اکونومیست معامله عظیم گازی بین چین و روسیه را بر مبنای عوامل اقتصادی-سیاسی جهان، علی الخصوص فشار غرب بر روسیه پس از الحاق کریمه به روسیه، تحلیل میکند.
به گزارش ارانیکو به نقل از اکونومیست در 21 می 2013 (31 اردیبهشت 93)، پس از یک جلسه سنگین و پرفشار که تا پاسی از شب به طول انجامید، چین و روسیه یک معامله گازی بسیار بزرگ با ارزش تخمینی 400 میلیارد دلار به امضا رساندند. طی این معامله شرکت گازپروم(Gazprom) که تحت کنترل دولت روسیه است موظف به تامین بیش از 38 میلیارد متر مکعب گاز در سال برای شرکت ملی نفت چین شده است. مدت این قرار داد بین سالهای 2018 و 2048 خواهد بود. این معامله در پوشش سفر دو روزه رئیس جمهور روسیه ، ولادیمیر پوتین به چین انجام شد که شامل یک نشست منطقه ای و تمرینهای مشترک نظامی در سواحل چین بود.
معامله ای که به صنعت گاز محدود نمی شود
بنا به گفته ولادیمیر پوتین این معامله، بزرگترین معامله در تاریخ صنعت گاز روسیه است. اما به همین اندازه برای روابط ژئوپولیتیک که بستر ساز این معامله شده نیز مهم است. اینکه این توافق پس از یک دهه چانه زنی در این موقعیت زمانی حاصل میشود، تصادفی نیست. این قرارداد به کاهش وابستگی روسیه در صادرات گاز به اروپا کمک میکند. این ثابت میکند که پوتین برای بی اثر کردن تحریمهای غرب بعد از ماجرای اوکراین تنها نیست. از طرفی، روسیه و چین میخواهند به عنوان قدرتهای منطقه ای ابراز وجود کنند. هر دو به طور فزاینده روابط تیره و تاری با امریکا دارند. بیش از 40 سال پیش ریچارد نیکسون و هنری کسینجر چین را متقاعد کردند که علیه اتحاد جماهیر شوروی هم پیمان امریکا شوند. آیا همکاری امروز روسیه و چین به معنای تجدید رابطه روسیه و چین علیه امریکاست؟
این همان تصوری است که قطعا پوتین متمایل به ایجاد آن است. این نیت پیش از سفر وی در گفتگو با رسانههای چینی اینگونه برجسته شد که چین را "دوست قابل اعتماد روسیه" دانست. وی همکاری کنونی این دو کشور را در طول قدمت طولانی روابطشان بی سابقه معرفی کرد. از آن طرف هم، شین جی پینگ روسیه را به عنوان اولین مقصد بازدید خود در مقام رییس جمهور در سال 2013 انتخاب کرد.
روابط تنگاتنگ چین و روسیه در سایه دشمن مشترک
فارغ از قرارداد اخیر، روابط تجاری این دو کشور در حال رشد است. چین بزرگترین شریک تجاری روسیه، با گردش مالی دو طرفه بالغ بر 90 میلیارد دلار در سال 2013 است. حتی قبل از این معامله گازی، دو طرف امیدوار به دو برابر کردن این گردش مالی تا سال 2020 بودند. اگر بانکهای غربی تمایلی به گسترش وامهای جدید به روسیه نداشته باشند، چین میتواند به روسیه کمک کند تا این شکاف مالی را ترمیم کند. از طرف دیگر چین به شدت به منابع طبیعی که روسیه به وفور از آن بهره می برد، نیاز دارد. معامله گازی باعث رفع نگرانیهای چین در زمینه سوخت میشود که بیشتر انرژی مورد نیاز خود را از منطقه استراتژیک تنگه مالاکا به دست میآورد. با وجود این معامله چین میتواند از اثرات نامطلوب سوزاندن بیش از حد زغال سنگ که موجب آلودگی هوای شهرهای چین میشود نیز رها شود.
این دو کشور در مسایل سیاسی نیز پشتیبان یکدیگر بوده اند. چین از رای به حکم شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه مارس امتناع کرد که به موجب آن همه پرسی در مورد الحاق کریمه به روسیه را از سوی این سازمان مردود اعلام می شد.
چین و روسیه در نوعی احساس شدید نسبت به عظمت تاریخی خود مشترک هستند و اینکه اکنون جایگاه آنها با قلدری امریکا پایمال شده است. آنها میخواهند با آزادی در " حیاط خلوت" عمل کنند. در همین راستا روسیه در الحاق کریمه و مانور در شرق اوکراین امریکا و اروپا را نگران ساخته است. و از سویی دیگر فشار چین به شرق و جنوب دریاهای چین باعث نگرانیهای مشابهی در آسیا شده، طوری که همسایگان کوچک تر چین نسبت به توسعه طلبی آن نگران شدهاند.
چه اختلافاتی در کمین ائتلاف روسیه و چین خواهد بود؟
با این حال، روسیه و چین تلاش خواهند کرد تا بر برخی از تفاوتهای اساسی خود نیز غلبه کنند. این موضوع را میتوان در همین توافق گازی دید: این واقعیت که این توافق حدود ده سال طول کشیده و تنها در آخرین لحظه در این باره اعلام رسمی صورت گرفت، نشان میدهد که چقدر رسیدن به توافق برای طرفین سخت بوده است. در چین شایعه شد که یک معامله سخت داشتهاند و اینکه پوتین تمام تلاش خود را برای مثمر ثمر بودن این سفر به کار گرفته خود نشان دهنده چالش برانگیز بودن موضوع است.
در این معامله ، همانند دیگر روابط این دو کشور، چین دست بالا را دارد. تامین کنندگان گاز دیگری در استرالیا و آسیای مرکزی وجود دارند. از سویی دیگر، در حالی که قدرت جهانی چین در حال رشد است، روسیه در حال زوال است و قادر به تنوع بخشیدن به نظام اقتصادی خود فرا تر از منابع طبیعی نیست. دولت چین از کرملین انتظار دارد این تغییر تاریخی را به رسمیت بشناسد. آنها در حال کشمکش برای نفوذ در آسیای مرکزی هستند. مرز مشترک آنها خود یک منبع بی اعتمادی است، از یک طرف روسیه کم جمعیت و پر از کالا است و از سوی دیگر طرف چینی پر از جمعیت است. به همین دلیل است که بسیاری از سلاحهای هسته ای روسیه به سمت چین هدف گیری شدهاند. در دراز مدت ، احتمال سقوط رابطه چین و روسیه به اندازه تقویت ائتلاف آنها قوی است.