محافل خبری و اقتصادی در جهان به دلایل ریزش اخیر قیمت نفت بسیار پرداختهاند. با وجود این، کارشناسان نشانهها یا «حسگرهایی» را در بازار نفت بررسی میکند که میتواند جهتگیری آینده بازار نفت را روشن سازد. «نظر خبرگان بازار»، «ساختار زمانی»، «صرفه تبدیل» فرآوردههای نفتی، «حجم معاملات و موقعیتهای باز» و شرایط و تحولات «بازیگران سیاسی- اقتصادی» بازار نفت، حسگرهایی پنجگانه هستند که «دنیای اقتصاد» در گزارشی به بررسی آنها پرداخته است. بر مبنای این گزارش، در حالی که ساختار زمانی بازار و شرایط سیاسی- اقتصادی کشورهای تاثیرگذار در عرضه و تقاضای نفت، احتمال صعودی شدن بازار را در کوتاهمدت بعید نشان میدهند، اما سه حسگر دیگر یعنی برآیند نظر خبرگان، حجم معاملات و تعداد موقعیتهای باز و صرفه تبدیل فرآوردههای نفتی حکایت از تغییر جهت مسیر بازار در آیندهای نزدیک دارند. از مجموعه این معادلات میتوان با کمی احتیاط نتیجه گرفت که احتمالا نفت در محدوده 44 تا 48 دلار فعلی، به یک کف قیمتی رسیده است.
پنج علامت از مسیر بازار نفت
آیا روند ریزش قیمت جهانی نفت که از خردادماه شروع شده ادامه مییابد یا این روند به روزهای پایانی خود نزدیک شده است؟گرچه تا چندی قبل برخی پیشبینیها از ادامه سقوط نفت به کانالهای پایینتر خبر میدادند، اما تحولات برخی حسگرهای بازار نفت نشان از به کف رسیدن قیمت نفت دارد. از منظر تحلیلگران بازار، «پیشبینیهای خبرگان بازار نفت»، «اختلاف قیمت در سر رسیدهای بازار آتی نفت»، میزان حاشیه سود پالایشگاهها از تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی (صرفه تبدیل)، حجم معاملات و تعداد موقعیتهای باز و تحرک و تغییر شرایط بازیگران پنج حسگری هستند که وضعیت کنونی و آینده بازار نفت را انعکاس میدهند.
در بین این حسگرها، هماکنون «اجماع خبرگان»، رسیدن «صرفه تبدیل» فرآوردههای نفتی نظیر بنزین و نفت کوره به محدودههای کف قیمتی و نیز افزایش «حجم معاملات و تعداد موقعیتهای بازار» حکایت از ادامه دار نبودن ریزش قیمت نفت میکنند. واکاوی این سه حسگر بیانگر پیدایش یک کف قیمتی در سطوح فعلی 44 تا 48 دلار برای هر بشکه نفت هستند. دو حسگر دیگر، یعنی «ساختار زمانی بازار» و «نقش سیاسی-اقتصادی کشورهای تاثیرگذار در بازار نفت»، با آنکه به قطعیت، حکم به رسیدن بازار به کف قیمتی و بازگشت آن از سطوح فعلی نمیکنند، اما بهعنوان نشانههایی درخور و مهم برای پایش روند بازار محسوب میشوند. علائم این دو حسگر هم حکایت از آن دارد که دست کم مدت زمانی چندماهه برای بازگشت بازار به مسیر صعودی نیاز است و در کوتاهمدت نباید انتظار رسیدن قیمت نفت به سطوحی بالا را در سر داشت.
