خبرگزاری فارس: نگاه به تحولات و اظهار نظرهای جهانی درباره موضوع تحریم ایران، این نکته را به ذهن متبادر میکند که احتمالا آنچه درباره تحریم نفت ایران و دلایل آن مطرح میشود تنها پوستهای برای پوشش اهداف واقعی این طرح است. اما چه دادههایی این تصور را به واقعیت نزدیکتر میکنند؟
موضعگیری رقبای اقتصادی ایالات متحده و کشورهایی که برای نخریدن نفت از ایران تحت فشار قرار گرفته اند یکی از این دادههاست. به عنوان مثال سخنگوی وزارت خارجه چین درباره تحریمهای نفتی ایران گفته است: "چین بر این باور است که اختلافات میان ایران و کشورهای غربی باید از طریق گفتگو و مذاکره حل شود و تحریم ها، فشار و تهدیدات نظامی نه تنها مشکلات را حل نکرده بلکه اوضاع کنونی را بدتر می کند."
وی از طرفین درگیر در موضوع تنگه هرمز خواسته است با حفظ آرامش، منطق و خویشتنداری از صلح و ثبات این تنگه در خلیج فارس حفاظت کنند.
پیش از این ون جیابائو نخست وزیر چین پس از سفر به خاورمیانه از تنشهای بوجود آمده بر سر بسته شدن احتمالی تنگه هرمز ابراز نگرلانی کرده و گفته بود: "مناسبات قانونی باید به منظور جلوگیری از به خطر افتادن اقتصاد جهانی مورد حمایت قرار گیرد."
در عین حال سرگی شماتکو وزیر انرژی روسیه نیز گفته است: "تحریم نفت ایران توسط اروپا ، اقدامی سیاسی است. نباید از جریان انتقال نفت برای اعمال فشار سوء استفاده کرد."
اظهار نظر سران این دو قدرت نوظهور اقتصادی کاملا نمایانگر آن است که آنها نیز نگرانند در پس پرده تحریم ایران، موضوع دیگری نهفته باشد که برای منافع آنها ایجاد خطر کند.
اما تیر خلاص به طرح موضوع تحریم نفت ایران با هدف جلوگیری از هستهای شدن ایران را اوباما شلیک کرده است. بر اساس گفته اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، سفیر سوییس که حامل پیام اوباما برای رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است در جریان تسلیم این پیام از قول رئیسجمهور ایالات متحده درباره پذیرش حقوق هستهای ایران یا به عبارت دیگر ایران هستهای از سوی آمریکا خبر داده است.
از سوی دیگر روسیه و چین تنها کشورهایی نیستند که به دلایل تحریم نفت ایران به دیده شک و نگرانی مینگرند. خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلمات ها و بازرگانان نفت می نویسد که اتحادیه اروپا درباره تحریم نفت ایران با شک و تردید روبه رو است زیرا می داند این تحریم به اقتصاد اروپا آسیب می زند بدون اینکه به کاهش زیادی در درآمدهای نفتی ایران منجر شود.
حامیان تحریم نفت ایران در اروپا می گویند که این اقدام، تهران را از میلیاردها دلار درآمدهای نفتی محروم می کند اما در مقابل دیپلمات های و مسئولانی در بخش نفت می گویند: "افزایش هرچند کوچک بهای نفت به دلیل تحریم نفت ایران از سوی اروپا باعث جبران درآمدهای نفتی تهران می شود."
یک بازرگان آگاه در بخش نفت هم گفته قابل تاملی در این زمینه دارد: "احتمالا هدف اتحادیه اروپا از تحریم نفت ایران، کمک به ورشکستگی اقتصادی ایتالیا، اسپانیا و یونان است."
