اگرچه در سال 2012 سرخط همه خبرها و تحلیلهای مربوط به یورو، احتمال خروج یونان و حتی آلمان از این واحد پولی و فروپاشی آن بود و دیدن صحنههای اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف این واحد پولی اتفاقی عادی شده بود، اما یورو در سال 2013 با وجود فراز و فرودهای زیادی که داشت، در کل بازگشت اعتماد به این واحد پولی را نشان داد
اگرچه در سال 2012 سرخط همه خبرها و تحلیلهای مربوط به یورو، احتمال خروج یونان و حتی آلمان از این واحد پولی و فروپاشی آن بود و دیدن صحنههای اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف این واحد پولی اتفاقی عادی شده بود، اما یورو در سال 2013 با وجود فراز و فرودهای زیادی که داشت، در کل بازگشت اعتماد به این واحد پولی را نشان داد و توانست در برابر دلار، صعودهایی تاریخی را بعد از سقوطهای تاریخی سالهای قبل ثبت کند و حتی در آخرین روزهای سال 2013، به طور محسوسی در برابری بالای 38/1 قرار بگیرد، البته همه رشدهای یورو در برابر دلار مورد انتظار بازیگران بازار ارز نبوده است؛
حتی میتوان گفت یورو بهخصوص در اواخر سال 2013، به طور غیرمنتظرهای در برابر دلار افزایش یافته بود؛ در حالی که همگان عکس این اتفاق و کاهش ارزش یورو لااقل در برابر دلار را انتظار میکشیدند. دلایل کاهش محرکهای مالی در آمریکا توسط فدرال رزرو، اعداد اقتصادی بهتر آمریکا به نسبت اروپا و همچنین تصویب زودتر از موعد و بدون جنجال بودجه آمریکا بود که همگی میتوانستند یورو را با افت در برابر دلار مواجه کنند؛ اما اینچنین نشد.
میتوان سه عامل را برای این حرکت یورو در انتهای سال 2013 بیان کرد. یک اینکه با کاهش ناگهانی نرخ بهره یورو به 25/0 در جلسه ماه نوامبر بانک مرکزی اروپا، اقدام جدیدی از این بانک که منجر به کاهش ارزش یورو شود، انتظار نمیرود و البته رئیس این بانک نیز مانند قبل از استفاده از «تمامی ابزارها» سخن نمیگوید که همین برخلاف اثر کاهشی ابتدایی کاهش نرخ بهره در نوامبر، به تدریج روند افزایشی یورو را موجب شده است. در عین حال با بهبود اعداد اقتصادی حوزه یورو بهخصوص بهبود وضعیت کشورهایی همچون یونان، اسپانیا و ایرلند، چشم انداز اقتصادی بهتری برای این حوزه انتظار میرود و با بازگشت اعتماد، تقاضا برای سرمایهگذاری در این حوزه افزایش یافته و در صورت ادامه روند مثبت، باز افزایش خواهد یافت که همین سبب تقویت یورو و چشم انداز مثبت آن شده است. در کنار این دو عامل یک اتفاق مقطعی نیز مطرح است و آن اینکه بانکها برای بهبود سرمایه خود سعی در بازگشت سرمایههای خود از خارج از حوزه یورو دارند و همین سبب فروش ارزهای دیگر در برابر یورو توسط آنها شده است. به همین دلیل است که شاید با کاهش فشار خرید یورو دیده میشود در روزهای ابتدایی سال، یورو از آن قیمتهای بالای خود پایین آمده است و در مرز 36/1 در برابر دلار قرار گرفته است.