حسگر اول: اجماع خبرگان مبنی بر توقف ریزش
فراوانی و تنوع تحلیلهای بنیادین و تحلیلهای فنی در مورد بازار نفت به خصوص در هفتههای اخیر خود نشانه آن است که نفت بهطور فزایندهای مورد دقت و زیر ذرهبین قرار گرفته است. با وجود این تحلیلها، آنچه افراد باسابقه و خبره در بازار نفت از آینده نفت بیان میدارند، در این شرایط باید بیش از هر زمانی مورد توجه قرار بگیرد. به گفته اکثر تحلیلگران و خبرگان بازار نفت، با توجه به مازاد عرضه نفت و دیگر شرایطی که مفصل در تحلیلها به آن پرداخته شده است، قیمت نفت در سال 2015 همچنان تحت فشار خواهد بود و امید چندانی به بازگشت بازار به سطوح قیمتی پیش از سقوط چندماهه اخیر در این مدت نخواهد بود. با وجود این تحلیلگرانی چون «اندروهال» که نام آشنایی در بازار و تجارت نفت در آمریکا است، ضمن تایید اینکه بازار نفت در سال 2015 همچنان زیر فشار خواهد بود، بیان میدارد «قیمتهای نسبی بسیار پایین در کوتاهمدت و ظرفیت بالقوه کمبود عرضه در میان مدت میتواند فرصتهای جذابی برای معاملهگری در این بازار را در دوازده ماه پیش روی بهدنبال داشته باشد.» به گفته هال، عربستان که نقشی تعیینکننده در بازار نفت و قیمتگذاری در این بازار دارد سعی دارد با عدم کاهش تولید، تولیدکنندگان دیگر را که هزینه تولید بالایی دارد از بازار بیرون براند، موضوعی که بهطور خاص هدف آن تولیدکنندگان نفت شیل در آمریکا و کانادا است. با وجود این، اکثر این تولیدکنندگان، در قیمتهای فعلی حدود 50 دلار قادر به ادامه تولید خود هستند، مگر تعدادی از تولیدکنندگان نفت در کانادا که در این قیمتها بیش از همه آسیبپذیر هستند. در نهایتهال بیان میدارد 40 دلار «کف نهایی قیمت» برای هر بشکه نفت محسوب میشود. همچنین به گفته «مایک ویتنر»، مدیر بخش تحلیلگری بازار نفت بانک سوسیته جنرال، روند ذخیرهسازی نفت در 6 ماه نخست سال 2015 هر چه بیشتر ادامه خواهد یافت و وضعیت کنونی بازار، که قیمتهای فروش آتی از قیمتهای فروش نقد بیشتر است (وضعیت «کنتانگو») تشدید خواهد شد. میزان ذخیرهسازی نفت در نفتکشها در 6 ماه اخیر حتی چندان قابل ملاحظه نبوده است. به گفته کارشناسان جی.بی.سی انرژی
(JBC Energy)، این کشتیها در این ماهها به خاطر پایینبودن نرخ روزانه کرایه، در برابر پذیرش محمولههای نفتی و تبدیل شدن به انبار نفت تا حدی مقاومت میکردند. به گفته این کارشناسان با کاهش یافتن نرخ کرایه بار و مزیت پیدا کردن درآمد ذخیرهسازی نفت برای کشتیها، ظرفیت ذخیرهسازی نفت بیشتر خواهد شد و این موضوع به جذابیت خرید به قصد ذخیرهسازی و فروش در آینده میافزاید، امری که وضعیت کنتانگوی بازار نفت را تشدید میکند. به گفته آژانس بینالمللی انرژی (IAE) در نیمه نخست سال 2015 بیش از 300 میلیون بشکه نفت در نفتکشهای روی دریا و نیز انبارهای نفت در خشکی ذخیره خواهد شد. همچنین این نهاد پیشبینی میکند تقاضای روزانه نفت به حدود 930 هزار بشکه در روز کاهش یابد. با توجه به این پیشبینی و نیز پیشبینی اوپک از مازاد عرضهای حدود 83/1 میلیون بشکه در روز در سال 2015، میتوان نتیجه گرفت بهطور حتم در سال 2015 سمت تقاضای بازار بسیار ضعیفتر از سمت عرضه بوده و این سبب تداوم رکود بازار نفت خواهد بود.
حسگر دوم: نزدیک شدن ساختار زمانی بازار به سطوح بازگشت
با توجه به اختلاف قیمتی میان سررسیدهای مختلف یک بازار، میتوان دریافت که بازار در شرایط غلبه عرضه قرار دارد یا سمت تقاضا است که بازار را هدایت میکند. بهطور مشخص، اگر در بازاری قیمتهای مربوط سررسیدهای آتی از قیمتهای جاری یا نقد بیشتر باشد، آن بازار را «کنتانگو» اطلاق میکنند و در مقابل اگر برعکس این شرایط باشد، بازار صورت کاهشی یا «بکواردیشن» (Backwardation) دارد. در بازار کنتانگو انتظار میرود قیمتهای آتی با نزدیک شدن به سررسید کاهش یابند و قیمتهای نقدی نیز به مرور افزایش یابند تا نهایتا این دو با یکدیگر همگرا شوند. کنتانگو بودن بازار نشانه آن است که معاملهگران باور دارند در مقطع زمانی حال مازاد عرضه، یا کمبود تقاضا وجود دارد و این حالت در طولانی مدت دوام نداشته و در آینده قیمتها افزایش خواهند داشت. در مقابل در شرایط کاهشی یا بکواردیشن این باور وجود دارد که قیمتهای جاری به سبب کمبود عرضه یا افزایش مقطعی تقاضا، افزایش یافتهاند و در آینده تعادل عرضه و تقاضا مجددا برقرار خواهد شد؛ در نتیجه قیمتهای آتی کمتر از قیمتهای جاری (Spot Price) هستند.
