اواخر سال ۹۰ دولت دهم از سند توسعه صنعتی رونمایی کرد. سندی که دارای ۷۰۰صفحه بود و حدود ۶۰ صفحه آن به صنعت نساجی اختصاص داشت. در این سند صنایع کشور به سه گروه تقسیمبندی شده بودند تا درباره نحوه پیشبرد آنها در برنامه چهارم برنامهریزیهایی شود.
اواخر سال ۹۰ دولت دهم از سند توسعه صنعتی رونمایی کرد. سندی که دارای ۷۰۰صفحه بود و حدود ۶۰ صفحه آن به صنعت نساجی اختصاص داشت. در این سند صنایع کشور به سه گروه تقسیمبندی شده بودند تا درباره نحوه پیشبرد آنها در برنامه چهارم برنامهریزیهایی شود. در این سند اولویت اول صنایعی بود که دولت انتظار ارزآوری و صادرات از آنها داشت مثل صنایع پتروشیمی و خودروسازی. اولویت دوم صنایعی بود که دولت انتظار ارزآوری از آنها را نداشت و همین که بازار داخل را تا حدودی میتوانستند تامین کنند، کفایت میکرد. اولویت سوم به صنایعی تعلق داشت که امکان تولید در داخل کشور را نداشتند و باید از طریق واردات تامین میشدند. طبق این سند، صنایعی که دارای ارزش افزوده بالا بودند نیز در اولویت یک دستهبندی میشدند و سایر صنایع بهترتیب در اولویتهای بعدی قرار داشتند. از آنجا که طبق تحقیقات، صنایع نساجی دارای ارزش افزوده بالا نیستند و قدرت ارزآوری بالایی هم ندارند بنابراین در اولویت درجه دوم قرار میگیرند که دولت در حد یک صنعت درجه دو از آنها حمایت میکند و حمایتهای اصلی از صنایع با اولویت اول صورت میگیرد. این درحالی است که صنعت نساجی در هر سه حوزه ارزشافزوده، ارز آوری و ایجاد اشتغال قدرت خود را در دنیا نشان داده است. با توجه به اینکه ارزشافزوده یک کیلو پنبه دو دلار و الیاف مصنوعی ۴دلار است، میتوانیم پارچههایی تولید کنیم که تا کیلویی ۱۰۰تا ۱۵۰دلار به فروش میرسد. بهعنوان مثال وقتی وارد خیابان زرتشت میشویم پارچههایی یافت میشود که کمتر از یک کیلو در هر متر است به غیر از صنایع هایتک کدام صنایع را میتوان با ارزشافزوده ۸۰ درصد یافت؟ درحال حاضر کشورهایی همانند ترکیه که همجوار کشور ما هستند در این بخش رشد قابل توجهی یافتهاند و درآمدهای ارزی بالایی را برای کشور خود بههمراه میآورند. بهعنوان مثال چین سالانه ۲۶۵میلیارد دلار، ترکیه ۳۰میلیارد دلار، بنگلادش ۲۵میلیارد دلار، هند ۴۰میلیارد دلار برای کشور خود ارزآوری دارند و حتی ویتنام، کامبوج و سریلانکا نیز در بخش صنعت نساجی زبانزد هستند. در واقع تولیدکنندگان صنعت نساجی خود را با کشورهای اروپایی همانند آلمان، فرانسه و انگلیس مقایسه میکنند. اگرچه صنعت نساجی در ظرفیتهایی همچون ارزآوری و ارزشافزوده ضعیف بوده است اما با کمی سرمایهگذاری دولتیها میتواند درصد بالایی از فارغالتحصیلان این رشته را مجاب به اشتغال کند. درحال حاضر رشته صنعتی پوشاک، موتور محرکه صنعت نساجی است و با رونق در بخش پوشاک کل زنجیره نساجی به جریان میافتد. به هر حال تا زمانی که نگرش دولتیها و تصمیمگیران اقتصادی و صنعتی ما در این صنعت به همین روال ادامه یابد، این صنعت در حد صنعتی درجه دو باقی میماند و چشمانداز روشنی با توجه به پتانسیلهای بالای آن در اقتصاد جامعه ایجاد نخواهد شد.
روزنامه تعادل