اما یک سوال اساسی وجود دارد و آن اینکه آیا یورو به واقع روزهای بد را پشت سر گذاشته است و بحرانهای یکی دو سال اخیر آن پایان یافته است؟ در سال 2013 دو اتفاق عمده افتاد: یک اینکه برخلاف سال قبل از آن، مردم اکثر کشورهای اروپایی به نوعی با شرایط سخت اقتصادی کنار آمدند و نشان دادند که در نهایت میخواهند با وجود همه دردسرهای پول مشترک، بخشی از واحد پولی یورو باقی بمانند. این بهنوعی فشار اجتماعی را از کشورهای این حوزه برداشت. در کنار این اتفاق، اعداد خوبی بود که از این واحد پولی منتشر میشد. مهمترین آنها بهبود هرچند اندک بیکاری و چشمانداز بهتر رشد اقتصادی بود، البته درست است که اتفاقاتی مانند قبرس به صورت مقطعی توانستند به اعتبار یورو ضربه وارد کنند، اما در مقابل هم وضعیت بانکهای اسپانیا بیش از حد انتظار بهبود داشته است، ایرلند با وجود بدهی زیاد، خاتمه دریافت کمک از اتحادیه اروپا را اعلام کرد که به نوعی توانایی و امید آن کشور را برای حل مشکلات نشان میداد و علاوه بر اینها، اعتماد سرمایهگذاران به بازار اوراق قرضه کشورهای در بحران مثل یونان و اسپانیا و ایتالیا نیز بازگشت که نقش مهمی در کاهش بدهیهای این کشورها و کاهش مشکلات اقتصادی آنها دارد، مثلا بازدهی اوراق قرضه دهساله یونان که در اوج بحران این کشور به بالای 30 درصد رسیده بود، هم اکنون حدود 8 درصد است که هم کاهش بدهیهای یونان را سبب شده و هم نشاندهنده میزان اعتماد بازار به اقتصاد بحرانزدهای همچون یونان است. در کنار این اتفاقات، عملگرایی بانک مرکزی اروپا و کاهش نرخ بهره در 2 مقطع از سال 2013 و نیز توافق کشورهای این اتحادیه برای اصلاح ساختار بانکی این اتحادیه نیز سبب تقویت بانکداری این حوزه و کاهش ریسک نکول آنها و افزایش اعتماد سرمایهگذاران خواهد شد. در نهایت نیز بهبود شرایط آمریکا و چین به عنوان مهمترین شرکای تجاری اروپا نیز در این میان بیتاثیر نبودهاند.
با توجه به این اتفاقات، در حال حاضر بازار اعتقاد دارد که روزهای بد برای یورو گذشتهاند؛ اما این لزوما به معنای آمدن روزهای خوب نیست، زیرا مهمترین خصوصیت واحد پولی یورو، تمرکز تصمیمگیری پولی و پراکندگی تصمیمگیریهای مالی و سیاسی است که سبب شده است کشورها برخلاف تکثر در نوع نگرش به سیاست و نیز فرهنگ کار، مجبور باشند که زیر یک سقف پولی در کنار هم جمع شوند، مثلا بین فرهنگ کار و سیاستورزی آلمانیها با فرهنگ کار و سیاستورزی اسپانیاییها یا یونانیها هیچ سنخیتی وجود ندارد. همین تضاد عمیق و حل ناشدنی که اثرات خود را در حوزه مالی نشان میدهد باعث شده است که هنوز مشکلات این حوزه پایان یافته، بهطور کامل، تلقی نشوند. به همین دلیل بهرغم اینکه یورو هم اکنون در برابری حدود 36/1 در برابر دلار قرار دارد و هنوز ممکن است دوباره نرخهای بالاتری را تجربه کند، موقعیت آن به شدت به اخبار گوشه و کنار این حوزه پولی وابسته است. هیچ بعید نیست که به یکباره خبری از یونان یا اسپانیا یا از اقتصاد کوچکی چون قبرس بیرون بیاید و یورو را با سقوطی دوباره، هرچند مقطعی، مواجه کند، اما حتی اگر خبر بدی هم از این حوزه بیرون نیاید، برابری بالای یورو در برابر دلار نمیتواند دوام طولانی داشته باشد. یورو در این دوران گذار بیش از هر چیز به ارزی ارزان برای تقویت صادرات خود نیاز دارد؛ البته این به شرطی است که در آمریکا نیز اتفاقاتی نیفتد که سبب کاهش ارزش دلار شود.
حسین راهداری
روزنامه دنیای اقتصاد