گمانه زنی ها درباره تحریم اروپایی نفت ایران و حرف و حدیث ها درباره حمله نظامی به ایران باعث شده تا به رغم آهنگ کند رشد اقتصادی در جهان و بازگشت صادرات نفت خام لیبی، بهای نفت در بازارهای جهانی همچنان بالای 100 دلار برای هر بشکه باقی بماند.
*هدف: انداختن گوی اقتصاد جهان به حفره چالش تامین انرژی
همه این دادهها به وضوح نشان میدهد که هدف اصلی تحریمهای آمریکا ایران نیست. بلکه هدف فشار به رقبا به خصوص اتحادیه اروپا و هند و چین است.
آمریکاییها میدانند که ایران در برابر تهدید منافع ملی خود به هیچ عنوان سکوت نخواهد کرد. آنها همچنین میدانند که تحریمها به همین دلیل به صورت مستقیم و غیر مستقیم باعث افزایش قیمت نفت در جهان خواهد شد و این افزایش قیمت نفت، اقتصاد بحران زده اروپا را به فروپاشی نزدیک میکند.
از سوی دیگر به دلیل نیاز روز افزون کشورهایی که به قدرتهای نوظهور اقتصادی مشهورند مانند چین و هند به منابع انرژی افزایش قیمت نفت قطعا رشد اقتصادی این کشورها را کند کرده و متأثر خواهد کرد چنانکه افزایش قیمت نفت به بالای 150 دلار میتواند به تهدید جدی رشد اقتصادی کشورهایی مانند هند و چین تبدیل شود. در عین حال تحریم نفتی ایران قطعا نخست گریبان کشورهای آسیایی را به عنوان مشتریان اصلی ایران خواهد گرفت.
به عنوان نمونه ارزش سهام هر یک از شرکتهای پالایشگاهی «بهارات پترولیوم» و «هندوستان پترولیوم» هند تنها به دلیل نگرانیها از بسته شدن تنگه هرمز در صورت تشدید تنش ها بین ایران و آمریکا و افزایش قیمت نفت در یک روز ۲.۵ درصد کاهش یافت.
چین و آمریکا نیز شدیدا بر سر این مسئله به مناقشه پرداختهاند چنانکه تحریم پالایشگاه ژوهای ژنرونگ چین توسط آمریکا باعث درگرفتن جنگ لفظی میان چین و آمریکا شد. لیو ویمین سخنگوی وزارت امور خارجه چین اقدام واشنگتن در مجازات این شرکت را گامی غیر معقول و فراتر از تحریم های بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران خواند و گفت: "دولت چین بدین وسیله نارضایتی و مخالفت عمیق خود را با این اقدام اعلام می دارد."
چینیها هم میدانند که قیمت نفت افزایش خواهند هدف از این تحریمها نه مقابله با ایران که هدف بزرگتری مدنظر است این هدف آینده منطقه و آینده اروپا و جهان است.
*بیلیارد نفتی آمریکا: نشانه گیری توپ سفید تحریم ایران برای تامین دو خواسته
با وجود چنین شواهد واضحی سادهانگاری است اگر تصور کنیم آمریکاییها از تحریم نفت ایران، تنها ایران را هدف قرار گرفتهاند. واقعیت آن است که مانند بازی روی میز بیلیارد، چوب تحریم به سوی گوی اقتصاد ایران نشانه گرفته شده تا بوسیله آن توپ اقتصاد اروپا و جهان را بدرون سوراخ بحران هدایت کند.
از دیگر سو آمریکاییها میدانند این حرکات و تهدیدها، بخصوص اگر این تهدیدات جدی و عملیاتی شوند، بیتردید افزایش شدید قیمت نفت را موجب خواهد شد چنانکه بر اساس آمار مؤسسات تحلیلگر غربی در صورت بسته شدن تنگه هرمز قیمت نفت به رقمی بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ دلار خواهد رسید. این افزایش قیمت نفت در زمانی که ارزش دلار پایین است باعث میشود تقاضای کشورهای پرمصرف انرژی برای دلار افزایش یابد و دلار به خزانهداری آمریکا بازگردد تا به واسطه آن کسر تراز تجاری آمریکا بهبود یابد.
