند تورم کشور را دوباره به بیش از ۵۰ درصد برساند. کاش دولت به این حرفهای دلسوزانه گوش میداد و اینگونه بی مهابا به سمت این سیاست مضر نمیرفت. به نظر میآید وزیر اقتصاد گرانی ارز را کلید زده و این فضاسازیها موثر افتاده است. کاش دولت بداند با این اقدامات فقط به پایگاه اجتماعی خودش آسیب میزند و سفرههای مردم، وگرنه حتی ناترازیها هم حل نمیشوند.
اینکه دولت در سال اول خودش به افزایش نرخ بنزین و ارز دست میزند، نشاندهنده درک اشتباه دولتیها است. به نظر من افرادی که این راهها را نشان دولت میدهند یا دشمن دولت هستند که در لباس دوست درآمدهاند و یا خودشان هم درکی از مشکلات ندارند.
این اقدام را مشابه حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی در سال اول دولت رییسی نیست؟
اگر اجرا شود، مشابه همان خواهد بود یعنی به شدت تورم را بالا میبرد، فقر را گسترش میدهد و همزمان کسری بودجه هم بالا میرود. منتها آقای رییسی فکر میکردند میتواند کشور را با وجود تحریم اداره کند.
دولت محدودیت منابع دارد. راهکار شما به جای افزایش قیمت بنزین چیست؟
مساله اساسی در کسری بودجه به طور خاص این است که منابع دولتی محدود شدهاند. از زمانی که ترامپ به صورت یک طرفه ایالات متحده را از برجام خارج کرد، دولت باید سراغ این میرفت که بخش مهمی از هزینههای بی فایده را حذف میکرد.
منظورتان بودجه بخشهای تبلیغاتی و فرهنگی است؟
اینها هم هست ولی بحث من فراتر از اینها است. این روزها در شبکههای اجتماعی بودجه نهادهای فرهنگی خیلی زیر ذرهبین است ولی ابعاد هدر رفت منابع کشور در بودجه بیش از این نهادها است. به طور خاص منظورم ردیفهای مازاد هستند. در اقتصاد میگویند هر یک ریال بودجهای که تخصیص مییابد، باید به همان اندازه هم به میزان تولید افزوده شود. از نهادهای مازاد مذهبی تا آموزشی هر کدام که بازخوردی ندارند، نباید بودجهای هم بگیرند. ما امروز انواع دانشگاهها و مراکز پژوهشی بدون خروجی داریم که بی دلیل بودجه میگیرند.
ردیفهای مازاد زیادی در بودجه کشورمان وجود دارند که در زمان وفور درآمدهای نفتی اضافه شدند ولی امروز که منابع ما کافی نیستند باید حذف شوند. اگر هفت سال پیش که ترامپ از برجام خارج شده بود، این اقدام در دستور قرار گرفته بود تا الان میشد بخش مهمی از آنها را حذف کرد.
چرا دولتهای قبلی به این اقدام دست نزدند؟
چون رییسی تصور میکرد که با وجود تحریم میتواند کشور را اداره کند. یعنی با وجود تحریم و نبود آزادی تجارت میخواست با قواعد بازاری کشور را اداره کند که نتیجه آن را امروز میتوانیم ببینیم.
بدون رفع تحریم نمیتوان کشور را اداره کرد؟
بدون رفع تحریم، آزادی تجارت نخواهیم داشت و یک وضعیت نرمال به وجود نخواهد آمد. به ویژه که این روزها میبینیم هم تنشهای نظامی در خاورمیانه به اوج رسیده و هم در کاخ سفید دونالد ترامپ بازگشته است. از یک سو بدون رفع تحریمها نمیتوان کشور را اصولی اداره کرد و از سوی دیگر بدون انسجام داخلی دولت امکان رفع و رجوع چالشهای بیرونی را نخواهد داشت.
شاید به همین دلیل است که دکتر پزشکیان دائم بر وفاق تاکید میکنند در حالی که او در پی انسجام داخلی است اما فرصت طلبان دائم چوب لای چرخ دولت میگذارند و کار را به جایی رساندهاند که دولت در عمل هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.
با آمدن ترامپ فکر میکنید امیدی به رفع تحریمها هست؟
کار دشوارتر شده است. دولت فرصت محدودی برای مذاکره با دولت میانهروتر داشت که به نظر میرسد از دست رفته است.
ترامپ چنانچه دوباره «فشار حداکثری» را در پیش بگیرد، اقتصاد کشور با وضعیتی مشابه ۹۸ مواجه خواهد شد؟
من فکر میکنم اکنون وضعیت کشور بدتر از گذشته خواهد شد. فروش نفت ایران از زمان رییسی تاکنون به ۱.۵ میلیون بشکه در روز رسیده است. اگر ترامپ بخواهد فشار حداکثری را اعمال کند و فروش نفت دوباره به روزی ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه کار به شدت بیخ پیدا میکند.
امروز اقتصاد ما روزهای دشوارتری از اواخر دهه ۹۰ دارد. در آن زمان هنوز اموال مازاد زیادی در اختیار دولت بود که به فروش رسید. آن زمان بدهیهای دولت کمتر از امروز بود و توانست اوراق قرضه بیشتری منتشر کند. امروز این امکانات از دست رفته و خزانه هم خالیتر از هر زمانی است. همزمان رابطه با اروپا هم بدتر شده است و با وجود شکاف میان اروپا و آمریکا بر سر دونالد ترامپ و رویکردهایش اما ایران فرصت نزدیکی با اروپا را چندی است از دست داده. به گمان من وضعیت نگران کننده است.
تصویر شما از اقتصاد ۱۴۰۴ با فرض ماندن تحریمها چیست؟
من فکر میکنم وضعیت کشور بسیار سختتر است. مشکل فقط این نیست که کسری بودجه بالا میرود یا پایین میآید، مساله این است که نه فقط شاخصهای کلان که معیشت و رفاه مردم هم باید تامین شود.
به جز رفع تحریم و حذف هزینههای مازاد، چه اقدامی از سوی دولت میتواند به افزایش منابع به نحوی محسوس منجر شود؟
پایدارترین منابع درآمدی دولتهای مدرن، مالیاتهاست. دولت باید به سراغ کسانی برود که پول در دستشان است. دهک دهم جامعه ثروتمندان را شامل می شود و در میان آنها، صدک اول، یا همان یک درصدیها صاحب داراییهای هنگفت و گاه بادآورده هستند. نظام عادلانه مالیاتی به جای اینکه فشار خود را بر دوش فرودستان بگذارد، بر فرادستان فشار میاورد و به فقرا یارانه میدهد. باید از برندگان وضع موجود مالیات بیشتر گرفت. همچنین باید از معافیتهای مالیاتی کاست و به جای افزایش نرخ مالیات، چتر آن را گستراند.
با این اقدام به جای افزایش قیمت بنزین، نه تنها تورم کنترل میشود، بلکه درآمدی پایدار به مجموع منابع دولت اضافه میشود و اگر نظام مالیاتی عادلانه باشد، به گسترش عدالت اجتماعی هم کمک شایانی خواهد کرد.
خبرآنلاین