هشدار فیس‌بوکی بابک زنجانی

زرشک ... یارو تازه طلب کار هم شده میگه : با متخلفین طبق قانون مجازات اسلامی برخورد خواهد شد .
یکی نیست بگه آخه جوجه تو خودت این همه بیت المال رو نابود کردی ، و حق الناس به گردنته ....
بچه پر رو تازه اعاده حیثیت میکنه ....

بعد از مه آفرید نوبت بعدی خودتی کار با این جو سازی ها به جایی نمیرسه دوست عزیز.

این روزها دزدها و تونی پوشهای برزیل مردم شریف و قانونمدار زحمتکش اهل رسانه را تحت پیگرد فراقانونی قرار میدهند دنیای وارونه

خجالت هم نمی کشه
مردک وقیح....

بقول گفتنی :ده رو چاپیدی رفته ؟!! تازه دو قروت و نیم ات هم باقیه؟
بابا عجب مملکت آشفته ای داریم .
دزد نه شاه دزد داره واسه رسانه ها شاخ و شونه می کشه !! پلیس های فداکار هم دارن دونبال بازداشت و دستگیره جوان هایی که اقساط دیرکرده وام ازدواج دارن هستند؟!!!!
بابا یکی نیست این گردن کلفت ها رو بگیره؟!!!!!

والا ما مردم دیگر پولی نداریم حالا میخواهید دنبالمان هم بگذارید،اگر راست میگویید پولها را پس بدهید

شما به نظر من بیشتر مواظب باش یکوقت خبر دار نشی صبح ساعت 5 یکم طناب پیچیدن دور گردنش و ...
پول که نداره همه رو ریخته به حساب این و اون
املاکی هم که ازش نمونده!
احتمالا نفتی هم نبرده!
پس ممکنه پاکش کنن!
اوین خیلی از این پاکسازی ها رو به خودش دیده!

البته قرار دادن این آدم و مه آفرید در یک گروه کار درستی نیست. مه آفرید اگه از بیت المال سوء استفاده کرد، اکثرش رو تو همین کشور و برای صنعت و اشتغال همین کشور خرج کرد که تونستند کل پولش رو هم پس بگیرند. ولی این آقا بیشتر پول ها رو از اقتصاد این کشور خارج کرده که نه کمکی به صنعت و اشتغال ما کرده و نه الان به راحتی قابل دسترسیه!

با سلام.همه گند کاری های این آقا و دیگر آقایون از بی کفایتی دولت سابق. بوده است و بس.وفکر میکنند دولت فعلی هم مثل دولت قبلی است و میتونند اسب مرادشان را سوار شوند.

واقعا که بعضی ها پررویی را به حد آخر رسوندند هر چند که امثال بابک زنجانی ها از مقام بالاتر دستور می گیرند و اینها هنوز دونه ریزها هستنند امیدوارم روزی برسه که دونه درشتهای واقعی دستگیر بشوند

مهره ی سوخته

ببخشید چرا باید خجالت بکشه ؟ خجالت را باید اونایی بکشن که به فکر منفعتهای بزرگ هی حولش دادن جلو . وام دادنش ، نفت دادن بهش و و و ولی وقتی دیدند ممکنه تک خوری شه مسلمون و ملت پرست شدن !

زرشک بابا بچه... دزدی که کردی، البته تقصیر از تو بزرگتر شون بوده ولی دیگه جسارت هم حدی داره، ای دزد بزرگ