با وجود اینکه آمریکاییها تمایل دارند ارزش دلار را کم کنند، زمانی که قیمت نفت افزایش یابد چون مبادلات این حامل استراتژیک انرژی براساس دلار انجام میشود دلار فیزیکی بیشتری باید به خزانهداری باز گردد چرا که همه تقاضای دلار دنیا در خزانهداری ایالات متحده تهاتر میشود.
*چرا اتحادیه اروپا به سمت خودکشی اقتصادی گام برمیدارد؟
بعضی تحلیلگران اروپایی میگویند در شرایطی که اتحادیه اروپا در حال فروپاشی است، موجودیت یورو به خطر افتاده و اقتصاد اتحادیه با بحران شدید مواجه است، تراشیدن یک مشکل جدید با ابعاد نتایج ناشی از تحریم ایران به منزله خودکشی خواهد بود.
تنها به عنوان نمونه یونان را در نظر بگیرید. اقتصاد یونان ورشکسته است. حتی کشور کوچکی مانند آذربایجان نیز حاضر نیست به یونان نفت بفروشد. اغلب تولیدکنندگان دیگر نفت نیز نیز به دلیل بیاعتباری خطوط اعتباری این کشور از فروختن نفت به آن استنکاف میکنند. حال اگر رویه انعطاف پذیر ایران که به دلیل حفظ بازارها اتخاذ شده از دسترس یونان خارج شود، گزینه جایگزین این اقتصاد ورشکسته چه خواهد بود؟ همچنین ایتالیا و اسپانیا نیز با مشکلات جدی ناشی از بدهیهای کلان ملی دست و پنجه نرم میکنند.
در صورت ایجاد بحران نفتی، قدرت اقتصادی رقبای آمریکا چه در اتحادیه اروپا و چه اقتصادهای نوظهور ضربهای دریافت خواهند کرد که بیشترین نفع آن به ایالات متحده و درجهت پیگیری پروسه مدیریت تک قطبی جهان خواهد رسید.
اما به طور کلی توجه به این نکته میتواند جذاب باشد که چرا سران بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا به دنبال پیروی از سیاستهای ایالات متحده در پی خودکشی اقتصادی هستند. در همین راستا یکبار دیگر میتوان به این مسئله جدیتر فکر کرد که شاید هنوز تولید کنندگان تئوری حکومت انحصاری و متمرکز جهانی از فعالیت برای تحقق خواستههای خود دست برنداشته باشند. به هر حال واضح است که فشارهای شدید سیاسی فرآیند این بازی استراتژیک را با محوریت تهدید درآمدهای ملی ایران مدیریت میکند. اما سر کلاف این فشارهای سیاسی در دست کیست و چرا چنین ریسکی را به همپیمانان آمریکا تحمیل میکند؟
بسیاری از اقتصاددانان وضعیت فعلی اقتصاد جهانی و جنگ پنهان اقتصادی سیاسی قدرتهای قدیمی و قدرتهای نوظهور اقتصادی را با وضعیت آنارشیک حاکم بر مناسبات اقتصاد بینالملل در بازه بین دو جنگ جهانی مقایسه میکنند و معتقدند قدرتهای نوظهور جهانی از مطالبه سهم خود از قدرت سیاسی اقتصادی جهان دست نخواهند کشید و از سوی دیگر قدرت های قدیمی نیز بر نگه داشتن برش بزرگتری از این کیک اصرار خواهند کرد.
اینکه ایالات متحده چوب بیلیاردش را در قلب انرژی جهان به حرکت درآورده بی دلیل نیست. در آینده بیشتر به این موضوع و تاکتیکهای احتمالی ایالات متحده برای اداره این بازی استراتژیک خواهیم پرداخت.
خبرگزاری فارس