بازار جهانی نفت در دهه اخیر بهصورت دورهای در حالت کنتانگو یا بکواردیشن بوده است. چنان که سایت خبری تحلیلی بلومبرگ نیز به آن میپردازد، پیش از وقوع بحران مالی سال 2008، بازار نفت در حالت بکواردیشن بود و با وقایعی که در آن سال اتفاق افتاد، بازار وارد فازی طولانی مدت در حالت کنتانگو شد. در اواخر همان سال 2008، شرایط طوری بود که اختلاف قیمت سررسید اول با سررسید هفتم که فاصله 6 ماهه دارند، به بیش از 12 دلار رسیده بود. از اواخر سال 2010 و با ظاهر شدن آثار خروج از رکود اقتصادی، بازار نفت نیز مجددا وارد حالت بکواردیشن شد؛ بهطوری که در این دوره بسیار طولانی که تا سال 2014 ادامه یافت، اختلاف قیمت دوسررسید اول و هفتم در مقطعی به کمتر از منفی 7/7 دلار رسید، اما از ماه ژوئن 2014 با پررنگ شدن گمانهزنیها در مورد کاهش قیمت نفت و انتشار آمارهایی مبنی بر مازاد عرضه و کاهش تقاضای نفت در میانمدت، بازار باز هم وارد دوره کنتانگو شده است. در مقطع کنونی، اختلاف قیمت دو سررسید اول و هفتم، حدود 6 دلار است و این میزان هنوز فاصله زیادی با رکوردهای دوره کنتانگوی قبلی دارد. از طرفی، به گفته بلومبرگ با توجه به آنکه هزینه ذخیرهسازی یک بشکه نفت برای 6 ماه حدود 6/5 دلار است، اختلاف قیمت سررسیدهای آتی با فاصله 6 ماه حداقل به بیش از 6/5 دلار منطقی به نظر میرسد.
تغییر فاز بازار از بکواردیشن به کنتانگو یا بر عکس برای فعالان بازار نفت علامت مهمی بهشمار میرود. در صورتی که بازار مجددا وارد حالت بکواردیشن شود، سیگنال مهمی است که نشان میدهد قیمتها به کف رسیدهاند. اما با توجه به عواملی چون افزایش ظرفیت ذخیرهسازی و نگهداری نفت در جهان، انتظار میرود دوره تشدید وضعیت کنتانگوی بازار نفت، از دوره مشابه آن در سالهای 2008 و 2009 طولانیتر باشد، در نتیجه باید انتظار آن را داشت که تا یک سال آینده نه تنها بازار به مسیر صعود بازنگردد؛ بلکه محتمل است کفهای پایینتر قیمتی نیز برای ریزش اخیر نفت، به ثبت برسد.
حسگر سوم: رسیدن «صرفه تبدیل» فرآوری نفت به پایینترین سطوح
میزان حاشیه سودی که پالایشگاهها از تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی به دست میآورند بهعنوان «صرفه تبدیل» (Crack Spread) شناخته میشود. دو صرفه تبدیل مربوط به بنزین و نفت کوره از متداولترین مشتقاتی هستند که در بازار آمریکا مورد معامله قرار میگیرند. در فصلهای سرد سال، از تقاضای بنزین به خاطر کاهش سفر با خودروها، کاسته میشود. این موضوع را میتوان در نمودار مربوط به صرفه تبدیل بنزین مشاهده کرد. با آنکه همین حالا نیز رانندگان از کاهش قیمت بنزین که به تبع کاهش قیمت نفت اتفاق افتاده است، خشنود هستند، اما پیشبینی میشود این موضوع بیشتر در سفرهای بهار و تابستان افراد با خودروهایشان نمود یابد. در مقطع کنونی «صرفه تبدیل» هر بشکه نفت به بنزین برای ماه مارس (10 اسفند تا 11 فروردین) حدود 12/2 دلار است که نسبت به هفته گذشته 3 دلار افزایش نشان میدهد. این موضوع در مورد «صرفه تبدیل» نفت کوره بهتر منعکس شده است؛ زیرا نفت کوره تقاضای پیوستهتری در طول سال دارد،به همین دلیل تغییرات صرفه تبدیل این ماده نتایج بهتری را نشان میدهد. مقدار صرفه تبدیل نفت کوره هماکنون حدود 23 دلار است که با کف قیمتی که در ماه جولای امسال، در حدود 15 دلار به ثبت رسیده است چند دلار فاصله دارد. شرایط آب و هوایی اخیر در آمریکای شمالی و سرد شدن کمسابقه هوا، سبب تقویت تقاضای نفت شده است و بهدنبال آن، صرفه تبدیل نفت کوره نیز نسبت به هفته گذشته 2/2 دلار برای سررسیدهای نزدیک افزایش داشته است. پایش نمودارهای صرفه تبدیل بنزین و نفت کوره میتواند راهبردی باشد که در صورت رسیدن این دو نمودار به سطوح حمایتی مهم یا کفهای تاریخی بازار، نشانهای برای بازگشت قیمت نفت و رشد مجدد تقاضای طلای سیاه محسوب شود.