در میان نظرات به نظر من یکی کوتاهترین و بامفهوم ترین بود " مهره سوخته "!
دوستان عزیزی که ایشان را دزد و کلاهبردار و عامل بدبختی مردم و مستحق مجازاتهای سنگین تشخیص دادند متاسفانه طبق عادت تاریخی ملت ما ، از روی احساسات و ساده انگاری و بر مبنای تبلیغات و شایعات ، مجریان و مهره های سوخته را به جای مسببین و بهره وران اصلی فرض می کنند ! ولی سوال اینجاست که واقعا شخصی در اندازه های آقای زنجانی و دیگرانی که بهر دلیل این روزها نامشان را سر زبانها انداخته اند ، چگونه توانسته اند چنین سوء استفاده هایی بکنند ؟ و چطور به یکباره این همه تخلف رو شده است؟ و آیا ممکن نیست تخلفهای دیگری هم همین امروز در جریان باشد که بعداً وقتی جریان دیگری حاکم شد رو شود؟!!!
ولی به نظر من این موضوع ریشه بسیار عمیقتری دارد و بر گرفته از سیستم مدیریت سالیان کشور است.
طی سالها در این کشور با انواع روشهای پلیسی و اطلاعاتی و استصوابی و تفتیش عقایدی ، نسبت به حذف بسیاری از آرا و تفکرات و گروه های مختلف از صحنه سیاست و اقتصاد و حتی دانش آموختن و استخدام اقدام شده است و ثمره آن رواج نوعی از ظاهر آرایی و تملق گویی به عنوان پیش شرط کسب قدرت و حتی رشد اجتماعی در سطوح مختلف شده است.
شاید برخی از دوستان به یاد داشته باشند که در گذشته نه چندان دور ، بسیاری از بچه های ایرانی! دبیرستانی برای اخذ تأییدیه ورود به دانشگاه ، بدون آنکه عمیقا و از روی تحقیق و باور به اعتقاد برسند ، ریش می گذاشتند و چادر مشکی به سر می کردند و در مراسم مذهبی و سیاسی هم شرکت می جستند تا از گزینش !! بگذرند.
حاکمیت همین روشها رفته رفته به سطوح بالاتر کشیده شد. رواج تأیید صلاحیتها و سفارشها و نیاز به داشتن معرف و نظایر آن ، کم کم سبب شد مدیریت کلان کشور در انحصار افراد و گروه های معدودی قرار گیرد که بعضا بدون طی مدارج و رقابت در لیاقت و حتی گاهی بدون داشتن حتی صلاحیت اولیه و تنها با تکیه بر مأخذ اخذ قدرت که آنها را از هر نوع پاسخگویی هم معاف می کرد ، به این پستها رسیدند و کم کم سیستم مدیریت ارباب و رعیتی حاکم گشت که امروزه به لایه های بسیار پایینتر هم کشیده شده و می بینیم که حتی در ادارات رده پایین هم چگونه کارمندان با ارباب رجوع مانند ”رعیت رجوع“ برخورد می کنند.
این انحصار قدرت و در پی آن ثروت ، هر ساله سبب مهاجرت دهها هزار ایرانی از کشور و خروج سرمایه های مادی و معنوی شد و بعلت ترویج سفارش گرایی و بوجود آوردن امتیازات ویژه !! پایه بسیاری از فسادهای کلان اقتصادی نیز گردید و بسیار مشخص است وقتی رقابت و نظارت در انحصاریکی دو جناح خاص است و مدیران هم همه وابسته به یکی از این جناح ها هستند که در تعامل و یا تقابل با هم ، امتیاز می دهند و می گیرند ، وضعیت همین میشود که می بینیم. عامه مردم هم ، که به جای حقوق شهروندی تنها از امتیازات رعیتی برخوردارند ، نه مطلع می شوند و نه اگر بشوند کاری می توانند بکنند.

آخی طفلکی...
بابا طلفکی مختصر چند میلیاردی هاپولی کرده، خوب دزدی که نکرده مال مردمو هم نخورده دیگه ،
خوب گناه داره آبروشو نبرید

راهش اینه که چند روزی بفرستندش کهریزک !!!

در میان نظرات به نظر من یکی کوتاهترین و بامفهوم ترین بود " مهره سوخته "!
دوستان عزیزی که ایشان را دزد و کلاهبردار و عامل بدبختی مردم و مستحق مجازاتهای سنگین تشخیص دادند متاسفانه طبق عادت تاریخی ملت ما ، از روی احساسات و ساده انگاری و بر مبنای تبلیغات و شایعات ، مجریان و مهره های سوخته را به جای مسببین و بهره وران اصلی فرض می کنند ! ولی سوال اینجاست که واقعا شخصی در اندازه های آقای زنجانی و دیگرانی که بهر دلیل این روزها نامشان را سر زبانها انداخته اند ، چگونه توانسته اند چنین سوء استفاده هایی بکنند ؟ و چطور به یکباره این همه تخلف رو شده است؟ و آیا ممکن نیست تخلفهای دیگری هم همین امروز در جریان باشد که بعداً وقتی جریان دیگری حاکم شد رو شود؟!!!
ولی به نظر من این موضوع ریشه بسیار عمیقتری دارد و بر گرفته از سیستم مدیریت سالیان کشور است.
طی سالها در این کشور با انواع روشهای پلیسی و اطلاعاتی و استصوابی و تفتیش عقایدی ، نسبت به حذف بسیاری از آرا و تفکرات و گروه های مختلف از صحنه سیاست و اقتصاد و حتی دانش آموختن و استخدام اقدام شده است و ثمره آن رواج نوعی از ظاهر آرایی و تملق گویی به عنوان پیش شرط کسب قدرت و حتی رشد اجتماعی در سطوح مختلف شده است.
شاید برخی از دوستان به یاد داشته باشند که در گذشته نه چندان دور ، بسیاری از بچه های ایرانی! دبیرستانی برای اخذ تأییدیه ورود به دانشگاه ، بدون آنکه عمیقا و از روی تحقیق و باور به اعتقاد برسند ، ریش می گذاشتند و چادر مشکی به سر می کردند و در مراسم مذهبی و سیاسی هم شرکت می جستند تا از گزینش !! بگذرند.
حاکمیت همین روشها رفته رفته به سطوح بالاتر کشیده شد. رواج تأیید صلاحیتها و سفارشها و نیاز به داشتن معرف و نظایر آن بجای لیاقت سنجی و رقابت سالم ، کم کم سبب شد مدیریت کلان کشور در انحصار افراد و گروه های معدودی قرار گیرد که بعضا بدون طی مدارج و رقابت در لیاقت و حتی گاهی بدون داشتن حتی صلاحیت اولیه و تنها با تکیه بر مأخذ اخذ قدرت که آنها را از هر نوع پاسخگویی هم معاف می کرد ، به این پستها رسیدند و کم کم سیستم مدیریت ارباب و رعیتی حاکم گشت که امروزه به لایه های بسیار پایینتر هم کشیده شده و می بینیم که حتی در ادارات رده پایین هم چگونه کارمندان با ارباب رجوع مانند ”رعیت رجوع“ برخورد می کنند.
این انحصار قدرت و فرصت و در پی آن ثروت ، هر ساله سبب مهاجرت دهها هزار ایرانی از کشور و خروج سرمایه های مادی و معنوی بسیاری شد و بعلت ترویج سفارش گرایی و بوجود آوردن امتیازات ویژه !! پایه بسیاری از فسادهای کلان اقتصادی نیز گردید و بسیار مشخص است وقتی رقابت و نظارت در انحصاریکی دو جناح خاص است و مدیران هم همه وابسته به یکی از این جناح ها هستند که در تعامل و یا تقابل با هم ، امتیاز می دهند و می گیرند ، وضعیت همین میشود که می بینیم. عامه مردم هم ، که به جای حقوق شهروندی تنها از امتیازات رعیتی برخوردارند ، نه مطلع می شوند و نه اگر بشوند کاری می توانند بکنند.

خیلی از مردم فقط به خاطر پول دار بودن این بابا ازش متنفرن و هیچ درکی از آسیبی که این بابا ممکنه زده باشه ندارند البته به خاطر سواد صفر اقتصادی. امیدوارم این تنفر از رو حسادت نباشه و به حق باشه چون مطمئنم خیلی از اونایی که به این بابا بدوبیراه می گن خودشون اگه دستشون می رسید بدتر از این می کردن.

آورین،
کشش ندین!