حسگر چهارم: افزایش یکباره حجم معاملات و تعداد موقعیتهای باز
معاملهگران بازارها معتقدند وقتی حجم معاملهها بالا میرود و تعداد قراردادها و موقعیتهای باز افزایش مییابد، نشانهای از تحول بازار در آن مقطع خاص است. از ابتدای ماه ژانویه، حجم معاملات در بازار نفت نیویورک بیش از سه برابر رشد داشته و از 200 هزار، به بیش از 600 هزار برای نفت سبک آمریکا رسیده است. همچنین، میزان قراردادهای باز نیز برای معاملات نفت سبک آمریکا نزدیک به 500 هزار قرارداد بوده است، اما موضوع مهمتر آن است که در هفتههای اخیر، تعداد موقعیتهای خرید باز معاملهگران غیرتجاری (که جهتگیری آنها نشاندهنده جهتگیری اصلی بازار است) بهطور مرتب افزایش یافته و از تعداد موقعیتهای فروش باز این معاملهگران کاسته شده است. بر مبنای دادههای CFTF که گزارشدهنده اطلاعات بازارهای آتی آمریکا است، ظرف هفته منتهی به بیستم ژانویه 2015، میزان قراردادهای باز خرید برای نفت سبک آمریکا به بیش از 408 هزار قرارداد رسیده است؛ درحالی که این میزان برای قراردادهای فروش به 200 هزار میرسد. ظرف این هفته، بیش از 36 هزار موقعیت در بازار بسته شدهاند که با توجه به کاهشی بودن روند هفتههای اخیر بازار، این موضوع از آن حکایت دارد که بر تعداد کسانی که امید چندانی به کاهش بیشتر قیمت از سطوح فعلی ندارند، افزوده شده است و آنها به دلیل چنین انتظاری اقدام به تسویه موقعیتهای فروش خود کردهاند. به هر روی، پایش میزان قراردادهای باز، حجم معاملات و جهتگیری معاملهگران در بازار، موضوعی است که میتوان از آن دیده شدن نشانههایی برای تغییرهای احتمالی مسیر بازار را انتظار داشت.
حسگر پنجم: تحرک و تغییر شرایط بازیگران سیاسی و اقتصادی
مهمترین مصرفکننده انرژی در اقتصاد کنونی جهان کشور چین است. یکی از دلایل عمده سقوط اخیر قیمت نفت و پایداری آن در قیمتهای کنونی نیز اخباری است که از کند شدن رشد اقتصادی چین در سال 2015 میلادی به گوش میرسد. با وجود این، اخیرا بانک HSBC نسخه نهایی نشده شاخصChina PMI (Purchasing Manager’s Inde x)x مربوط به ماه ژانویه را منتشر کرده که نسبت به ماه گذشته، اندکی بهبود یافته است. به گفته برخی تحلیلگران نشانههای اینچنینی میتواند گویای توقف افول رشد اقتصادی چین باشد. در سوی دیگر، تولیدکنندگان عمده نفت در جهان نظیر عربستان، ایران و ونزوئلا نقشی تعیینکننده در قیمتگذاری بازار نفت دارند. با وجودی که عربستان تمایلی به کاهش تولید نفت از خود نشان نمیدهد؛ اما کشورهایی چون ایران و ونزوئلا بهشدت بهدنبال محدود شدن تولید نفت کشورهای عضو سازمان اوپک هستند. پایش تحولات سیاسی، تصمیمهای داخلی این کشورها از جمله قیمت نفت در بودجه سال آتی و نیز تعاملات میان این کشورها نظیر سفری که رئیسجمهور ونزوئلا به چند کشور از جمله ایران داشت، موضوعاتی هستند که میتواند راهبردی مهم برای دنبال کردن مسیر بازار نفت باشد؛ مسیری که به نظر میرسد بازیگران کلیدی نفت کمکم بر سر تغییر جهت آن و صعودی کردن روند، در حال رسیدن به اجماع و اتفاق نظری هر چند نسبی، هستند.
دنیای اقتصاد